تلوبیون‌پلاس؛ صیانت از منافع عمومی یا خسارت به کسب‌وکارهای خصوصی؟!

پیشرفت‌های فناورانه، شتاب بی‌سابقه‌ای به تحولات رسانه‌ای در عصر حاضر بخشیده است. نقش اینترنت در این میان، به‌عنوان رکن اساسی این تغییرات، بر کسی پوشیده نیست. افزایش سطح و کیفیت دسترسی مخاطبان به اینترنت به‌دلیل کاهش چشمگیر هزینۀ تهیه و استفاده از تجهیزات پیشرفتۀ ارتباطی از یک سو و تولید انبوه محتواهای رسانه‌ای توسط تولیدکنندگان حرفه‌ای گوناگون یا کاربران از سوی دیگر، امکانِ یافتن «هر محتوایی» را با «کمترین قید و شرطی» (در هر زمان و مکانی و با هر دستگاهی) برای کاربران فراهم کرده است. همچنین در این زمان، دروازه‌بانان و بازیگران رسانه‌ای جدید و قدرتمندی نیز سر برآوردند؛ موتورهای جست‌وجو، پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری محتوا، شبکه‌های اجتماعی و مواردی از این دست که همگی بر نحوۀ دسترسی کاربران به محتواها اثرگذارند. بنابراین، می‌توان چنین ادعا کرد که اکنون «گزینش، چگونگی و نحوۀ انتخاب محتوا» اهمیت یافته است.

در سدۀ گذشته، دولت‌ها به‌منظور تأمین منافع عمومی و ارائۀ خدمات ارتباطی‌رسانه‌ای موردنیاز جامعه که از سوی بازیگران بخش خصوصی تأمین نمی‌شود، همچون برخی ژانرها و محتواها با اهداف ملی که برای بخش خصوصی در کوتاه‌مدت سودآوری ندارد، «رسانه‌های خدمت عمومی» را بنیان نهادند یا جایگاه آن را قوت بخشیدند. این رسانه‌ها موظف به تأمین محتواها و تضمین دسترسی مخاطب به آن در سطحی گسترده و دربرگیرندۀ تمامی اقشار (همگان) بودند. اما تحولات اخیر، بازار این رسانه‌ها را نیز به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد. در چنین شرایطی، رسانه‌های خدمت عمومی، به‌عنوان یکی از بازیگران نظام حکمرانی رسانه، بر اساس کارکردهای خود تلاش داشتند تا از تحولات این حوزه عقب نمانند. ورود این دسته از بازیگران به ارائۀ خدمات مبتنی بر تقاضا (VoD) نیز بخشی از این تلاش‌هاست.

چندی پیش، در اقدامی مشابه، سرویس آرشیو و پخش زندۀ شبکه‌های تلویزیونی صداوسیما از سرویس جدید خود با نام «تلوبیون‌پلاس» رونمایی کرد. معرفی این سرویس جدید بیانگر تلاش این سازمان در رقابت با بازیگران بخش خصوصی و ارتقا یا تثبیت جایگاه خود در سبد مصرفی مخاطب است.

با این حال، این اقدام تفاوت محسوسی نسبت به کارکرد اصلی تلوبیون دارد و افزون بر آن، چگونگی هم‌سویی این سرویس با کارکرد اصلی سازمان صداوسیما، یعنی ارائۀ خدمت عمومی، محل سؤال و تردید جدی است. یادداشت حاضر به بررسی جوانب مثبت و منفی این اقدام می‌پردازد


چرا محتوای خدمت عمومی در عصر حاضر اهمیت دارد؟

در عصر حاضر، به‌طور کلی با چالش‌هایی مواجه‌ایم که اهمیت خدمت عمومی را در نظام حکمرانی رسانه دوچندان می‌کند. برخی از این چالش‌ها عبارت‌اند از:

1. پدیدۀ سرریز داده‌ها و گم‌شدگی محتوا: سرریز داده‌ها یا سرریز اطلاعات، اصطلاحی است برای اشاره به حالتی که در آن، شخص در اثر مواجهه با حجم فراوانی از اطلاعات دسته‌بندی‌نشده (نسبت به زمان در اختیار خود)، دچار سردرگمی می‌شود. در این حالت، با وجود داده‌های موردنیاز، فرد توانایی تمایز و گزینش این محتواها را نخواهد داشت.

