دانشجوی ارتباطات، دانشگاه علامه
بزرگترین انقلاب تاریخ
در اول آگوست سال 1991، برای اولین بار وب جهانگستر در دسترس عموم قرار گرفت، به همین مناسبت اول آگوست هر سال روز جهانی وب نامیده میشود. به یمن چنین روز مبارکی، نگاهی به تحولات توسعه اینترنت بیندازیم و 3 تم تکرار شوندۀ این تحولات را مرور کنیم.
عمومی شدن وب یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ حیات بشر بوده است. دسترسی آزاد به اطلاعات، دسترسی به خدمات و تسهیلات آنلاین، از بین رفتن عدم تقارن اطلاعات و تغییر در الگوهای ارتباطی صرفا تغییرات انقلابیای هستند که در عرصۀ زندگی شخصی افراد پس از سال 1991 اتفاق افتاده است. تغییراتی که در عرصۀ اقتصاد و سیاست افتادند نیز انقلابی و تحولآفرین بودند که سخن از آنها در این مقال نمیگنجد.
عمومی شدن وب نقطۀ اوج انقلاب دیجیتالی بود که از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شده بود. این انقلاب نه مدیون یکی دو نابغه، بلکه مدیون گروههایی همدل با ویژگیهای خاص بود که پله پله این انقلاب را پیش بردند. در ادامه با اشاره به 3 تم تکرار شونده در انقلاب دیجیتال، زوایای کمتردیدهشدهای از این انقلاب و بانیان آن را از نظر میگذرانیم.
1. کارگروهی: والتر ایزاکسون کتابِ نوآوران را با هدف روایت همکاریهایی که به انقلاب دیجیتال منتهی شده نوشته است. او در مقدمۀ کتاب مینویسد: «داستان کار تیمی آنها مهم است زیرا ما اغلب به این مطلب توجه نمیکنیم که این مهارت تا چه حد برای نوآوری حیاتی است. هزاران کتاب وجود دارد که از افراد به عنوان مخترع تجلیل یا اسطورهسازی میکنند. ولی ما داستانهای بسیار کمتری از خلاقیت مشترک میشنویم، که در واقع همین داستانها هستند که در درک چگونگی انقلاب دیجیتال مهمتر هستند». ساخت ترانزیستور، ریزتراشه و اینترنت و توسعۀ وب با همکاری دولت، دانشگاه و شرکتهای خصوصی شکل گرفت. در عرصههایی که رقابت خصمانه و قدرت طلبی جای همکاری را گرفت پیشرفت کند شد، و در حوزههایی که گروههای همدل شکل گرفت پیشرفت ایجاد شد. استیو جابز مهمترین دستاوردش را نه آیفون، نه آیپد و نه آیمک میدانست، بلکه بزرگترین دستاوردش را هماهنگ کردن تیمی میدانست که این محصولات را میساختند.
2. بدبینی به سلسهمراتب: نیل فرگوسن در کتاب برج و میدان تاریخ مفصلی از تقابل سلسلهمراتب و شبکه ارائه میدهد. در بیشتر تاریخ حیات بشر، نیروی قاهر و پیشران جامعه سلسلهمراتب بوده است. شخص یا اشخاصی که بالاتر قرار گرفته بودند، قدرت مطلق را داشتند و بقیه ملزم به پیروی از او بودند. و این نه فقط در حیطۀ قدرت اجتماعی، که در حیطۀ دسترسی به امکانات و اطلاعات هم صادق بود. اما پس از ابداع دستگاه چاپ، اطلاعات و قدرت توزیع شد و عموم افراد توانایی تاثیرگذاری در جامعه را پیدا کردند. فرگوسن میگوید هرجا شبکهها رشد بیشتری داشتند، دموکراسی و پیشرفت بیشتری ایجاد شده است و اقتدارگرایی کاهش یافته است (البته باید گفت فرگوسن به تفصیل اشاره میکند که شبکه و سلسلهمراتب، هیچ کدام به تنهایی کارساز نیست و پیوند صحیح میان آنها ضامن پیشرفت است. دولت باید قدرت اجرایی داشته باشد تا کار را جلو ببرد (سلسلهمراتب)، مردم هم باید قدرت به سوال کشیدن دولت را داشته باشند تا دولت از قدرتش سواستفاده نکند (شبکه)).
گروههایی که اینترنت و وب را توسعه دادند، آرمان تمرکززدایی و قدرت دادن به شبکه را در دل میپروراندند. در سال 1996 متنی با نام «اعلامیه استقلال فضای سایبر» توسط یک فعال سیاسی به نام جان پری بارلو منتشر شد که در آن بدبینی نسبت به دخالت قدرت سیاسی دولتها در اینترنت را باز میداد و برحق شبکههای مردم بر استفادۀ آزاد از فضای وب تاکید میکرد. تیم برنرز-لی، مبدع وب جهانگستر، هم در سال 2010 جستاری با نام زنده باد وب بر همین نکته صحه گذاشت.
3. پیوند علم و هنر: ایزاکسون در کتاب خود به این اشاره میکند که انقلاب دیجیتال را کسانی رقم زدند که مجذوب ایدۀ پیوند علم و هنر بودند. استیو جابز گفته بود از کودکی علاقهمند به علوم انسانی بوده است و در محصولاتی که تولید کرده بود زیبایی را به اندازۀ کارایی بها میداده است. ونوور بوش که بنیاد ملی علوم آمریکا را بنیان گذاشت و در مقام مشاور ترومن نقشی حیاتی در حمایت از تحقیق و توسعه و نوآوریهای بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا داشت، اشعار خیام را از حفظ داشت و میتوانست فلوت بنوازد. جوزف لیکلایدر که به عنوان «پدر اینترنت» شناخته میشود علاقۀ زیادی به موسیقی داشت و آرمان مطلوبش این بود که اینترنت خلاقیت هنری را در بین عموم مردم توسعه دهد. تیم برنرز-لی هم ساخت وب را به خلق یک اثر هنری تشبیه میکرد. ایزاکسون در کتابش از بیش از 80 شخصیت اثرگذار دیگر در خلق اینترنت و کامپیوترها سخن گفته است، و چیزی که بین اکثرشان مشترک بود علاقۀ همزمان آنها به هنر و علوم بود. همچنین توضیح میدهد که علاقۀ این افراد به هنر، بینش آنها به علم را متفاوت از افرادی کرده بود که با هنر سروکاری نداشتند.
اولین قانون تکنولوژیِ ملوین کرانزبرگ بیان میکنند :«که تکنولوژی نه بد است، نه خوب است و نه خنثی است». اینها صفات آدمی است. تکنولوژیهای دیجیتال به عنوان یکی از مهمترین نوآوریهای بشر، شکل زیستن را متفاوت کرده است. بانیان این انقلاب عموما با نیتهای خوب نقش خود را در این مسیر ایفا کردند. قطعا اثرات این انقلاب همیشه مثبت نبوده است و از آرمانهای بانیان آن فاصله گرفته است. اما طبق گفتۀ کرانزبرگ به نظر میرسد انگشت ملامت را به سمت خود تکنولوژی نباید روانه کرد.
اگر به تحقیقات بازار علاقه دارید، رستاک را دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرگذشت ۱۰ سالهی سینمای ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
صداوسیما، مهرهی ناخواستهی سرویسهای جهانی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیای متفاوت دیجیکالا و باسلام