شریان یک رگ _ زیر کالبد مجسمه _ زنده نگه میدارد _ مرا
پرومته سمبل عصیان
در ابتدا با داستان کوتاهی از زئوس و پرومته همراه باشید.
*زئوس: چرا آتش افروختی؟
پرومته: آنجا سکوت بود و تاریکی! باید نوری می بود و صدایی!
-آتش اَفروختن اینجا گناهی است نابخشودنی! تو را پادافرهی (تاوانی) شایسته باید! حکم چنین باشد: «به صخره ای زنجیر شوی و هر بامداد عقابی قلبَت از جا به در آوَرَد! زخم، روزی نگذشته بر هم آید (ترمیم شود) و دِگر روز از نو با دلیریِ عقاب گسیخته شود! زین پس تو را قلبی نمانَد که واسطه ی اشتباه شود (به اشتباه بیوفتد) و این برای تو عینِ صلاح و درستی باشد!»
-حکمی سخت دادی ایزَد! قلبی ساده و راستگو، و پادافرهی (شکنجهای) چنین! ولی نه همیشه رایِ تو باشد (فروانروایی تو به پایان میرسد)! زنجیر گسیخته شود! عقابِ فرومایه ات به تیری پرّان در هم شکند و مرا جاودانگی حاصل آید و … و تو را الوهیت (خدا بودن) به پایان رسد! *
زئوس میدانست پیشگویی او به حقیقت خواهد پیوست پس او را زنده نگه داشت تا بلکه روزی به حرف آید و نشان و نامی از او بدست آورد.
این مجازات سالها ادامه داشت تا روزی که هرکول به نجات پرومته شتافت...
...
برداشت صدرا به همراه چند نکته مهم از پرومته:
پرومته به قهرمان در زنجیر معروف است. کسی که زیر بار ستم زئوس نرفت و تن به سالها شکنجه داد تا سرانجام به خواستهاش یعنی پایان دادن به فرمانروایی زئوس برسد.
او سر منشا عصیان در انسان هاست اما، از نگاه مثبت و وجهای آزادیخواه نه هر عصیانی!
پرومتهی درون هر فرد یعنی صبور بودن و استقامت برای رسیدن به هدف مشخص.
چگونه پرومته از زئوس جان سالم بِدَر برد؟
افسانه پرومته از زمان شورش تیتان ها در برابر خدای خدایان آغاز می شود تیتان ها نخستین خدایان روی زمین بودند اما چون قدرت زئوس بیشتر از تیتان ها بود تحت سلطه زئوس خدای خدایان در آمدند اما مدتی بعد بر او شوریدند و همه بدست زئوس نابود شدند پرومته سرکرده تیتان ها پاپت بود که چهار پسر از کلمین دختر اقیانوس داشت اولین پسر ارب بود که زئوس او را روانه دیار تاریکی و وحشت کرد و به او فرمان داد تا آخر دنیا در آنجا بماند دومین فرزندش اطلس را به جبل الطارق تبعید کرد تا برای همیشه بار کره زمین را بر دوش خود نگه دارد و سومی را بدلیل اینکه سهم کمی در عصیان داشت، بخشید.
اما یکی از فرزندانش نه تنها مجازات نشد بلکه به بزم خدایان راه یافت؛ او پرومته بود.
زیرا پرومته از اول می دانست که برد با زئوس است و در جنگ تیتانها با زئوس شرکت نکرد. اما پرومته بجای اینکه عیش و نوش کند و از بودن در المپ لذت ببرد روح عصیانگری و تَمَرُد(سرپیچی/جسارت)را در خود تقویت کرد تا اینکه روزی بتواند انتقام خود را از خدایان بگیرد.
...
پرومته نشان داد برای عصیان در قدم اول خودساختگی و دانایی نیاز است. او در همان ابتدا با پدر و برادرانش همراه نشد و در جبهه زئوس قرار گرفت و این نشان از دانایی او در پیشبینی اتفاقات دارد.
سرانجام با گذشت سالیان سال پرومته از با اعتماد ترین افراد زئوس شده بود. گذشت تا اینکه در محفلی میان انسانها و خدایان قرار شد سهمی از زمین بین آنها تقسیم شود و وظیفه آن بر دوش پرومته(مورد اعتماد هر دو جناح) قرار داده شد. پرومته به نفع انسان ها سهم را تقسیم کرد و زئوس برای غلبه به خشم خود آتش حیات جاودانی را از آدمیان گرفت و آنان را به موجوداتی فناپذیر تبدیل کرد اما، پرومته آتشی از کوره آهنگری هفائیستوس در جزیره لمنوس دزدید و آن را به آدمیان بخشید. و پس از آن پرومته با نقشهای به دست خدایان در کوه قاف(قفقاز) به تخت سنگی بسته شد و عقابی روزانه جگر او را شکار میکرد و خودش را سیر میکرد.
پرومته هیچگاه به خدایان ابراز عجز و ندامت نکرد، زیرا میدانست روزی آزادی را برای آدمیان به ارمغان خواهد آورد.
این بود بخشی از داستان قهرمان در زنجیر
مطلبی دیگر از این انتشارات
میراثی برای او
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک دل نوشته ی کثیف از جنس درد، زخم و ترس
مطلبی دیگر از این انتشارات
واقعیت امر این است.