2. حباب فیلتر: حباب فیلتر (Filter bubble) وضعیت انزوای فکری در فضای مجازی است که بر اثر نتایج جست‌وجوی شخصی‌سازی‌شده در اینترنت پدید می‌آید. در این حالت، الگوریتمِ وبگاه (شبکۀ اجتماعی، پایگاه خبری و...) آنچه کاربر انتظار دیدنش را دارد حدس می‌زند و نتایج دلخواهش را به‌طور گزینشی نمایش می‌دهد. این کار با استفاده از اطلاعات مربوط به کاربر از قبیل مکان، رفتار و کلیک‌های قبلی و سابقۀ جست‌وجوی او انجام می‌شود. در نتیجه، کاربر در حباب‌هایی که به‌لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیک با سلیقه و ذائقۀ او هم‌خوانی دارند محبوس می‌شود و امکان برخورداری از نتایجی که با دیدگاه‌های او مغایرند را از دست می‌دهد.

3. نقش دروازه‌بانان جدید محتوا: چه‌کسی بر چه اساسی تصمیم می‌گیرد که چه‌چیزی (چه محتوایی) باید به چه‌کسی مرتبط شود؟ موتورهای جست‌وجو و رسانه‌های اجتماعی، که هر دو محصول پیشرفت‌های اخیر هستند، می‌توانند اطلاعات خاصی را در صفحۀ نتایج خود نمایش و شکل دهند و این اطلاعات را اولویت‌دهی یا حذف کنند. این امر بر روی محتوا و اطلاعاتی که در نهایت توسط کاربران قابل‌دسترسی است، تأثیر بسزایی خواهد داشت. به‌عبارت دیگر، با توجه به این موضوع که ارائه‌دهندگان خدمات مبتنی بر وب الگوریتم‌های پیشنهاددهی خود را بر اساس اهداف تجاری خود تطبیق می‌دهند، امکان اولویت‌دهی و پیشنهاد موضوعات جذاب و عامه‌پسند بیش از موضوعات ضروری و موردنیاز کاربر وجود دارد.

4. پایش محتوای مضر: تعدیل و پالایش محتوای مضر و تنظیم و اولویت‌دهی محتوای موردنیاز جامعه، در معنای گسترده‌تر منافع عمومی، دو روی یک سکه هستند و هر دو برای پیشرفت آیندۀ سیستم‌های اطلاع‌رسانی، نقش محوری دارند.

5. کاهش تولید و انتشار محتواهای بومی باکیفیت: از جمله پیامدهای دیگر توسعۀ روزافزون رسانه‌های جدید و ورود بازیگران یا واسطه‌های دیجیتال بین‌المللی، کاهش محتواهای بومی باکیفیت متناسب با فرهنگ ملت‌هاست. وجود بازیگران فعال بومی که اهدافی بیش از اهداف تجاری را در نظر می‌گیرند و ارائۀ محتوای باکیفیت توسط آن‌ها، می‌تواند تضمین‌کنندۀ تثبیت و ارتقای فرهنگ ملی در کنار ارتباطات گستردۀ جهانی باشد.

6. چالش بقای صنایع خلاق ملی: کاهش تولید محتواهای بومی و اضمحلال رسانه‌های خدمت عمومی، که در بسیاری از کشورها پیش‌ران صنایع خلاق محسوب می‌شوند، چرخه‌های اقتصاد خلاق را مختل کرده و کاهش مشاغل خلاق را به همراه خواهد داشت.

بنابراین، رسانه‌های پخش خدمت عمومی، به‌عنوان متولی اصلی ارائۀ خدمات عمومی در عرصۀ رسانه و به‌منظور کاهش اثرات چالش‌های فوق، اقدام به انتشار محتواهای تولیدی خود بر بستر وب کردند. این محتواها جهت برجسته‌سازی بیشتر با حمایت‌های دولتی و قانونی همراه شد. دسترسی به محتوا به‌طور معمول هزینۀ اضافی‌ای برای کاربران در بر نخواهد داشت؛ ویژگی مثبتی که علاوه بر جذب مخاطب، منجر به ترویج بیشتر محتواهای باکیفیت و استاندارد در جامعه می‌شود. البته این کمک‌های دولتی و حاکمیتی به رسانه‌های خدمت عمومی، الزامات و محدودیت‌هایی را نیز برای آن‌ها از جهت حضور در بازار به وجود می‌آورد که رعایت‌نکردن آن‌ها موجب برهم‌خوردن رقابت یا توازن انتشار محتوا در بازار خواهد شد.


تلوبیون‌پلاس؛ حامی محتوای خدمت عمومی یا ابزار سلطه بر بازار VoD؟!

