چه می‌شود که «بد» تصمیم می‌گیریم؟

فکر می کنید که در طول یک روز چند تصمیم می گیرید؟ ده‌ها؟ شاید هم صدها؟ روانشناسان معتقدند که تعداد تصمیمات ما در طول روز شاید به هزاران برسد. برخی از این تصمیمات اثری دائمی و بلند مدت در زندگی ما خواهند داشت (مثلا رفتن یا نرفتن به دانشگاه، ازدواج کردن و بچه دار شدن)، و برخی نیز چندان اهمیت ندارند (مثلا خوردن پیتزا یا ساندویچ برای شام).

برخی از این تصمیمات در نهایت به شدت به نفع ما هستند (مثلا انتخاب یک رشته خوب در دانشگاه و در نهایت رسیدن به یک شغل مناسب) و برخی نیز چندان خوشایند نیستند (مثلا ساندویچی که خوردید مسموم بود و شما به شدت حالت تهوع می‌گیرید).

پس با نگاه به زندگی و برخی از تصمیمات اشتباهی که گرفتید، شاید یک سوال در ذهن شما شکل گیرد که دقیقا چرا این تصمیمات را گرفتید و اکنون متوجه شدید که تا این اندازه بد و ضعیف بودند؟ چرا با شخصی ازدواج کردید که فرد درستی برای شما نبود؟ چرا ماشینی کوچک و گران خریدید در حالی که نیلز شما را برطرف نمی‌کرد و شما به ماشینی بزرگ و جادار نیاز داشتید؟ چرا سال پیش یک جفت کفش گران قیمت و بسیار بی کیفیت خریدید و اکنون پشیمان هستید؟


گرچه که گرفتن تصمیمات اشتباه را نمی‌توان به کلی از بین بُرد، ولی می توان به درکی از طرز تفکر پشت این تصمیمات بد و ظاهرا بی منطق دست پیدا کرد. چندین فاکتور در گرفتن یک تصمیم اشتباه نقش دارند و آشنایی با نحوه عملکرد این پروسه‌ها و تاثیر آن‌ها بر نحوه فکر شما می‌تواند به گرفتن تصمیمات بهتر و منطقی‌تر در آینده کمک کند.


1. میان‌برهای ذهنی می‌تواند ما را گمراه کند

اگر به تمام سناریوهای ممکن برای هر تصمیم ممکن فکر کنیم، احتمالا در طول روز کار زیادی انجام نخواهیم داد. برای گرفتن یک