ماییم و نوای بینوایی، بسم للّه اگر حریف مایی @roya_dream2021
زمستانِ بیتو
حالم خوش نیست. غمی به بزرگی بهمن راه گلویم را بسته است. نمیدانم کی تابستان میشود تا این تودهی عظیم برف آب شود. شب و روز کنار طاقچه مینشینم و به بنفشههای یخزدهی کنار حوض چشم میدوزم. حتی پلک هم نمیزنم. غم و غصه آنقدر زیاد است که شمارش از دستم در رفته است و حتی حوصله بازنگریشان را هم ندارم. پس در اعماق ذهنِ پریشانم پسشان میزنم. روزهاست قلم دست نگرفتهام. میخواهم مواظبش باشم تا مبادا بشکند. اما نمیتوانم! حتی تصویر قلم و کاغذ، چونان میِ صدساله، مرا مست میکند. آنقدر مست میشوم که هشیاریام از دست میرود و پردهدری میکنم. اگر بخواهم رازِ دل با کس نگویم و رسوایی به جان نخرم، باید شمشیرِ دل، غلاف کنم. مرا باکی نیست. تنها نگرانی من، تو هستی که بدون نازنین قلمم، نخواهم توانست برایت نامه بنویسم. و تو بیخبر از احوالِ من، «دلت را با سیر و سرکه میجوشانی»!
وقتی که دستِ روزگار هرآنکس و هرآنچه دوست میداشتم، از من گرفت، هیچ اندوه به دل راه ندادم؛ چرا که تو را داشتم. حال که تو هم « بار و بندیل سبک کردهای » و رفتهای، چه کنم؟ دلم را به چه، به که، بند کنم؟
« نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد / بخت ار یار شود، رختم از اینجا ببرد »
باد سردی میوزد. اما من همچنان لب پنجره نشستهام. دیگر آغوش گرم تو را ندارم. پس سعی میکنم با سرما سازگار شوم. اجازه نخواهم داد گنجشککت در این سوزِ زمستانی از سرما بمیرد. من هنوز کارهای بسیار برای انجام دارم. من هنوز آرزوهای تو را محقق نساختهام. و به این زودی از این دنیا دل نمیکنم. من خزان دلگیر را هم گذراندهام. زمستان که چیزی نیست. تنها چیزی که این دلِ ترک خوردهام را تا آستانه شکستن پیش میبرد، نبودِ توست. «کاش بودی تا دلم تنها نبود»!
به کدامین گناه از تو، ای عشق، جدا فِتادهام؟ از خداوندگار مهربان چنین نامهربانی دور از انتظار نیست؟ آیا میترا، الههی عشق، مرا از یاد برده است؟ مگر من بندهی پروردگارش نیستم؟ مگر من از خدا و مهربانیاش، از خدا و بندههایش سهم ندارم؟ من از این دنیا، یک تو طلب دارم! و از جهانِ بیکرانهاش، به یک تو قانع! تنها یک تو برای قلبِ خستهام، همارز جهانی است. چرا که وجودت مرا انگیزهای برای دیدارِ طلوعی دوباره است. و با داشتنِ تو، هر ناهمواری را در رسیدن به قافْ قله خوشبختی، هموار خواهم ساخت.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
دخترم، میریام
مطلبی دیگر از این انتشارات
گیسو کمند