رونمایی از تلوبیون‌پلاس در اوایل آذرماه 1400، واکنش‌ها و حواشی‌ای به همراه داشت. عده‌ای از این اقدام خرسند شده و برخی به انتقاد از آن پرداختند. اگرچه مسئولان تلوبیون این سرویس را رقیبی برای سرویس‌های مشابه بخش خصوصی نمی‌دانند و به‌شدت آن را تکذیب می‌کنند، فعالان بخش خصوصی این اقدام را «رقابت غیرمنصفانه» از سوی سازمان صداوسیما می‌دانند.

به‌طور خلاصه، می‌توان از نگاه موافقان مزایای زیر را برای وجود چنین سرویسی بر‌شمرد:

1. کمک به ارتقای کیفیت این بازار: هدف رسانه‌های پخش عمومی سود نیست. رسانه‌های پخش خدمت عمومی به‌دلیل برخورداری از حمایت‌های مالی و قانونی دولتی، از امکانات بیشتری نسبت به شرکت‌های خصوصی برخوردارند و در نتیجه، پتانسیل تولید محتوای باکیفیت‌تری دارند.

2. تحمیل‌نشدن هزینۀ اضافی با اشتراک رایگان: این رسانه‌ها با هدف دسترسی آحاد افراد جامعه به محتواهای موردنیاز با کمترین هزینه، از سوی حاکمیت و مردم بنیان نهاده شدند. موافقان با استناد بر این موضوع تأکید می‌کنند که مخاطبان باید امکان دسترسی به محتواهای باکیفیت را در بستر اینترنت داشته باشند و اگر کاربری هزینۀ لازم برای خرید اشتراک سرویس‌های خصوصی را ندارد، نباید از محتواهای مهم و موردنیاز محروم شود.

3. رعایت بیشتر چارچوب‌ها و موازین و حفظ فرهنگ بومی: این دسته از افراد چنین استدلال می‌کنند که با توجه به وجود اصول تولید و پخش محتوا و نیز نظارت بیشتر بر آن، در محتواهای انتشاریافته از این سرویس چارچوب‌های هنجاری بیشتری رعایت می‌شود. از طرفی، از آنجایی که بخش خصوصی به‌دنبال توسعۀ کسب‌وکار و سودآفرینی از ارائۀ محتواهای خود است و نگاهی اغلب تجاری به رسانه دارد، یا به برنامه‌های پرمخاطب و عامه‌پسند سوق پیدا می‌کند، یا به‌سمت استفاده از برنامه‌های تأمینی خارج می‌رود.

4. نبود تبلیغات و مخاطب‌فروشی (تا این لحظه): یکی از ایرادات مطرح‌شده به سرویس‌های پخش محتوای داخلی، وجود تبلیغات در برنامه‌های آن‌ها با وجود فروش اشتراک است.

5. تنوع محتوایی زیاد (ژانر، قالب و موضوع): با توجه به کثرت و تنوع محتواهای تولیدی و تأمینی سازمان صداوسیما، سرویس این سازمان از غنای بیشتری نسبت به دیگر سرویس‌ها برخوردار است.

6. کمک به پویایی و تحول سازمان صداوسیما: سازمان صداوسیما به‌عنوان یک اَبَرسازمان، در گذر سالیان، تغییرات نسبتاً کمی را شاهد بوده است. این بی‌تحرکی سازمانی، منجر به اتلاف منابع انسانی و مالی و نیز ازدست‌رفتن بخشی از مخاطبان و بازار رسانه‌ای شده است. اقدام اخیر می‌تواند تحرکی هرچند کوچک در پیکر این سازمان بزرگ ایجاد کند تا منجر به کاهش اتلاف منابع و احیای جایگاه این سازمان رسانه‌ای شود.

7. کمک به پویایی رقابت و افزایش کیفیت خدمات: وجود رقابت، منجر به بهینه‌سازی فرایند و اقدامات، به‌کارگیری خلاقیت و نوآوری و افزایش کیفیت خدمات می‌شود. از این حیث، موافقان تأسیس تلوبیون این امر را امری مبارک تلقی می‌کنند که در نهایت به‌نفع کاربران خواهد شد.

