شریان یک رگ _ زیر کالبد مجسمه _ زنده نگه میدارد _ مرا
قربانیِ یک نقاش
آهنگ را از دست ندهید.
این متن را دو بار بخوانید!
چون در بعضی ثانیه ها چشم ها را باید بست و دل به آهنگ سپرد.
در میان هزار احوال که بر من می گذشت،
تنها تو بودی که در تمام این مدت آهسته می آمدی و می رفتی.
در عمق تاریکی ها گذاشتم بگذرد آنچه باید میگذشت اما،
تو اصرار بر بی جا ماندن داشتی.
نقش نقاش قلب مرا خوب بازی کردی؛
تا آن زمان که فهمیدم تمام دیوار های شهر رنگیست!
به خود که آمدم پی بردم زیر تمام نقاشی ها،
یک امضا دیده می شود!
چگونه کسی می توانست اینگونه وجب به وجب دیوار های شهرَت را از خود پُر کند؟
در گندم زار ها پنهان می شدی و بعد در نگاهی که از امید دیدن دوباره تو خالیست،
باز عیان می شدی.
تو شکارت را آزار میدهی،
می گذاری از تنهایی بی جان یا در هیاهوی رسیدن به تو غرق شود.
تو شکارچی تمام نوشته هایم هستی!
تو خودخواهانه می گذاری و می روی هر زمان که بدانی جایگاهت در خطر هست، زیر دو خم را میگیری
وَ سرنوشت را خاک میکنی...
تو یک رویا برای تمام رویا هایم هستی.
سید صدرا مبینی پور ۵/۲۲
آهنگ و همچنین باعث و بانی این متن که توسط بنده ی حقیر نوشته شد، شخصی هست که این پایین مشاهده می کنید.
برای تشکر از این دوست عزیز اگر مایل بودین برین و زیر آخرین پست ایشون بنویسید "ممنون"
تازه از درس فارغ شده و خسته است، کمی تشویق و حمایت شاید توانی به روح خسته اش بدهد.
در کانال ریتم نویس (RitmNvis@) در حال صحبت بودیم که این عزیزمون (میم. رهجو) این آهنگ را فرستاد.
من در شرایط خوبی نبودم و کمی بی حوصله نسبت به هر چه که اطرافم می گذرد و با گوش کردن به آن...
راستش خیلی می نویسم ولی همه اونا ارزش محتوایی ندارن!
این هم یک شعر بود که به واسطه ی هم صحبتی با هایزنبرگ کبیر درباره ی یک متن زیبا از شاملو در ریتمنویس بود که به ذهنم اومد و گفتم:
سِر که بشه دلش یِروز سنگ میشه
سنگ بشه سنگین میشه غرق میشه
غرق که بشه تنها میشه میمیره
توی تاریکی با تنهایی اُخت میشه
امیدوار مورد پسند بوده باشه
یاحق
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوازده المپ نشین
مطلبی دیگر از این انتشارات
غروب ماه
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایران خانه سیمرغ است و ما نوادگان رستم و زالیم...