نکتۀ حائز اهمیت این است که آیا این مزایا با اقدام تلوبیون‌پلاس هم‌خوانی دارد؟ چنین به نظر می‌رسد که برخی از این مزایا در این سرویس رعایت نشده است و از سوی دیگر، آسیب‌ها و لطمه‌های بزرگی به دیگر بخش‌های این صعنت خواهد رساند. برخی از انتقادات مطرح‌شده دراین‌باره شامل موارد ذیل است:

1. رقابت غیرمنصفانه به‌دلیل حمایت‌های حاکمیتی از سازمان صداوسیما: منتقدان قائل به آن هستند که سیاست‌گذاری‌های کلی، مبتنی بر حمایت بی‌کم‌وکاست از این سازمان است و دیگر فعالان مستقل در این حوزه به‌کلی نادیده گرفته می‌شوند. به‌عنوان مثال، حمایت‌های مستقیم مالی، از انواع حمایت‌های تبعیض‌آمیز است. فعالان بخش خصوصی معتقدند که توزیع مناسب حمایت‌ها، به‌ویژه حمایت‌های قانونی و مالی، نتیجۀ بهتری هم برای مخاطبان و هم فعالان مستقل در این عرصه و هم حاکمیت به همراه خواهد داشت. آنان با انتقاد از سازمان صداوسیما بر این باورند که این سازمان با بی‌توجهی به نظرات مخاطبان، باعث هدررفت منابع مالی و ایجاد نارضایتی در مخاطبان می‌شود و این امر به ایجاد معضلات اجتماعی و سیاسی دامن می‌زند.

2. مشخص‌نبودن فرایند نظارت و پاسخ‌گویی و تعارض منافع: از آنجایی که سازمان صداوسیما خود را متولی اصلی نظارت و تنظیم‌گری صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی می‌داند، در این حوزه ذی‌نفع محسوب می‌شود. در چنین شرایطی اگر اقدامات غیرمنصفانه یا متخلفانه‌ای از سرویس پخش مبتنی بر تقاضای این سازمان سر بزند، امکان تنظیم‌گری صداوسیما و درستی آن محل تردید خواهد بود. به‌علاوه، در حال حاضر فرایند تنظیم‌گری بر این سرویس و نهادهای آن در هاله‌ای از ابهام است. آیا ساترا مسئول نظارت بر عملکرد این سرویس جدید است؟ اگر نظارت می‌کند، پس اصل تعارض منافع چه می‌شود و اگر نظارت نمی‌کند، چه بازیگر دیگری این وظیفه را بر عهده دارد.

3. قیمت‌‎شکنی/بازارشکنی با ارائۀ اشتراک رایگان و ایجاد بازار تک‌قطبی: مقصود از این عبارت، که به آن «رقابت مخرب» نیز می‌گویند، فروش یک محصول با قیمت کمتر از هزینه‌های تمام‌شده‌ و از میدان به در کردن رقباست. تلوبیون‌پلاس با اشتراک و عرضۀ رایگان محتوا، متهم به ایجاد چنین فضای رقابتی‌ای با دیگر سرویس‌ها شده است. به نظر می‌رسد این موضوع، با توجه به منابع عظیم مالی این سازمان و شفاف‌نبودن نحوۀ خرج‌کردن و بازده مالی آن و ارائۀ خدمتی تجاری و نه عمومی در قالب تلوبیون‌پلاس، بی‌اساس نباشد. ارائۀ محتوای غیراختصاصی و مشترک با بخش خصوصی، همچون فیلم‌های سینمایی و محتواهای غیرتولیدی، این گمان را تشدید می‌کند. به‌عبارت دیگر، اَبَرشرکت‌ها یا اَبَرسازمان‌ها، با داشتن منابع سرشار مالی و حمایت‌های قانونی از یک سو و بالابودن سطح ضربه‌پذیری خود از سوی دیگر، با اتخاذ سیاست‌های مخرب، رقبای کوچک‌تر را که سدی در برابر سلطۀ آن‌ها بر بازارند از میدان به در می‌کنند. در این میان، بازیگران خرد و متوسط بازار بیشترین آسیب را خواهند دید.

4. ازبین‌بردن صنعت خلاق و کسب‌وکارهای بخش خصوصی: با ایجاد فضای رقابتی غیرمنصفانه، کسب‌وکارهای خصوصی به‌مرور ورشکسته شده و از صحنۀ رقابت به‌اجبار خارج خواهند شد. در چنین شرایطی، تولید محتوای اصیل و بومی کاهش چشمگیری پیدا کرده و بسیاری از مشاغل در این صنعت از بین خواهند رفت.

5. عرضۀ محتوا بدون وجود قوانین «مدت‌زمان‌ دسترسی» برخلاف نمونه‌های خارجی: سرویس‌های خارجی مشابه، مقررات و شرایط خاصی برای عرضه و انتشار «محتواهای تولیدی» خود در فضای مجازی دارند. به‌عنوان مثال، برخی از محتواهای BBC iPlayer در فاصلۀ زمانی سی‌روزه پس از پخش و انتشار تلویزیونی در اختیار کاربران این سرویس قرار دارد و پس از یک ماه، این محتوا دیگر در این سرویس‌ها در دسترس نیست. همچنین محتواهای تولیدی مشترک با سازندگان دیگر، ممکن است شامل مقرراتی شود که به این سرویس اجازۀ پخش این محتواها را ندهد. سرویس 4ALL نیز دارای چنین مقرراتی است و بسیاری از محتواها تا سی روز در دسترس‌اند. با این حال، سرویس سازمان صداوسیما تاکنون چنین قواعدی را بر دسترسی به محتواهای خود اعمال نکرده است.

6. عرضۀ محتواهای تأمینی به‌جای محتواهای تولیدی: اقدام دیگر این سرویس، برخلاف رویه‌های مرسوم، انتشار محتواهای تأمینی است. برخی از این محتواها با ماهیت، اصول و قوانین رسانه‌های خدمت عمومی سازگاری ندارد. به‌عبارت دیگر، برخی از این محتواها را نمی‌توان مصداقی از «منفعت عمومی» یا «خدمت عمومی» تلقی کرد و با چنین اقدامی، در واقع تفاوتی بین سرویس سازمان صداوسیما و دیگر رسانه‌های مبتنی بر تقاضا وجود ندارد. این دسته از محتواها، اهداف ملی‌ای را محقق نمی‌کنند و ارتباط محکمی با یک خدمت عمومی ندارند. منتقدان فرهنگی با اشاره به استفادۀ این سرویس از محتواهای تأمینی خارجی و تعارض با وظایف اصلی سازمان صداوسیما، این عمل را بی‌توجهی به این مهم می‌دانند و این اقدام را عملی با هدف جذب مخاطب قلمداد می‌کنند.

7. فقدان شفافیت در اهداف، راهبردها و برنامه‌های آتی: این سرویس تاکنون توضیحات مشخصی را دربارۀ دلیل چنین اقدامی و اهداف و راهبردهای آن ارائه نکرده است. بدین ترتیب، وجه تمایز این سرویس با دیگر سرویس‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.


کلام آخر

اگرچه وجود چنین سرویسی می‌تواند از نظر برخی برای مخاطب مفید واقع شود، این امر به‌معنای جواز و تأیید هر نوع ورود به این بازار نیست! با رویکرد فعلی این سرویس، نمی‌توان آن را مصداقی از سرویس‌های خدمت عمومی دانست. آنچه در این اتفاق بیش از هرچیز به چشم می‌خورد، فقدان مقررات‌گذاری دقیق و شفاف پیرامون «اصول اساسی رسانه‌های خدمت عمومی»، «محتوای خدمت عمومی»، «نظارت و تنظیم‌گری محتوای منفعت عمومی» و «رقابت در رسانه» است؛ چیزی که در صورت وجود، به نظر می‌رسد سرویس‌های صداوسیما از آن طبق قاعده‌ای نابجا معاف شوند!

فعالیت این سرویس زمانی می‌تواند مفید واقع شود که در چارچوبی روشن انجام پذیرد تا علاوه بر تضمین منافع مخاطبان و ایجاد دسترسی عادلانه به محتواهای متنوع موردنیاز جامعه، به دیگر کسب‌وکارهای فعال در این حوزه آسیبی وارد نشود و بازار انحصاری یا دروازه‌بان شکل نگیرد. این موارد همگی سؤال‌ها و مسائل باز و بدون پاسخ از سوی سیاست‌گذاران و مدیران این سرویس است.




این یادداشت در اولین شماره از نشریه‌ی رستاک، نشریه‌ی تخصصی مطالعات حکمرانی رسانه در ایران منتشر شده است. برای دریافت شماره‌ی اول رستاک به اینجا مراجعه کنید.

همچنین صفحه‌ی رستاک در ویرگول هم به تازگی راه افتاده و مطالب رستاک و دیگر مطالب مرتبط با مطالعات حکمرانی رسانه در ایران در آن به اشتراک گذاشته می‌شود.




* هم چنین این مطلب به‌تاریخ 28 / 10 / 1400 در وب‌سایت نشریۀ پیوست منتشر شده است: