فصل اول – قسمت چهارم: راک و آر اند بی


سلام. من وحید از گروه موسیقی د باکس هستم و همراهتون با قسمت چهارم سری پادکست‌های چطور از موسیقی لذت ببریم.

من در قسمت قبلی در خصوص یک سری از سبک‌های موسیقی مدرن صحبت کردم و سبک‌های جاز، گاسپل، رگتایم و کانتری رو پوشش دادم و تو این قسمت بیشتر می‌خوام در مورد سبک راک صحبت بکنم که شاید خیلی از شما طرفدارش باشید و گروه‌های موسیقی‌ای که می‌شناسید و دوست دارید توی این سبک فعالیت بکنن.

https://virgool.io/sandogh-podcast/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D8%B2-vnvkjducqjaw

نکته‌ای که دوست دارم قبل از شروع بحث حتما بهش اشاره بکنم این هست که مطالبی که من جمع‌آوری کردم برای موضوع سبک‌های موسیقی مدرن انقدر زیادن که شاید امکان پوشش‌شون توی یکی دو قسمت نباشه و به همین ترتیب من تصمیم گرفتم که خیلی این مطالب رو حذف نکنم و یک بخشی رو برای شما آماده بکنم که مطالب جامع باشه و سعی کردم همه‌ی مطالب رو همه‌ی سبک‌ها رو یه جورهایی پوشش بدم.


من مجبورم قسمت بعد رو هم به سبک‌های موسیقی مدرن بپردازم و سبک‌هایی رو صحبت بکنم در موردش که توی این دو قسمت وقت نشد بهشون بپردازم. تا قبل از دهه هزار و نهصد و چهل تا هزار و نهصد و پنجاه، موسیقی مردم‌پسند و مشهور بین همه‌ی اقشار جامعه آمریکا و حتی جهان موسیقی جاز بود. یعنی همه صفحات موسیقی جاز رو می‌خریدن و گوش می‌دادن. توی مراسم‌ها، توی کلوب‌ها و بارها موسیقی جاز پخش می‌شد. اما اتفاقی که از اواسط این دهه توی جامعه‌ی سیاهپوست‌های شهرنشین آمریکا افتاد، این بود که یک سری گروه‌های موسیقی تشکیل شدن که ملودی، ترانه، سازبندی و حتی هارمونی رو از موسیقی بلوز وام گرفتن اما ریتم موسیقی بلوز رو که من توی قسمت قبلی در موردش صحبت کردم، ریتم سوینگ رو یا شافل رو، این ریتم حذف کردن و تغییر دادن.


تبدیلش کردن به یک ریتم جدید که یه مقداری ساده‌تر باشه و خیلی راحت‌تر بشه باهاش رقصید و نوازنده‌ها آروم آروم به این ریتم روآوردن و خیلی نوازنده‌های مختلف درامزی توی این ریتم به اصطلاح شروع به فعالیت کردن و سبکی به وجود اومد که یه جورهایی ملودی و هارمونی و سازبندی رو از موسیقی بلوز وام گرفته بود و ریتم رو یه اسم جدیدی بود به اسم ریتم بک‌بیت. به این سبک گفتن ریتم اند بلوز. یا همون آراندبی. در مورد بک بیت من یه توضیحی بدم. بک‌بیت ریتمی هست که توی سبک‌های بعدی مثل سبک راک، ‌متال و سبک‌های این چنینی حتی هیپ‌هاپ و رپ هم مورد استفاده قرار می‌گیره. یعنی یه جورهایی آراندبی شاید شروع سبک‌های بعدی موسیقی مدرن بود. ریتم بک بیت یک ریتمی هست بر پایه‌ی کسر میزان چهار چهارم و به این صورت هست که ضرب‌های اول و سوم یعنی ضرب‌های فرد رو توسط کیک‌درام می‌زنن و ضرب‌های زوج رو، ضرب‌های دوم و چهارم و توسط اسنر می‌زنن.


من توی قسمت قبلی در مورد کیک و اسنر یک توضیح مختصری دادم که شاید شنیدنش خالی از لطف نباشه. پس ما یک ریتمی رو داریم که با ریتم‌های قبل از خودش خیلی فرق میکنه، در عین حال آسون هست و شاید نواختنش خیلی راحت‌تر باشه. پس آر اند بی یک سبکی هست که ترکیبی از سبک بلوز و این ریتم بک بیت و تاکیدش هم بیشتر روی ریتم هست تا بخش ملودی و هارمونی. از طرفی خواننده‌ها شروع کردن به اضافه کردن بکینگ وکال. بکینگ وکال یعنی خواننده‌های همراه. یعنی همخوان‌هایی که همراه با این خواننده شروع می‌کردن به خوندن و این خوانندگی گروهی تو این آراندبی خیلی گل کرده بود. البته این نکته هم اشاره بکنم که اصطلاح آرندبی خیلی فراتر از این‌هاست.


امروزه به تمام سبک‌های موسیقی که سیاه‌پوست‌ها به وجود آوردن و بیشتر توش فعالیت می‌کنن آراندبی هم گفته میشه. یعنی یه چتریه که در حقیقت همه‌ی این سبک‌ها رو زیر خودش قرار داده. من در اینجا یک نمونه از ریتم بک بیت رو در کنار ریتم شافل براتون پخش خواهم‌کرد که شاید راحت‌تر بتونید این تفاوت رو احساس بکنید بین این دوتا ریتم مهمی که ما توی موسیقی مدرن داریم

(05:16 تا 05:35)

خب گروه‌های خیلی زیادی تو سبک آراندبی فعالیت می‌کردند منتها شاید یه نمونه‌ی خیلی بارز و خوب از این سبک که حتی چند ماهی هم به عنوان یکی از هیت‌های آراندبی توی آمریکا مطرح شده بود، آهنگ کینگ‌سایز پاپا هست از جولیا لی که من اینجا یه قسمتی از اون رو براتون پخش می‌کنم که حال و هوای این سبک از موسیقی رو بهتردرک بکنید.

(06:01 تا 06:24)


بعد از سال هزار و نهصد و پنجاه یک سری اتفاقات اجتماعی خیلی مهم توی آمریکا افتاد که تاثیرش رو روی موسیقی مردمی آمریکا خیلی زیاد بود. اولین اتفاق افزایش جمعیت و زاد و ولد بعد از جنگ جهانی دوم توی آمریکا بود که باعث میشه جمعیت نسل جوون توی آمریکا خیلی زیاد بشه. دومین اتفاق محبوبیت زیاد رادیو بین مردم آمریکا بود. توی اون سال‌ها همه تو خونشون رادیو داشتن و این باعث شد که کم‌کم موسیقی از صفحات موسیقی بره داخل رادیو و رادیو یک شبکه‌هایی داشته باشه که صرفا موسیقی پخش می‌کنن برای مردم. اتفاق سوم این بود که لوییزیانا و نیواورلان توی آمریکا تبدیل شدند تقریبا به قطب موسیقی و خیلی گروه‌های موسیقی که فعالیت می‌کردن اصلیت‌شون از این دو منطقه بود.


یکی از همین گروه‌ها که خیلی مردمی شده بود و گل کرده بود بین نسل جوان آمریکا و همه گوش می‌دادند و به کنسرت‌هاش می‌رفتن گروهی بود به اسم آنتونی فت دومینوز. آنتونی فت یک خواننده‌ی ثبت آربی بود یک فرد سیاه‌پوست بود که صدای خیلی خوبی هم داشت و توی سبک آراندبی فعالیت می‌کرد یه سبک نوازندگی پیانوی خیلی خاصی هم داشت که رو کلیدها خیلی با سرعت ضربه وارد می‌کرد. توی کنسرت‌های این‌ها، توی اجراهای زنده‌ی این‌ها، هرجا که اجرا می‌کردند خیلی جالب بود که افراد سفیدپوست و سیاه‌پوست همزمان با هم شرکت می‌کردند، کنار هم می‌نشستن و این تو جامعه‌ی آمریکایی که هنوز اون تفکیک نژادی خیلی شدید بود توی بین مردم آمریکا و جاهایی که سفیدپوستان می‌رفتن خب مسلما سیاه‌پوستان اجازه نداشتن برن، این خیلی تحول مهمی بود که توی این کنسرت‌ها اتفاق می‌افتاد و البته خب زد و خوردهایی هم مسلما به وجود میومد، اختلافاتی به وجود میومد ولی خب یک چیز جالب هست توی جامعه‌ی موسیقی اون‌موقع.


این گروه در سال هزار و نهصد و چهل و نه یک قطعه‌ای رو بیرون دادن که خیلی مشهور شد به اسم د فت‌من. چرا این خیلی برای ما اهمیت داره؟ به خاطر اینکه اولین ترانه‌ای که موضوعش در مورد اعتیاد و مصرف مواد مخدر هست. ما قبل از اون اصلا به هیچ عنوان از این مباحث توی موسیقی نداشتیم و معمولا ترانه‌ها خیلی عاشقانه و درمورد روابط بین زن و مرد بود منتها این برای ما یک نقطه‌ی عطفی هست توی موسیقی که همچنین ترانه‌ای با همچین مضمونی به اصطلاح داریم. من یه قسمتی از این ترانه رو هم براتون پخش می‌کنم که هم با صدای آنتونی فت آشنا بشید، با سبکش آشنا بشید و هم اینکه این آهنگ رو بشنوید و جو و فضا رو درک کنید

(09:17 تا 09:53)


خب گفتیم شبکه‌های رادیویی پخش موسیقی خیلی گل کرده بودن توی آمریکا و یکی از افرادی که خیلی تاثیرگذار بود توی موسیقی مدرن شخصی بود به اسم آلن فرید. ایشون یک دی‌جی بود توی رادیو. یعنی وظیفه‌ش این بود که آهنگ‌های مختلف رو پخش بکنه توی رادیو و این کاری که انجام می‌داد این بود که مثل دی‌جی‌های امروزی این آهنگ‌ها رو می‌چسبوند به هم، با هم ترکیب‌شون میکرد و توی رادیو پخش می‌کرد. آهنگ‌هایی که توی سبک آراندبی بودن، توی سبک بلوز و کانتری بودن. این‌ها رو یه جورهایی به هم می‌چسبند و پخش می‌کرد توی شبکه. این شخص چرا برای ما مهمه؟ به خاطر این که اولین شخصیه که از کلمه‌ی راک‌اندرول استفاده کرد. پس این کلمه‌ی راک‌اندرول یه جورایی زاده‌ی این آقای آلن فرید هست.


اتفاق مهم دیگه‌ای که میوفته ظهور سبک بلوز الکتریک هست. ما قبل از این قضیه خواننده‌های بلوز از سازهای آکوستیک استفاده می‌کردند. حالا چه بیس بوده، چه گیتار بوده و چه سازهای دیگه. و گیتارهای الکتریک ظهور کردن، بیس‌های الکتریک ظهور کردند و این سبک رو دچار تحول کردن. شاید تا سال‌های بعدش هم نوازنده‌های بلوز قدیمی‌تر اصلا ورود سازهای الکتریک سبک بلوز رو قبول نمی‌کردند و یه جورهایی باهاش مخالفت می‌کردن. حالا نوازنده‌های بلوزی هم که اون موقع داشتن فعالیت می‌کردن اکثرا سن و سالشون بالا بود. یعنی سی‌وپنج سال به بالا بودن اکثرا و مخاطبشون بیشتر افراد بالغ و به اصطلاح بزرگترها بودن توی جامعه‌ی آمریکا.


حالا در مقابل این نوازنده‌ها و موزیسین‌های بلوز و آراندبی که یه مقدار سنشون بالاتر بود، نوجوون‌ها وارد صنعت موسیقی شدن و گروه‌هایی رو تشکیل دادن شروع کردن به ضبط آهنگ‌های خودشون و اون‌ها هم بین جوون‌ها و نوجوون‌ها خیلی مشهور شدن. سبکی که این‌ها کار می‌کردند بیشتر وکال محور بود یعنی خواننده محور بود و شاید بعضی‌هاشون حتی موسیقی هم همراش نبود صرفا چندتا نوجوان بودن مثل گروه سرود. شروع می‌کردن یک سری آهنگ‌ها رو می‌خوندن و این‌ها توی رادیو هم پخش می‌شد. به این سبک که این نوجوون‌ها پایه‌گذاری کرده بودن توی دهه‌ی هزار و صد و پنجاه میگن دوواپ و خیلی هم طرفداران خاص خودش رو داشت.


حالا نکته این که تو اون دوره تو آمریکا انفجار جمعیتی رخ داده بود و انفجار جمعیتی یعنی نوجوان بیشتر و نوجوان بیشتر یعنی دوواپ بیشتر پس این سبک همینجوری داشت بین جامعه‌ی آمریکا جای خودش رو بازمی‌کرد.

(12:53 تا 13:04)

خب این جوون‌ها نه تنها این نوع از موسیقی گوش می‌دادند بلکه لباس متفاوتی هم میپوشیدن. مثلا شلوار جین و کتهای چرمی و این‌ها مد شده بود بینشون و حتی از کلمات و گفتارهای متفاوتی هم استفاده می‌کردند مثلا نحوه‌ی برخورد و رفتارشون هم توی جامعه فرق می‌کرد. سینما هم حتی تحت تاثیر این جوون‌ها تغییر کرده بود. دیگه فیلم‌هایی که مارلون براندو و جیمز دین توش بازی می‌کردن خیلی گل کرده بودند بین مردم. فیلم‌هایی مثل وحشی، مثل شورش بی‌دلیل و جنگل تخته سیاه. این‌ها فیلم‌های خیلی مشهوری هستند که در مورد این نسل از جوون‌های آمریکا ساخته شدن.


این موسیقی دوواپ و آراندبی و حتی موسیقی بلوز که قبل از اون گوش داده می‌شد بین مردم اینا با هم ترکیب می‌شدن و این گروه‌های جدید موسیقی هی داشتن تحول ایجاد می‌کردن و اسم این سبک از موسیقی هم بر اساس همون گفته‌های آلن فرید گذاشته بودن راک‌اندرول. این فیلم جنگل تخته سیاه که من بهش اشاره کردم خیلی تاثیرگذار بود توی صنعت موسیقی. چرا؟ بخاطر اینکه موسیقی تیتراژ این فیلم یه قطعه‌ای بود به اسم راک راند دکلاک اثر بیل‌حالی. این موسیقی خیلی خیلی مورد توجه قرار گرفت و توی صفحه‌های جداگانه فروخته می‌شد و تقریبا همه جوون‌ها اون رو گوش می‌دادن. از طرف دیگه این اولین قطعه‌ی موسیقی بود که همه‌ی سازها دونه دونه به صورت جداگانه میکروفون گذاری شده بودند.


یعنی تا قبل از اون خب توی استودیو یکی دوتا میکروفون می‌ذاشتن و همه دور او نجمع می‌شدند و کارهاشون رو ضبط می‌کردند ولی این اولین قطعه‌ای بود که ما شاهد میکروفن‌گذاری جداگونه توی سازها هستیم. به همین دلیل صدابرداری خیلی خوب و نوآورانه‌ای داشت نسبت به حالا موسیقی‌هایی که تو اون دوره پخش می‌شد و به این ترتیب این قطعه یه جورهایی میشه گفت اولین قطعه‌ی رام‌اندرولی هست که موفق بود و توی جامعه پخش شد و همه اون رو شنیدن و البته تبدیل شد به سرود جمعی جوان‌های عصیان‌گر و طغیانگر. بد نیست که یه بخش‌هایی از این قطعه رو با هم بشنویم.

(15:24 تا 15:49)


یه اتفاق مهم دیگه‌ای که توی دهه‌ی هزار و نهصد و پنجاه توی شهر ممفیس اتفاق افتاد این بود که یک شخص حالا ثروتمندی که خیلی آدم موفقی هم بود به اسم سم‌فلیپس میاد یک استودیوی کوچیکی رو پایه‌گذاری می‌کنه، تاسیس می‌کنه و این رو تخصیص میده به ضبط موسیقی سیاه‌پوست‌ها. یعنی خواننده‌هایی که شاید کمتر شناخته شده بودن توی اون منطقه، میومدن و کارهاشون رو توی سنفیلیپس ضبط می‌کردن. این کار سنفیلیپ یکی از مهمترین خدماتی بود که می‌شد به موسیقی مدرن کرد و این ضبط آثار خواننده‌های کم‌نام‌ونشان سیاه پوست که شاید نه میتونستن هزینه‌ی ضبط رو بدن آنچنان نه اینکه کسی ازشون حمایت می‌کرد، سنفیلیپس این‌ها رو مستندسازی کرد و خیلی از ترانه‌ها و کارهایی که از اون دهه باقی مونده و ما می‌تونیم برگردیم اون‌ها رو بشنویم به خاطر خدمت بزرگیه که سم‌فلیپس به موسیقی مدرن کرد.


سم‌فیلیپس یک جوان سفید پوستی رو کشف می‌کنه توی استودیو خودش که صدای شبیه به سیاه‌پوست‌ها داره و موسیقی سیاه‌پوستان بلوز وارمبیر به بهترین نحو ممکن اجرا می‌کرده. این جوان کسی نیست جز الویس پریسلی. الویس پریسلی در ابتدا چند تا کار ناموفق رو ضبط می‌کنه تو استودیو سن‌فیلیپس که خیلی به گوش شنونده‌ها نمی‌رسه. اما یه روز اتفاقی همراه با گروهش توی استودیو سنفیلیپس شروع می‌کنن به بازنوازی یا کاور آهنگ دتس الرایت مای ماما اثر آرتور کرودا و میگن که سم‌فلیپس توی یک اتاق دیگه‌ای بوده، یهو به گوش میرسه که الویس پریسلی داره این آهنگ رو می‌خونه و دوان دوان میاد، میکروفون‌ها رو دوباره می‌چینه و میگه همین آهنگ رو با همین استایل دوباره بزنید و این آهنگ رو ضبط می‌کنه. این اولین هیت الویس پریسلی هست. این آهنگ رو در تمام آمریکا مردم گوش میدن، عاشق این آهنگ میشن و اصلا کسی باور نمی‌کنه که الویس پریسلی سفیدپوسته.


اصلا تا وقتی که عکس‌اش نیومده بیرون و حالا پوسترش نمیاد بیرون و اجراهاش خیلی گل نمی‌کنه، مردم فکر می‌کنند که این شخص یک سیاه‌پوست هست. بد نیست یه قسمتی از اجرای یسری از این آهنگ رو با هم بشنویم.

(18:16 تا 18:59)

اما در کنار الویس پریسلی ما یه خواننده‌ی مهم دیگه توی دهه‌ی پنجاه هم داریم به اسم لیتل ریچارد. لیتل لیریچارد یک جوان سیاه پوست بوده که خیلی تیپ و قیافه‌ای عجیب غریبی داشته. لباس‌های عجیب غریب می‌پوشیده، موهای خیلی عجیب غریبی داشته و حتی آرایش زنانه می‌کرده و شاید بشه گفت اولین شخصی که این تیپ و قیافه‌ای مخصوص خواننده‌ها و نوازنده‌ها راک رو باب می‌کنه بین موزیسین‌ها. لیتل ریچارد استایل نوازندگی پیانو خیلی خاصی هم داشته. اگر سرچ بکنید تو یوتیوب و ویدیوهاش رو ببینید، ایستاده پیانو می‌زد. یعنی توی اجراهاش وایمیستاد کنار پیانو و پیانو میزد.


یه کار مهمی که لیتر ریچارد کرد ریتم‌ها رو خیلی خوب می‌شناخت و یک سری تحول توی ریتم های موسیقی راک اند رول به وجود آورد وریتم های جدیدی رو معرفی کرد به راک اند رول. و کار دیگش این بود که از اصطلاحات کوچه بازار توی موسیقیش استفاده می‌کرد. یعنی کلماتی که شاید بین گنگ‌های توی خیابون استفاده می‌شد توی ترانه‌هاش به گوش می‌رسه. یکی از این ترانه‌ها که خیلی مشهور شد اسمش هست توتی فروتی که پیشنهاد می‌کنم یه بخشی از این رو بشنویم باهم.

(20:22تا21:05)


موزیسین مهم بعدی چاک بری هست. شاید خیلیا اسمش رو شنیده باشن. چاک بری اول یک نوازنده‌ی بلوز سیاه‌پوست بود که توی سبک بلوز و اراند بی فعالیت می‌کرد و بعد وارد راک‌اندرول شد. کاری که چاک بری انجام داد این بود که ریتم‌های سبک کانتری و وارد موسیقی راک اند رول کرد. خانواده‌ی چاک بری حالا پدرش، عموهاش، توی سبک کانتری ساز می‌زدند و از بچگی با این سبک آشنایی داشت و این اتفاق خیلی مهمی بود. ما از اینجا دیگه ورود کانتری رو به سبک راک اند رول شاهد خواهیم‌بود. چاک بری یکی از بزرگترین گیتاریست‌های تاریخ موسیقیه وسبک و استایل خاصی داره توی نواختن گیتار که روی نوازنده‌های خیلی زیادی تاثیر گذاشته. نوازنده‌های بزرگی مثل آنگوس یانگ از گروه ای‌سی‌دی‌سی اصلا استایل چاک بری رو تقلید میکنه توی نواختن گیتارش. خب مهم‌ترین قطعه‌ی چاک بری هم که شاید اکثرا شنیده باشید اسمش هست جانی بی گود که یه قسمت‌هایی رو ازش می‌شنوید.

(22:17 تا 23:02)


من دلم نمیاد اینجا اسم یک نوازنده و موزیسین مهم رو توی سبک راک اند رول نیارم که خیلیا اون رو به نام مادرخوانده‌راک اند رول میشناسن. اون شخصی نیست جز سیستر روزتا تارپ. خواهر روزتا تارپ در اصل یک خواننده و نوازنده‌ی گاسپل بود که توی کلیسا و مراسم مذهبی اجرا می‌کرد و بعد وارد موسیقی راک اند رول شد، وارد موسیقی ار اند بی شد و آثار خیلی مهمی رو تو این سبک به جای گذاشت. من در این خصوص خیلی در مورد سیستر روزتا تارپ صحبت نمی‌کنم. من یه مقاله‌ای نوشتم در مورد ایشون، به اسم زنی که بلوز را می‌فهمید. اگه سرچ بکنید توی گوگل می‌تونید این مقاله رو پیدا کنید و بخونید. من زندگینامه و کارهایی که در مورد موسیقی انجام داده ایشون، اونجا نوشتم و شاید اینجا دیگه جاش نباشه که بخوام خیلی باز بکنم مبحث کارهایی که سیستر روزتا تارپ انجام داده. فقط این نکته روبهش اشاره می‌کنم که ایشون استایل نوازندگی داشت که نه تنها چاک بری و الویس پرسلی از اون الهام گرفتند و شاید خیلی از تکنیک‌هاش رو کپی کردن، بلکه افرادی مثل اریک کلپتون، جف بک و جیمی پیج هم وامدار استایل و تکنیک‌های سیستر روزتا تارپ هستن. که البته بیشتر در مورد این نوازنده‌هایی که اسمشون آوردم صحبت خواهیم کرد.


کشف بعدی سم فیلیپس یه خواننده‌ی مهم دیگه‌ای بود به اسم جری لی لوئیس. جری لی لوئیس توی یه خانواده‌ی خیلی مذهبی بزرگ شده بود و این خانواده فرستاده بودنش به یه مدرسه‌ی مذهبی مسیحی که اونجا درس بخونه و اونجا به دلیل اینکه با پیانوی اون مدرسه به جای اینکه موسیقی مذهبی بزنه، ریتم‌های بلوز و آراند بی رو زده بود، یه جورایی عذرش رو خواستن و از مدرسه اخراجش کردن. سم فیلیپس اون رو کشف کرد توی استودیو خودش و لوییس واقعا یکی از تاثیرگذارترین خواننده‌های دهه‌ی هزار و نهصد و پنجاه تو آمریکا هست. اینجا تو پرانتز من یک نکته‌ای رو اشاره بکنم که بعدا خیلی بیشتر در موردش صحبت میکنیم. اونم این هست که توی هزار و صد و پنجاه و شیش ما رسما شاهد ورود راک اند رول به اروپا و مخصوصا انگلیس هستیم. در ادامه حتما من بیشتر در مورد این موضوع صحبت خواهم کرد.

(25:33تا 26:19)


جریان راک اند رول توی جامعه‌ی آمریکا انقدر قوی شده بود که همه‌ی جوون‌ها تقریبا راک اند رول گوش می‌دادن، تیپشون عوض شده بود، رفتارشون عوض شده بود توی جامعه و اصلا انگار یه آدمای دیگه‌ای بودن توی جامعه و پدر مادرها خیلی از این قضیه راضی نبودن. درسته که نسل جوون آمریکا به دلیل اون انفجار جمعیتی که اتفاق افتاد در اکثریت بودند ولی قدرت و سیاست در دست بزرگترها بود. این باعث شد که دولت یواش یواش با فشار والدین با فشار جامعه‌ی حالا بزرگسال آمریکا، شروع بکنه به مقابله با این جریان و با استفاده از پروپاگاندا و رسانه‌ها فشار بیاره به استودیوها، به شبکه‌های رادیویی برای اینکه این ترانه‌ها، این آثار رو کمتر پخش بکنن، ضبط نکنن، همکاری شون رو با این خواننده‌ها و نوازنده‌ها کاهش بدن و در نهایت انقدر به خواننده‌ها و نوازنده‌های راک اند رول فشار آورد که لیتر ریچارد اصلا از راک اند رول خداحافظی کرد و رفت توی موسیقی گاسپل و شروع کرد به خوندن سرودهای مذهبی. الویس پرسلی رو هم که فرستادن سربازی که اصلا جریانش خیلی مشهور هست رفتن به سربازی الویس پرسلی.


جری لی لوئیس هم به خاطر ازدواج با دختر عموی سیزده سالش توی رسانه‌ها به شدت کوبیده میشه و توسط استودیوها و شبکه‌های رادیویی کاملا بایکوت میشه و از موسیقی راک اند رول میذارنش کنار برای مدت طولانی. چاک بری هم به دلیل فرار کردن رابطه با دختری که زیر سن قانونی بود میفته زندان. یعنی رسما دیگه خواننده‌های مطرح راک اند رول از جامعه‌ی موسیقی آمریکا یه جورایی خارج میشن. حالا چه اتفاقی میفته؟ دولت با کمک رسانه‌ها میاد یک سری گروه‌های جدیدی رو معرفی میکنه که این گروه‌ها خیلی مرتب لباس می‌پوشند، لباس‌های عادی می‌پوشن و دیگه از حرکات عجیب غریب روی سن خبری نیست، ترانه‌ها دیگه از اون کلمات خاص کوچه بازاری استفاده نمی‌کنند، ترانه‌های عاشقانه‌ی خیلی معمولی هستن و تماشاچی هاشونم یا اکثرا بزرگسال هستند یا اگرم جوون‌ها میان خیلی مرتب سر جای خودشون می‌شینن. دیگه خبری از رقصیدن و نمیدونم فریاد کشیدن و اینا نیست و در نهایت این اتفاقیه که برا راک اند رول توی دهه پنجاه آمریکامیفته.

(28:56تا 29:16)


گفتیم که در میانه‌ی دهه‌ی هزار و صد و پنجاه، راک اند رول راه خودش رو به اروپا به خصوص بریتانیا باز می‌کنه و گروه‌هایی که اونجا قبلا شروع کرده بودند به نواختن آراند بی و بلوز خصوصا، توی بارها، توی کلوپ‌ها، در بین مردم آروم آروم گرایش پیدا می‌کنن به موسیقی راک اند رول و یه جورایی راک اند رول توی بریتانیا شاید بشه گفت اولین موسیقی هست که مردم بهش گوش میدن. اینجاست که یکی از مهمترین گروه‌های تاریخ موسیقی مدرن شکل می‌گیره. گروه بیتلز. بیتلز گروهی بود که در اوایل هزار و نهصد و شصت توی لیورپول شروع کردن به اجرا کردن یک سری آهنگ‌های کاور از خواننده‌های قدیمی و همچنین آهنگ‌های جدیدی که خودشون ساخته بودن. میشه گفت حتی اگر کسی از بیتلز چیزی هم گوش نداده باشه ولی صد در صد اسم این گروه به گوشش خورده.


اما این‌ها چرا اینقدر مشهور هستند و اصلا خصوصیات و شاخصه‌ی موسیقی بیتلز چی هست؟ یکی اینکه خواننده‌های گروه بیتلز بسیار توانا هستند توی امر خوانندگی، و قدرت خوانندگی خیلی بالایی دارن ، ترانه‌های خیلی جذابی داره کارهای بیتلز، استایل خیلی خاصی داشتن روی سن، پوشیدن کت و شلوار روی سن و خوندن توی اون لباس‌ها اصلا مختص گروه بیتلز بود. در کنار این‌ها اعضای گروه بیتلز دانش خیلی بالایی از تئوری موسیقی داشتند، از هارمونی موسیقی داشتن و مشخصه که موسیقی جز گوش می‌دادند چون موسیقی مدال رو برای اولین بار وارد موسیقی راک اند رول کردن. من در مورد ورود موسیقی مدال به سبک جز صحبت کردم توی قسمت قبلی، که پیشنهاد میکنم حتما اون رو گوش بدید. خود من وقتی برای هنرجوهام می‌خوام مثال بزنم از مباحث پیچیده‌ی هارمونی موسیقی، آهنگ‌های گروه بیتلز رو مثال میزنم. چون هر مبحثی رو توی هارمونی موسیقی مدرن بخونید، حتما توی کارهای گروه بیتلز مشاهده خواهیدکرد.


شاخصه‌ی دیگه‌ی گروه بیتلز استایل خاص نوازندگی درامز بود. قبل از گروه بیتلز استایل نوازندگی درامز بین نوازنده‌ها یک حالت خاص کلاسیک بود که یه جور خاصی چوب‌های درامز یا استیکای درامزرو تو دستشون می‌گرفتن اما رینگو استار نوازنده درامز گروه بیتلز اصلا یه استایل جدیدی رو به درامرها معرفی کرد که بعد از اون شاید بگم نود، نود و پنج درصد نوازنده‌های درامز از استایل اون تقلیدکردن. اما بیتلزعلاوه‌براین استایل جدید درامز چه چیزی رو به موسیقی اضافه کرد؟ همونطور که گفتیم یکی از خدماتشون به موسیقی، معرفی هارمونی جدید و پیچیده‌تر کردن هارمونی موسیقی راک اند رول بود. تحول دیگه تغییر گروه‌های راک اند رول از خواننده محور به گروه محور بود. ما قبل از بیتل‌ها گروه‌های راک اند رول معمولا حول یک خواننده ایجاد می‌شدند. یعنی مثلا می‌گفتن گروه لیتر ریچارد، می‌گفتن گروه چاک بری یا الویس پریسلی. اما بیتلز اومد و مفهوم گروه موسیقی رو توی سبک راک اند رول معرفی کرد و دیگه کسی کمتر اسم جان لنون و پل مک کارتی میاوردو این آثار به اسم گروه بیتلز شناخته می‌شد.


یکی دیگه از مهمترین تحولاتی که گروه بیتلز توی موسیقی به وجود آورد، که شاید خیلی برای نوازنده‌های گیتار الکتریک مثل خود من خیلی مهم باشه اینه که تحول عظیمی توی تجهیزات اجرای زنده و حتی ضبط استودیویی به وجود اومد.


همونطوری که شاید خیلیاتون بدونید و یا اگه توی یوتیوب سرچ کنید اجراهای زنده‌ی بیتلزرو نگاه بکنید، انقدر صدای جیغ و فریاد تماشاچی‌ها توی کنسرت هاشون به گوش میرسه که بعضی وقتا اصن شنیدن صدای گروه و شنیدن صدای سازهای اونا غیرممکن میشه تا قبل از اون آمپلی فایرهای کوچیک بیشتر توی موسیقی استفاده می‌شدند چون خبری از این سر و صدا و جیغ و فریادها زیاد توی موسیقی نبود. اما بعد از بیتل‌ها شرکت‌های تولید آمپلی‌فایر، شرکت‌های تولید باند، شرکتهای تولید ادوات اجرایی زنده، شروع کردن به تولید باندها و آمپلی فایرهای بزرگتر برای اینکه بتونن یه جورایی غلبه بکنن بر این هیاهو و جیغ فریادی که توی کنسرت‌های بیتل‌ها بود. پس یکی از تحولات بزرگی که بیتلز توی موسیقی به وجود آورد، در حقیقت همین ارتقای تجهیزات اجرای زنده در موسیقی بود.


شاید این حرف گزافی نباشه که بگیم رابطه‌ی بین بیتلز با موسیقی مدرن مثل رابطه‌ی باخ با موسیقی کلاسیکه. همونجوری که باخ به عنوان قله‌ی موسیقی کلاسیک شناخته میشه و تمام آهنگسازهای بعد از اون خودشون رو مدیون باخ می‌دونن بیتل‌ها هم به عنوان قله‌ی موسیقی مردمی و قله‌ی موسیقی راک حساب میشن و بعد از اون، تمام گروه‌ها ازش وام گرفتن و ازش الهام گرفتند. من در ادامه باز هم در مورد بیتل‌ها صحبت خواهم کرد. در اینجا من یه قطعه‌ای رو از گروه بیتلز پخش خواهم‌کرد که بتونید با آثار اون‌ها بیشتر آشنا بشید.

(34:58تا35:42)


همونطور که قبلا اشاره کردم خلایی در موسیقی راک اندرول آمریکا به وجود اومده بود که باعث شد گروه‌های مطرح بریتانیایی مثل بیتلز، مثل انیمالز، رولینگ استونز و دکینگز وارد آمریکا بشن کارهاشون و مردم آمریکا شروع بکنن به گوش دادن به آثار این گروه‌های انگلیسی. بیتلز در بین این گروه‌ها، گروهی بود که شاید نزدیکتر بود به خانواده‌ها. یعنی خیلیا خانوادگی گوش می‌دادند آهنگش رواز رادیو و میشه گفت بچه‌ی خوب خانواده بودن.در مقابل گروه‌هایی مثل رولینگ استونز و کینگز، خیلی ادا اطوار داشتن. حتی روی سن از کلمات رکیک استفاده می‌کردند، سازهاشون رو می‌شکستن.


شاید بشه گفت اولین گروه‌هایی بودند که روی سن سازهاشون رو می‌شکستند بعد از اجرایی موسیقی و یه جورایی این بچه‌ی بد خانواده به حساب میومدن. این گروه‌ها علاوه بر موسیقی که وارد آمریکا کردند همراه خودشون فرهنگ انگلیسی هم وارد آمریکا کردن. لباس‌های انگلیسی توی آمریکا به شدت مد شدن، جوونا لباس‌های انگلیسی می‌پوشیدن، کلاه‌های انگلیسی روی سرشون می‌ذاشتن، مراسم چای، قوری‌های چای، نمی‌دونم فیلم‌ها، هنر، هر چیزی که فکربکنید از انگلیس وارد جامعه‌ی آمریکا شده بود و خیلی ترند شده بود توی جامعه‌ی آمریکا. به مجموع این ورود فرهنگ انگلیسی به جامعه‌ی آمریکا، بخصوص ورود موسیقی راک اندرول انگلیسی به جامعه‌ی آمریکا، میگن بریتیش این ویژن. یعنی تسخیر جامعه‌ی آمریکا، تسخیر فرهنگ آمریکا توسط بریتانیا. این یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ موسیقی مدرن محسوب میشه. پس بریتیش این ویژن رو به خاطرتون بسپارید.

(37:42تا38:01)


با ورود موسیقی راک اندرول انگلیسی به آمریکا یک سری گروه‌های راک اندرول توی آمریکا هم تاسیس میشن، یا حداقل بیشتر مشهور میشن. گروه‌هایی مثل بیچ‌بویز، مثل بردز، که با وای نوشته میشه و د دورز که یکی از مهمترین گروه‌های موسیقی مدرن محسوب میشه، که بیشتر در موردش صحبت خواهیم کرد و د منکیزکه اون هم جزو گروه‌های مطرح هست توی موسیقی راک اندرول. حتی مثلا این موضوع توی رسانه‌ها مطرح شده بود که گروه بردز یه جورایی جوابیه آمریکا به گروه بیتلز انگلستان هست که البته همه متفق‌القول موافقند که اصلا نمیشه این دو تا گروه باهم مقایسه کرد.


اما چه اتفاقات مهمی بعد از بریتیش این ویژن توی آمریکا افتاد. یکی این که چاک بری بالاخره از زندان آزاد شد و دوباره مشهور شد. الویس پرسلی بعد از اینکه از سربازی برگشت، مثل خیلی از ماها که از سربازی برمی‌گردیم کلا سبک و سیاق زندگیش عوض شد و خیلی کمتر توی موسیقی فعال بود و وارد سینما شد و چند تا فیلم تولید کرد و یه اتفاق مهم دیگه اینکه لیتر ریچارد هم دوباره وارد راک‌اندرول شد و یک نوازنده گیتاری رو پیدا کرد و با اون شروع کرد به همکاری که اسمش‌رو شاید بشه گفت همه‌ی طرفداران موسیقی مدرن شنیدن و او کسی نبود جز جیمی هندریکس. ما در مورد جیمی هندریکس بیشتر صحبت خواهیم کرد اما اتفاق مهم بعدی توی آمریکا توی ده هزار و نهصد و شصت، ظهور فرهنگ هیپی بود.


ظهور فرهنگ هیپی توی موسیقی تاثیر خیلی زیادی گذاشت. اولا باعث شد سبک فولک جدید به وجود بیاد. سبک فولک چی هست؟ من اینجا خیلی کوتاه به سبک فولک اشاره می‌کنم. سبک فولک یک سبکی از موسیقی هست که معمولا شامل یک خواننده و یک گیتار یا یک گیتار، یک سازدهنی یا حداقل دو تا سه تا نوازنده بیشتر نمیشه و مفهوم ترانه‌های خواننده‌های فولک کمترعاشقانه‌است. بیشتر در مورد مسائل اجتماعی هست، در مورد مسائل ضد جنگ هست و اون فرهنگ هیپی خیلی غالب هست توی موسیقی فولک دهه شصت آمریکا. از خواننده‌های مهم سبک فولک میشه به باب دیلن اشاره کرد. میشه به سیکس دورودریگز اشاره کرد، یا به خواننده‌های زنی مثل جانی میچل و جنبائز. اما توی این خواننده‌ها مطرح‌ترین اون‌ها باب دیلن هست. چرا؟ به خاطر تاثیر خیلی عمیقی که روی موسیقی راک اندرول گذاشت. اولا مفاهیم جدیدی رو به ترانه‌های راک اندرول اضافه‌کرد.


ما تا قبل از باب دیلن بیشتر شاهد ترانه‌های عاشقانه بودیم توی راک اندرول و حالا اون ترانه‌های خیلی ساختارشکنی که قبلا ازش اشاره کردیم ولی درمورد مفاهیمی مثل انسان دوستی، مثل صلح، مثل ضد جنگ بودن، در مورد این‌ها خیلی کم صحبت می‌شد توی موسیقی راک اندرول. باب دیلن، این رو به موسیقی راک اندرول اضافه کرد و یه نکته‌ی دیگه اینکه باب دیلن اولین خواننده‌ی موسیقی فورد بود که از گیتار الکتریک استفاده کرد توی کارهاش و سر همین قضیه هم توی خیلی از اجراهاش هو می‌شد اصلا. تماشاچیا هوش می‌کردند وقتی می‌دیدن که ازگیتار الکتریک استفاده می‌کنه. چون معمولا توی موسیقی فولک از گیتار آکوستیک استفاده میشه. اگه تفاوت این دو تا گیتار رو، صدای این دو تا گیتاررو، آشنا نیستید باهاش من پیشنهاد می‌کنم قسمت اول سری پادکست‌های چطور از موسیقی لذت ببریم رو حتما بشنوید اونجا من به تفصیل در مورد صدای این‌ها با مثال‌های مختلف صحبت کردم.

(42:00 تا42:27)


یکی از تاثیرات مهم باب دیلن روی موسیقی راک اندرول، تاثیرش روی گروه موسیقی بیتلزبود. بیتلزهم بعد از آشنا شدن با این فرهنگ و با این سبک از موسیقی، به جای تک آهنگ منتشر کردن شروع کرد به ساختن آلبوم و اولین آلبوم خودش رو که شامل آهنگ‌هایی بود که به هم مرتبط بودن یه‌جورایی، به نام سرجنت پپرزلونلی هاردس کلاب بند، که اسم خیلی طولانی هم داره و معمولا همون سرجنت پپرزش رو میگن، این آلبوم را ساخت و تو این آلبوم ما شاهد یک تغییر بزرگ توی موسیقی راک اندرول هستیم. اولا استفاده از سازهای ارکستر توی آهنگ‌ها یعنی سازهایی مثل گروه‌های ویالون، گروه‌های سازهای زهی، گروه‌های سازهای بادی، یعنی یه جورایی از موسیقی کلاسیک وام گرفت این ارکستررو و به آهنگاش وارد کرد و دوم استفاده از سازهای شرقی هست. مثل سیتار. ما تو این آلبوم صدای سازهای شرقی هم می‌شنویم. این شروع یک حرکتی توی موسیقی راک بود که در ادامه بهش می‌پردازیم.


بعد از وارد شدن گروه‌های انگلیسی به آمریکا و در کنارش به وجود آمدن جریان هیپی روی آمریکا و تغییراتی که بهش اشاره کردیم ایجاد شد توی موسیقی راک اندرول، چندتا گروه مطرح هم توی آمریکا به وجود اومدن که یکیش رواشاره کردیم گروه دورز بود، که جزو اولین گروه‌هایی هست که از سینتی سایزر توی موسیقیشون استفاده می‌کنن، از صدای جیغ زدن و فریاد توی آهنگشون استفاده می‌کنند، از افکت‌های خیلی خاص توی آهنگشون استفاده می‌کنند، جزو اولین گروه‌ها هست، جزو تاثیرگذارترین گروه‌های راک هست و گروه بعدی گروه جفرسن ارپلین بود که یکی از بهترین خواننده‌های زن موسیقی راک توی اون گروه بود به اسم گریس لیک. توی آثارجفرسن ارپلین هم ما شاهد المان‌های جدید موسیقی راک‌اندرول هستیم. حتی ترانه‌های بعضی از آثارجفرسن ارپلین هم ، تحت تاثیر جریان هیپی هست. مثل همین آهنگی که قراره الان بشنویم به اسم وایت ربیت که در مورد مصرف مواد مخدر هست.

(44:52تا45:36)


اما نتیجه‌ی ظهور این گروه‌های موسیقی، نتیجه‌ی تاثیر جریان هیپی روی موسیقی، نتیجه‌ی اون آلبوم استثنایی و تاثیرگذار گروه بیتلز، نتیجه‌ی استفاده از سینتی سایزر، نتیجه‌ی تجربیاتی که گروه ددورز موسیقی راک اندرول ارائه داد، موجب بوجود اومدن سبکی از موسیقی راک شد به اسم سایکدلیک راک که خصوصیات اصلی این موسیقی سایکدلیک راک یکی استفاده از سینتی سایزر هست. خیلی استفاده میشه سینتی‌سایزرتوی موسیقی سایکدلیک. استفاده از افکت‌های دیلی و ریورب به شدت توی این اثار شنیده میشه. افکت دیلی اگه بخوام خیلی ساده بگم یعنی تکرار شدن یک بخشی از حالا چه نت باشه، چه صدای یه آدم باشه ،پشت سر هم همینجوری تکرار میشه یه جور اکو هست درحقیقت. و افکت ریورب هم افکت فضا هست. یعنی شما با افکت ریورب فضا رو یه جورایی شبیه‌سازی می‌کنید. انگار که مثلا یکی تو یک سالن خیلی بزرگ داره می‌خونه یا توی یک فضای بسته می‌خونه.


این کار با افکت ریورب به وجود میاد و افکت ریورب توی موسیقی سایکدلیک، فضاهای خیلی بزرگ رو تداعی می‌کنه. یک جورهایی این دوتا افکت در کنار هم احساس توهم و کابوس رو توی این موسیقی القا می‌کنند به شنونده. نکته‌ی بعدی استفاده از سازهای شرقی هست مثل همون سیتار، مثل سازهای کوبه‌ای شرقی توی موسیقی سایکدلیک خیلی شنیده میشه. صدای حرف زدن آدم‌ها، صدای فریاد کشیدن آدم‌ها و این‌ها هم توی موسیقی سایکدلیک خیلی شنیده میشه. در کنار اون توی اجراهای موسیقی سایکدلیک، ما شاهد استفاده از لیزر هستیم، نورهای لیزری. و استفاده تصاویر نور پردازی خاص مثلا یک جور دستگاه‌هایی بود که داخلش آب و روغن به اصطلاح می‌ریختن، با این نور پردازی می‌کردند و این قطرات روغن تو این آب حرکت می‌کرد و توی این نورپردازی یک حالت کابوس‌وار و توهم واری رو ایجاد می‌کرد و شاید بشه گفت مهم‌ترین خصیصه ی موسیقی سایکدلیک، استفاده از موادمخدر بین موزیسین‌ها بود.


خصوصا ال‌اس‌دی و اصلا این موسیقی برای این ساخته شده بود که اون نئشگی و اون توهمی که ال اس دی و مواد مخدر برای ذهن آدم به وجود میاره رو بازتاب بدن توی موسیقی. یعنی اصلا شما وقتی سایکدلیک راک گوش میدید یعنی دقیقا انگار متوهم شدید. خیلی از نظر فضاسازی به این سمت حرکت کرده.اینجا من یک نمونه از موسیقی سایکدلیک رو براتون پخش خواهم‌کرد تا با سبک و سیاق این نوع ازموسیقی مدرن هم آشنا بشین.

(48:39تا 49:10)


اما توی انگلستان چه اتفاقی داشت میفتاد؟ توی انگلستان گفتیم که قبلا گروه‌هایی بودند که بلوز می‌زدن. یکی از این گروه‌های مطرح که بیشتر توی سبک بلوز کار می‌کردن، گروه یارد بردز بودن. کافیه که من اسم نوازنده‌های این گروه رو بهتون بگم تا کاملا متوجه بشید که دارم از چی صحبت می‌کنم. از مهم‌ترین نوازنده‌های این گروه اریک کلپتون بود، جف برک بود و جیمی پیج. که هر کدوم از این نوازنده‌ها غول‌هایی توی سبک راک محسوب میشن که خودشون بعدا گروه‌های بزرگی رو تشکیل دادن. در سال هزار و نهصد و شصت و شیش اریک کلپتون گروه موسیقی کریم رو تشکیل میده که یکی از بزرگ‌ترین و تاثیر گذار ترین گروه‌های سبک راک هست. این گروه تحولات زیادی رو توی موسیقی راک به وجود آوردند که یکی از اون‌ها معرفی تن و صدای جدیدی برای گیتار الکتریک بود. اریک کلپتون با توجه به مهارتی که توی نوازندگی گیتار الکتریک داشت و شناختی که از ابزار و تجهیزات ضبط و اجرای موسیقی داشت یک سری تن جدید به دنیای موسیقی راک معرفی کرد که از مهم‌ترین اون‌ها مشهور هست به صدای زن توی گیتار یا د ومن تن که خیلی مشهور هست بین نوازنده‌ها.


دومین تحول صدای درامز سنگین بود. تا قبل از اون شاید گروه‌ها خیلی ریتم‌های درامزشون خیلی سنگین و قدرتمند نبود ولی توی کریم ما شاهد این قضیه هستیم.


تحول بعدی پوشیدن لباس‌های رنگی و عجیب غریب خاصی بود که اریک کلپتون میپوشید، اعضای گروه کریم می‌پوشیدند که این هم توی راک بعدا باب‌شد و نکته‌ای که در مورد آثار موسیقی گروه کریم هست اینه‌که عموما آثار طولانی هستند و شامل بداهه‌نوازی‌های خیلی طولانی گیتار الکتریک توی این قطعات هستیم. بعضی از این قطعات شاید تا شونزده، هفده دقیقه هم طول بکشن. در اینجا یکی از قطعات گروه کریم رو براتون پخش خواهم کرد که بهتر متوجه منظورم بشید.

(51:25تا 52:06)


اما اون ور توی آمریکا، جیمی هندریکس به شهرت خیلی زیادی رسیده‌بود. خیلی از نوازنده‌های گیتارالکتریک معتقدند که بزرگترین نوازنده‌ی گیتار الکتریک جهان جیمی هندریکسه. جیمی هندریکس اولا، توی ایجاد صداهای جدید با گیتار الکتریک خیلی تاثیرگذار بود. پدال‌ها و افکت‌های جدید گیتار الکتریک رو حالا یا طراحی می‌کرد یا اینکه از اونا استفاده می‌کرد و اونا رو مشهور می‌کرد و تکنیک‌های خاص و سخت نوازندگی جیمی هندریکس که همه‌ی نوازنده‌های گیتارالکتریک با اون آشنا هستن و این تکنیک‌ها رو وارد موسیقی راک کرد و همچنین صداسازی خاص با گیتار الکتریک اصلا یک صداهای غیرمعمولی از سازش بیرون میومد که اصلا تا حالا کسی این‌ها رو نشنیده بود. و اینکه اجراهای خیلی خاصی هم داشت مثلا تو یکی از اجراهاش گیتارش رو روی سن آتیش زد.


سبکی که شاید بشه گفت جیمی هندریکس بیشتر تو اون فعالیت می‌کرد، سبکی هست به اسم اکسپریمنتال راک یا راک تجربی و آهنگ‌ها و قطعات خیلی مهمی رو، جیمی هندریکس به دنیای موسیقی عرضه کرد والبته توی سن بیست و هفت سالگی فوت شد و مرگش خلا خیلی بزرگی رو توی موسیقی راک به وجود آورد.البته سبک اکسپریمنتال یا تجربی توی اروپا هم موزیسین‌هایی رو داشت، گروه‌هایی رو داشت که تو این زمینه کار می‌کردند. یکی از مهمترین و اولین گروه‌های اروپایی اکسپریمنتال راک، گروه کن هست از کشور آلمان. من قبل اینکه یکی از آثار جیمی هندریکس رو براتون پخش بکنم یه اشاره‌ای کوتاه بکنم به خواننده‌ی مهمی در سبک راک که خانم بود به اسم جنیس جاپلین. اسمش واقعا توی تاریخ موسیقی راک جز اسماییه که همه جا به گوش میرسه. سبک و سیاق خوانندگی خیلی خاصی داشت. اون فریادهایی که توراک خیلی می‌شنویم شاید بشه گفت یکی از پایه‌گذارانش، خانم جنیس جاپلین بود که او هم متاسفانه توی سن کم فکر می‌کنم توی بیست و هفت سالگی اوهم فوت شد.

(54:22تا 55:25)


اما دوتا اتفاق خیلی مهم اجتماعی توی میانه‌ی دهه‌ی هزار و نهصد و شصت توی آمریکا اتفاق افتاد که یکی از اون‌ها شعله‌ورتر شدن آتش جنگ ویتنام بود و مخالفت گروه‌های اجتماعی و مخالفین جنگ با اون و دومی به نتیجه رسیدن فعالیت‌های دکتر مارتین لوتر کینگ بود که منجر به تصویب حقوق شهروندی آمریکا شد. این دوتا توی موسیقی راک خیلی تاثیر گذاشت. اولی یعنی جنگ ویتنام، باعث شد گروه‌های خیلی بزرگی دور هم جمع بشن، فستیوال‌های بزرگی رو ایجاد بکنن توی فضاهای باز که یکی از مشهورترین اون‌ها فستیوال وود استاک هست که گروه‌های بزرگ توش موسیقی اجرا می‌کردند، چند شبانه روز طول می‌کشید، مردم چادر می‌زدن توی بیابون حالا توی فضای باز و این گروه‌ها براشون موسیقی اجرا می‌کردن. خیلی از گروه‌ها اصلا از این فستیوال سر برآوردند. یعنی خیلی از گروه‌هایی که تا اون موقع خیلی نام و نشان نداشتند بعد از این فستیوال مشهور شدند و وارد عرصه‌ی موسیقی راک شدن و جریان مبارزات حقوق سیاه‌پوست‌ها هم جای خودش رو توی موسیقی باز کرد. توی ترانه‌ی آهنگ‌ها بخصوص و حالا ترانه‌ها خیلی بیشتر ضد جنگ بودن، ضد نژادپرستی بودن و در مورد حقوق اولیه‌ی آدم‌ها صحبت می‌کردن توی اون ترانه‌ها.


یه اتفاق دیگه‌ای تو اواخر دهه‌ی هزار و نهصد و شصت افتاد که شاید از نظر خیلی‌ها اصلا ربطی به موسیقی نداشته باشه ولی اون هم تاثیر خیلی جالبی روی موسیقی داشت و اون هم سفرهای فضایی و سفر به کره‌ی ماه بود. این سفرهای فضایی که توی رسانه‌ها خیلی در موردش صحبت می‌شد و حتی همین سفر به ماه رو هم به صورت زنده پخش کردن از تلویزیون، این باعث شد که یک سبکی توی موسیقی راک به وجود بیاد به اسم اسپیس راک یا راک فضایی و موزیسین‌هایی مثل دیوید بویی و گروه‌هایی مثل پینک فلوید توی این سبک فعالیت کردند و آثاری رو تولید کردن. توی این سبک ما شاهد یک فضاسازی هستیم توی موسیقی که اون حال و هوای سفرهای فضایی رو تداعی می‌کنه. بعضی وقتا ترانه‌ها حتی در مورد این چیزا هستن. سفر به فضا، معلق بودن توی فضا و سیارات و ستاره‌ها و این چیزها. من اینجا یکی از آثار این سبک رو براتون پخش می‌کنم به اسم آسترونومی دومین که حتی از اسمشم معلومه که توی چه سبکی هست. این اثر یکی از اولین آثارساخته شده توسط گروه پینک فلوید هست.

(58:08 تا59:00)


حالا دیگه پرونده‌ی دهه‌ی شصت یه جورایی بسته میشه. میریم وارد دهه‌ی هزار و نهصد و هفتاد میشیم. اتفاقات مهمی که تو عرصه‌ی موسیقی، تو اوایل دهه‌ی هفتاد و اواخر دهه شصت افتاد، شاید بشه گفت این‌ها هستن. یکی از اون‌ها مرگ چند تن از موزیسین‌های مطرح موسیقی راک بود. مثل جیمی هندریکس، مثل جنیس جاپلین، مثل جیم موریسون از گروه د دورز و دو نفر از گروه آلمن برادرز و می‌بینید که گروه‌ها یا از هم فرو می‌پاشیدن در اثر این مرگ‌ها، یا کلا سبک و سیاق شون عوض می‌شد و آروم آروم کم رنگ می‌شدن. و یک اتفاق مهم دیگه‌ای هم که افتاد انحلال گروه بیتلز بود که به خاطر اختلافاتی بود که بین اعضای گروه به وجود اومده بود و اعضای گروه بعد از انحلال، خودشون به تنهایی شروع کردن به ارائه آثار، به صورت تکی. اما راک دهه‌ی هفتاد با راک دهه‌ی شصت خیلی تفاوت داره. این تفاوت‌ها حالا به صورت تیتروار اگه بخوام توضیح بدم اینها هستند. یکی اینکه جنبش‌های هیپی و جنبش‌های موافق صلح و مخالف جنگ آروم آروم کمرنگ شده بودن و این تفکرات جای خودشون رو توی ترانه‌های راک، داده بودند به مسائل شخصی‌تر، مسائل درونی‌تر.


دو، استفاده‌ی زیادتر از سینتی‌سایزر. حالا سینتی سایزر دیگه یکی از سازهای اصلی موسیقی راک شده بود که توی دهه‌ی هفتاد ما خیلی صداش رو می‌شنویم. خصوصیت بعدی این بود که گروه‌های موسیقی دیگه تمایلی به انتشار تک‌آهنگ نداشتن. حالا ما شاهد آلبوم‌های موسیقی بودیم. به وجود اومدن آلبوم‌های مفهومی یعنی حول یک مفهوم خاص، شروع می‌کردند آلبوم تولید کردن موزیسین‌ها و شاید بشه گفت موسیقی دهه‌ی هفتاد، یعنی موسیقی آلبومی. ما شاهد آلبوم‌های خیلی بزرگی هستیم که توی دهه‌ی هفتاد به وجود اومدن. نکته‌ی بعدی اینکه موزیسین‌ها بیشتر به سبک‌های جدی‌تر مثل جز گوش می‌دادن و تئوری و هارمونی توی موسیقی‌های دهه‌ی هفتاد قدرتش بیشتر شد و دانش موسیقی بین نوازنده‌ها و موزیسین‌های دهه‌ی هفتاد خیلی بیشتر هست نسبت به دهه‌های گذشته‌ی خودش.


یکی از مهم‌ترین خصوصیات راک دهه هفتاد، وجود سولوهای بی‌نظیر گیتار الکتریک هست. یعنی شاید مشهورترین سولوهایی که ما از گیتار الکتریک توی موسیقی راک می‌شناسیم، مختص دهه‌ی هفتاد هستن. توی دهه‌ی هفتاد گروه کریم هم به خاطر اختلافاتی که داشتن منحل میشه و اریک کلپتون اینبار گروه درک اند دومینوز رو تشکیل میده که یکی از مشهورترین قطعات موسیقی راک به اسم لایلا هم اثر این گروه واریک کلپتون هست. و توی انگلیس هم گروهی مثل گروه لدزپلین اوج میگیره، مشهورتر میشه. اگر چه توی دهه‌ی شصت هم فعال بودن ولی شاید بشه گفت عمده‌ترین کارهای گروه لد زپلین توی دهه‌ی هفتاد هست. لدزپلین، یکی از تاثیرگذارترین گروه‌های موسیقی توی سبک راک هست. چرا؟ به خاطر این که ما هر ساب ژانر یا زیر مجموعه ای از سبک راک رو که نگاه بکنیم یه سرش به گروه لدزپلین میرسه. حالا چه متال باشه، چه هارد راک باشه، نمیدونم چه راک کلاسیک باشه، چه راک پروگرسیو باشه که در مورد اینها حتما صحبت خواهیم کرد. شاید بشه تیتروار گفت تاثیر گروه لد زپلین رو روی موسیقی راک.


یکی اینکه سولوی گیتار الکتریک خیلی توی آثار این گروه شنیده میشه. خب این گروه یک گیتاریست خیلی بزرگ رو تو خودش داره به اسم جیمی پیج. که واقعا شاید جزو ده گیتاریست برتر تاریخ موسیقی راک باشه. هارمونی کارهای گروه لدزپلین هم پیچیده است. یعنی از نظر هارمونی هم این گروه واقعا در بین گروه‌ها حرفی برای گفتن دارن. از طرفی یکی از مشهورترین و بزرگترین نوازنده‌های درامز توی موسیقی راک توی گروه لدزپلین بوده. جان بانام. شاید خیلی از نوازنده‌های درامز معتقدند که بزرگترین درامر تاریخ موسیقی مدرن هست. پس این‌ها همه در کنار هم این گروه رو مطرح می‌کنه توی سبک راک. من در اینجا یکی از آثار مشهور این گروه رو به اسم استیروی توهون پخش خواهم کرد.خیلی ها حتما این آهنگ رو شنیدن. این آهنگ یک ساختار خیلی جالب داره. اول قطعه، یه جورایی با موسیقی کلیسایی و اون حس و حال موسیقی دوران قرون وسطی شروع میشه و آروم آروم این موسیقی عوض میشه و تبدیل میشه به یک موسیقی راک تمام عیار و اون سولوی بی‌نظیر آخر قطعه که همه‌ی نوازنده‌های گیتار الکتریک اون رو می‌شناسن.

(1:04:00 تا1:04:56)


اما واقعا پرداختن به همه‌ی گروه‌های مطرح دهه هفتاد، اینجا امکان‌پذیر نیست. من فقط تیتروار اسم بعضی از اون‌ها رو میارم که اگه علاقه‌مند بودید برید آثارشون رو گوش بدین. گروه‌هایی مثل دیپ پرپل، مثل کویین، مثل ایرواسمیت، مثل کیس، مثل دیوید بووی، حالا خودش همراه با گروهش، مثل گروه هارت، مثل التون جان و دهه هفتاد شروع یکی از مهمترین گروه‌های راک هم هست به اسم ای‌سی‌دی‌سی که باز هم در موردش صحبت خواهیم کرد و البته دهه‌ی هفتاد آروم آروم شاید بشه گفت شروع سبک هارد راک و متال هست. با تشکیل گروهی به اسم بلک سبث. که البته من توی این قسمت از پادکست در مورد متال صحبت نخواهم‌کرد. این رو گذاشتم برای قسمت بعدی. پس اینجا تو ذهنتون باشه که ما توی دهه‌ی هفتاد شروع جدی سبک متال و هارد راک و داریم. اما یکی از مهم‌ترین ساب ژانر‌های سبک راک، توی دهه‌ی هفتاد اتفاق میافته و اون چیزی نیست جز پراگرسیو راک.


پراگرسیو راک یک خصوصیاتی داره که شاید مختص به خودش هست؛ نسبت به راک کلاسیکی که حالا تا الان باهاش آشنا بودیم. کسانی که توی سبک پروگرسیو راک فعالیت می‌کردن، معتقد بودن که موسیقی فقط برای رقصیدن و لذت بردن نیست و راک باید مثل موسیقی‌های دیگه، مثل سبک‌های دیگه، جنبه‌ی هنری هم داشته باشه. پس پراگرسیو راک رو میشه گفت موسیقی هنری سبک راک. به همین دلیل ما شاهد سازبندی و هارمونی پیچیده هستیم توی سبک پروگرسیو و در کنار اون، ترانه‌ها عمق بیشتری پیدا می‌کنن. گفتیم که بیشتر در مورد مسائل درونی هستن، حتی مسائل فلسفی هستن توی ترانه و یه جورایی خودشون دور می‌کنن از راکی که حالا قبل از دهه هفتاد مردم می‌شنیدن و خیلی توی جامعه رواج داشت.


اینجا می‌رسیم به گروه مورد علاقه‌ی خود من که یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین گروه‌های موسیقی توی راک و بخصوص پراگرسیو راک هست. یعنی شما برید مصاحبه‌های موزیسین‌هایی که توی پروگرسیوراک بعد از دهه‌ی هفتاد فعالیت می‌کردند یا پروگرسیومتال، همشون اسم این گروه رو به عنوان گروه تاثیرگذار میارن توی حرفاشون و اون گروه گروهی نیست جز پینک فلوید. پینک‌فلوید توی دهه‌ی هفتاد بزرگترین و مشهورترین و پرفروش‌ترین آلبوم موسیقی دنیا را به بازار عرضه می‌کنه و اون آلبوم، آلبوم دارک ساید اف د مون هست. اگر این آلبوم رو گوش داده باشید و همچنین آلبوم دوال رو، متوجه ی اون قضیه‌ای که درمورد تولید آلبوم به جای تک‌آهنگ توی دهه‌ی هفتاد بهش اشاره کردم، شاید بهترمتوجه بشید. این آلبوم‌ها، این دو تا آلبوم به‌خصوص، حول یک موضوع هستن. یعنی به نظر خود من و خیلی از موزیسین‌های دیگه شما باید این آلبوم رو از اولین قطعه شروع بکنید تا آخرین قطعه گوش بدید که کامل با جریان فکری که تو این آلبوم‌ها هست آشنا بشید. پس این آلبوم‌های مفهومی، ما بیشتر توی سبک پروگرسیوراک شاهدشون هستیم.


گروه پینک فلوید نه تنها از آهنگساز و موزیسین و ترانه‌سرای قوی به اسم راجر واترز بهره می‌برد، بلکه یکی از بزرگترین نوازنده‌های گیتار الکتریک هم توی این گروه بود که اون کسی نیست جز دیوید گیلمور. گروه پینک فلوید اولین گروهی هست که از صداهای غیرموسیقیایی برای ساختن موسیقی استفاده می‌کنه. مثلا اگر شما آهنگ مانی رو گوش بدید، می‌بینید که در ابتدای آهنگ، با استفاده از صدای پول، اون ریتم اصلی آهنگ ساخته میشه. پینک فلوید ازاین تکنیک توی آلبوم‌های قبلیشم استفاده کرده بود و توی آلبوم‌های بعدیشم به وفور استفاده کرده. من اینجا قطعه‌ی تایم رو از آلبوم دارک سایداف دمون براتون بخش‌هاییش رو پخش خواهم‌کرد که تفاوت سبک پروگرسیو راک رو با حالا قطعاتی که قبلا براتون پخش کردم یه جورایی بهترمتوجه بشید.

(1:09:38تا 1:10:29)


خب اینجا می‌رسیم به دهه‌ی هشتاد. اتفاقات مهمی که حالا توی دهه‌ی هشتاد اتفاق افتاد و بیشترشون توی اوایل دهه هشتاد اتفاق افتادن، شامل این‌ها هستند. یکی از اون‌ها مرگ جان لنون هست. جان لنون یکی از اعضای گروه بیتلز بود که حالا بعداز فروپاشی گروه بیتلز تو دهه‌ی هفتاد یک سری آلبوم تکی داد و حتی توی دهه‌ی هشتاد هم یه آلبوم تکی به اسم دابل فنتزی بیرون داد که خیلی هم طرفدار داشت و جان لنون همونجوری که خیلی‌هاتون می‌دونید توی دهه‌ی هشتاد ترورشد و ما شاهد فروپاشی‌ها و مرگ‌های دیگه‌ای هم تو اوایل دهه هشتاد بودیم. یکی، مرگ درامر گروه لد زپلین بود که قبلا در موردش صحبت کردیم و باعث شد که گروه لدزپلین از هم فرو بپاشه و دیگه نتونه ادامه بده.


اتفاق مهم دیگه، فروپاشی گروه پینک فلوید بود توی دهه‌ی هشتاد. بعد از اون ماجرایی که بین دیوید گیلمور و راجر واترز پیش اومد و راجرواترز از گروه جدا شد و تا یه مدتی رو پینک فلوید فعالیت نمی‌کرد و به این ترتیب گروه‌هایی که سبک پروگرسیو کار می‌کردند، آروم آروم یا جدا شدن از همدیگه یا سبک و سیاق شون عوض شد و کلا این سبک پروگرسیوراک توی دهه هشتاد خیلی کم رنگ شد.


یکی از مهمترین اتفاقاتی که توی دهه‌ی هشتاد افتاد، پررنگ شدن سبک‌های هارد راک و متال هست. یعنی شاید بشه گفت مهم‌ترین سبک دهه‌ی هشتاد سبک متال هست. اتفاق مهم دیگه تاسیس شبکه ام‌تی‌وی بود. ام تی وی یکی از اون پارامترهای خیلی مهمه دهه‌ی هشتاد هست که تاثیر خیلی عمیقی روی موسیقی دهه‌ی هشتاد گذاشت. چرا؟ به خاطر اینکه ام‌تی‌وی خب یک شبکه تلویزیونی بود و حالا خیلی از گروه‌ها به جای تاکید و تمرکز روی موسیقی، بیشتر به ساختن کلیپ و موزیک ویدیو برای کارهاشون روی آورده بودند و اون بخش موسیقی گروه‌ها یه مقداری کم رنگ‌تر شده بود؛ جاش رو داده بود به تصویر.


یک اتفاق دیگه‌ای که توی دهه هشتاد افتاد، پررنگ شدن و قدرت گرفتن دوباره بلوز بود. یک سری نوازنده و خواننده بلوز که خیلی چیره‌دست بودند و خیلی مشهور شده بودن، توی سبک بلوز شروع کردن به فعالیت. افرادی مثل استیوی ریوون و اریک کلپتون و گروه‌هایی مثل زی‌زی‌تاپ. این‌ها توی سبک بلوز بیشتر فعالیت می‌کردن و یه جورایی بلوز دوباره برگشته بود به عرصه‌ی موسیقی.


اتفاق بعدی توی دهه‌ی هشتاد اجرای زنده‌ی لایو اید بود که به کمک باب گلداف انجام شده بود. یکی از مهمترین اجراهای این کنسرت، اجرای گروه کویین بود. همون آهنگ مشهور وی ویل راک یو رو با کمک تماشاچی‌ها و حضار اجرا می‌کنه و واقعا یکی از بیاد ماندنی‌ترین تصاویر موسیقی راک هست. اما گروه‌های مهمی توی سبک راک توی دهه‌ی هشتاد فعالیت می‌کردن که از مهمترین اونها میشه به ای‌سی‌دی‌سی اشاره کرد. یکی از واقعا گروه‌های مهم دهه‌ی هشتاد هستند. گروه‌هایی مثل بلک سبث که توی سبک هارد راک و متال کارمی‌کردن. از طرفی اوزی آزبورن هم از بلک سبث بیرون اومده بود و تنهایی کار می‌کرد و آلبوم خیلی مشهور بلیزارد اف اوز اثر ازی ازبورن توی دهه‌ی هشتاد هست.


گروه‌های مهم دیگه‌ای مثل پلیس، مثلراش که آلبوم مووینگ پیکچرز رو بیرون داده بود. گروه‌های مهم متال و هارد راکی مثل آیرون میدن و اسکورپیونز و خواننده‌هایی مثل بنجوی و البته گروه‌های مهمی مثل ون هلن که واقعا ادی ون هلن میشه گفت یکی از بزرگترین گیتاریست‌های تاریخ راک هست، توش نوازنده‌ی اصلی بود و گروهی که شاید رو مورد علاقه‌ی خیلی از شما باشه، گانز اند روزز توی ده هشتاد فعالیت می‌کرد.


پس خیلی گروه‌های مطرحی ر ما توی دهه‌ی هشتاد داریم. اما در مورد سبک راک توی دهه‌ی هشتاد اگه بخوایم صحبت بکنیم، باید بگیم که خیلی متفاوت بود با دهه‌ی هفتاد. یک اینکه توی این دهه ما شاهد استفاده‌ی بیش از حد از سازهای الکترونیکی مثل سینتی‌سایزر هستیم و درامز اصلا صداش توی راک دهه هشتاد فرق میکنه. انقدر روش افکت میذاشتن یا استفاده از درام‌های الکتریک خیلی باب شده بود. کلا صدای درامز توی دهه‌ی هشتاد با راک‌های بعد و قبل خودش خیلی فرق می‌کنه. نکته‌ی بعدی که خیلی از موزیسین‌هایی که توی سبک راک فعالیت می‌کنن بهش اعتقاد دارن، اورپروداکشن هست توی دهه هشتاد. یعنی چی؟ یعنی اینکه تولید موسیقی، میکس و مسترینگ موسیقی توی استودیو یه جورایی اغراق‌آمیز بود. انقدر افکت‌های همون ریور، نمی‌دونم دیلی، افکت‌های مختلف روی این قطعات موسیقی بود که اصلا یه جورهایی صداهای سازها تغییر کرده بود.


این اورپروداکشن فقط مختص موسیقی هم نیست. اگر به موزیک ویدیوهای اون دهه هم نگاه بکنید انگار که یک فیلتری که نورها رو خیلی براق می‌کنه و رنگ‌ها رو خیلی برجسته می‌کنه روی موزیک ویدیوها هم دیده میشه. یعنی این اورپروداکشنه واقعا یکی از مهم‌ترین خصیصه‌های موسیقی و حالا هنر شاید تصویری و صوتی دهه‌ی هشتاد هست. من برای اینکه این قضیه اورپروداکشن و استفاده از سینتی‌سایزر و افکت‌های مختلف روی ساز درامز و کلا چیزهایی که بهش اشاره کردم رو ملموس‌تر درک بکنین یه قطعه‌ای انتخاب کردم به اسم the final countdown اثر گروه یوروپ که یکی از مشهورترین قطعات دهه‌ی هشتاد هست، این رو با هم بخش‌هایی ازش رو بشنویم. شاید تو ایران این کمتر شنیده شده باشه ولی خب واقعا یکی از مشهورترین و معروف‌ترین قطعات اون دوره هست.

(1:17:09 تا1:17:53)


میریم سراغ دهه‌ی هزار و نهصد و نود که یکی از مهم‌ترین دهه‌های موسیقی راک هست. توی دهه‌ی نود، اوایل دهه‌ی نود یک اتفاقی که تو تلویزیون افتاد این بود که کانال ام‌تی‌وی آنپلاگد تاسیس‌شد. ام‌تی‌وی آنپلاگد یکی از زیرشاخه‌های شبکه ام تی وی بود که موسیقی آکوستیک پخش می‌کرد. یعنی سازهای که تو اون شبکه نمایش داده می‌شدند، موزیسین‌هایی که تو اون شبکه کارهاشون پخش می‌شد کارهایی بود که از سازهای آکوستیک استفاده می‌شد. مثل گیتار آکوستیک، مثل بیس آکوستیک، مثل درام آکوستیک. به این ترتیب خیلی از موزیسین‌هایی که حالا اون موقع حتی تو سبک متال کار می‌کردن، توی سبک‌های هاراد راک کار می‌کردن اومدن توی ام تی وی آنپلاگد و آثار قبلی خودشون رو نسخه‌های آکوستیکش رو شروع کردن به پخش کردن. یا اینکه آثار جدیدی برای ام‌تی‌وی آنپلاگد می‌ساختند. آثار آکوستیکی که توی اون شبکه پخش بشه.


در کنار ام‌تی‌وی آنپلاگد یک جنبش اجتماعی هم توی آمریکا شکل گرفته بود که توی دهه‌ی نود شاید به اوج خودش رسید و اون شکلی جنبش پانک بود. اگه در مورد فرهنگ پانک بخوایم یه مقداری صحبت بکنیم، یکی از مهمترین پارامترها دی ای وای هست. یعنی do it yourselfکسانی که تو این جنبش بودند معتقد بودند که کارها، خدمات و نمی‌دونم وسایل، لباس‌ها، همه‌ی این‌ها باید توسط خود آدم تولید بشه. خیلی به مث پروداکشن و تولید انبوه اعتقاد نداشتن. لباس‌های خودشون خودشون طراحی می‌کردن. وسایل خودشون خودشون می‌ساختن. یکی دیگه از پارامترهای فرهنگ پانک، عدم پایبندی به ارزش‌های غالب اجتماع بود. مثل مثلا خانواده، مثل نمی‌دونم شغل داشتن، مثل درآمد داشتن. این چیزها خیلی توی جنبش پانک جایی ندارن و لباس‌ها و مدهای موی خاص خودش رو هم داشت پانک. مثلا لباس‌های پاره می‌پوشیدند، کت‌های چرمی، نمی‌دونم زنجیر آویزان می‌کردند از لباسشون. یک مدل‌های خاصی توی لباس پاک هست.


جنبش پانک بیشتر به آزادی‌های فردی اعتقاد داشت. به آنارشیسم اعتقاد داشت. یعنی به هر چیزی که سلسله مراتب داشت و یه جورهایی ساختار داشت، با این‎ها مخالفت می‌کرد و خیلی متمرکز بود روی زندگی شخصی آدم. خب این جنبش اجتماعی مثل بقیه‌ی جنبش‌های اجتماعی دیگه تاثیر خودش رو روی موسیقی هم گذاشته بود و گروه‌های موسیقی پانک تشکیل شده بودن. اما جنبش پانک توی موسیقی چه خصوصیاتی داشت؟ جنبش پانک با توجه به اون ایده‌های اجتماعی که داشتن خیلی با تبلیغات، با تولید انبوه آثار موسیقی، اصلا کلا با صنعت موسیقی، موزیک ویدیوهای آنچنانی، درآمدهای آن چنین مخالف بودند و اصلا در مقابل با اون راک و موسیقی دهه‌ی هشتاد این‎ها به وجود اومده بودن که خیلی زرق و برق داشت، خیلی اصلا تبدیل شده بود به یک صنعت پول‌ساز برای هم موزیسین‌ها و هم برای استودیوها. و به این ترتیب گروه‌های پانک خیلی گروه‌هایی نبودن که توی کنسرت‌های بزرگ شرکت بکنن و اکثرا گروه‌های زیرزمینی بودن و همچنین چون خیلی دنبال درآمد نمی‌رفتند و اکثرا از طبقات پایین جامعه بودند، از سازها و تجهیزات ارزان قیمت استفاده می‌کردن.


از طرف دیگه خیلی طرفدار هارمونی‌های پیچیده و استفاده از تکنیک‌های آهنگ‌سازی تو کارهاشون نبودن. خیلی ساده بود کاراشون نسبت به کارهای راک دیگه یه خصوصیت دیگه‌ی جنبش پانک عدم استفاده از میکس و مسترینگ های آنچنانی و گران‌قیمت تو کارهاشون بود. اصلا معتقد بودن که نباید آثار موسیقی رو برد توی استودیو و درآمدزایی کرد برای صاحبان اون لیبل و صاحبان اون استودیو و خیلی وقت‌ها یا میرفتن تو استودیوهای خیلی کوچیک و بی‌نام و نشان کارهاشون رو ضبط و مسترینگ می‌کردن یا اینکه خودشون کارها رو میکس می‌کردند و از طریق همین لیبل‌های کوچیک اون‌ها رو پخش می‌کردن. تو بحث نوازندگی و ساز زدن گروه‌های پانک خیلی بی‌محابا ساز می‌زدند. یعنی خیلی در قید و بند تکنیک‌های نوازندگی نبودن. از طرفی توی خوانندگی توی گروه‌های پانک هم همین‌جوری هست یعنی خواننده‌ها خیلی بی‌محابا و بدون توجه به تکنیک‌های خوانندگی ترانه‌شون رو می‌خونن و فریاد می‌زنند گاها و خیلی در قید و بند تکنیک‌ها نیستند.


یکی از مهم‌ترین نکات تکنیکی که در مورد سبک پانک هست، استفاده‌ی خیلی زیاد از آکوردهای پاور هست. حالا من اینجا نمی‌خوایم خیلی در مورد توری موسیقی صحبت بکنم ولی های پاور آکوردهایی هستند که فقط از دو تا نت تشکیل شدن. برخلاف آکوردهای سه صدایی، که حالا ما تو تعریف آکورد میگیم که حداقل باید از سه تا نت تشکیل شده باشه. پس پاورآکورد، آکورد ساده‌تری هست در عین‌حال توی هارمونی موسیقی خیلی راحت‌تر میشینه. به خاطر اینکه ماهیت مینور و ماژور و کاسته و افزوده نداره. اما اگه بخوایم به ریشه‌های موسیقی پانک بپردازیم باید برگردیم به دهه‌های قبل‌تر. مثلا اولین استفاده از آکوردهای پاور توی قطعه‌ی رامبل هست اثر لینک‌ری سال هزار و نهصد و پنجاه و هشت. پس خیلی قبل‌تر از دهه‌ی نود ما ورود آکوردهای پاور رو داریم به موسیقی.


از طرفی گروه‌های مختلفی، گروه‌های راکی مثل دهو و سکس پیستول هم یه جورهایی توی شکل‌گیری پانک تاثیر داشتند و توی بعضی از قطعات شون المان‌های موسیقی پانک شنیده میشه .اگه بخوام به چند نمونه اولیه از قطعات پانک اشاره بکنم، مثلا در سال هزار و نهصد و شصت و چهار گروه the kinksاثر you really got me رو منتشر کردند که خیلی المان‌های جالبی داشت از موسیقی پانک تو خودش. مثلا استفاده از آکوردهای پاور و خواندن خاص خواننده‌ی اون گروه که دقیقا موسیقی پانک دهه نود رو به یاد آدم میاره.

(1:24:38 تا 1:24:55)

یا مثلا تو هزار و نهصد و شصت و پنج گروه سونیکس اثر saiko رو میده اون هم المان‌های موسیقی پانک رو داره.


در سال هزار و نهصد و شصت و نه گروه stooges اثر I wanna be your dog رو منتشر می‌کنه که صدای گیتار این قطعه خیلی خام هست که از همون پارامترهای مهم موسیقی بانک محسوب میشه. اصلا اسم این قطعه رو I wanna be your dogاصلا یک حس و حال پانکی تو حتی اسم و ترانه‌ی این آهنگ هم شنیده میشه. اما اولین آلبوم کامل موسیقی پانک که تمام قطعاتش توی سبک پانک بودن، توی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج توسط patti smith منتشر شد به اسم هرسز. پیشنهاد میکنم حتما این آلبوم رو حالا سرچ بکنید و یا توی یوتیوب بشنوید. خیلی آلبوم جالب و تاثیرگذاری هست. اما همونطور که گفتم توی دهه‌ی نود جریان پانک خیلی توی موسیقی شدت‌ گرفت و دلیلش هم به‌خاطر همون قضیه‌ی گروه‌های دهه هشتاد بود که توی مدیا، توی تبلیغات، توی درآمدزایی اصلا صنعت موسیقی توی دهه‌ی هشتاد خیلی بزرگ شده بود و اون اور پروداکشن که ازش صحبت کردم انقدر عظیم شده بود و گروه‌های زیرزمینی برای مخالفت با این نکاتی که اشاره کردم، شروع کردن به نواختن پانک.


سبک پانک خودش یکی از زیر مجموعه‌های سبک آلترناتیو راک است. آلترناتیو راک کلا به تمام سبک‌های راک گفته میشه که در مخالفت با جریان حاکم مدیا برای ساخت موسیقی و صنعت موسیقی حرکت می‌کنند. حالا که ایندی‌راک باشه که حالا پانک باشه چه ساب ژانرهای دیگه. اما اوج سبک آلترناتیو راک توی دهه‌ی نود توی سبک گرانج بود. سبکی که توی شهر سیاتل شکل گرفته بود و گروه‌های مشهوری مثل نیروانا، پرو جم، آلیسین چینز و مادهانی توش فعالیت می‌کردند و از مهم‌ترین گروه‌های گرانژ به حساب میان. مهمترین گروه سبک گرانج گروه نیروانا هست که خواننده‌ی اصلیش کردکوبین بود. کردکوبین توانایی فوق‌العاده‌ای در نوشتن ملودی داره .شاید بشه گفت یکی از نابغه‌های موسیقی توی نوشتن ملودی هست. استایل خاص خوانندگی خودش رو داره واقعا صدای خیلی قشنگی داره و کلمات و عبارات رو به خوبی و با لحن خاص خودش و اون لحنی که توی سبک پانک و آلترناتیو راک ما شاهد هستیم ایفا می‌کنه. یک استعداد خیلی خوبی هم تو نوشتن ترانه داشت که ترانه‌هایی با فضای خیلی عجیب و غریب و با قدرت نفوذ بالا برای کارهای گروه نیروانا می‌نوشت.


گروه نیروانا کنسرت هاشون هم خیلی قابل توجه هست. شما اگه کنسرت‌های گروه نیروانا رو دیده باشید، اولا طرز لباس پوشیدنشون توی بعضی از کنسرت‌ها و طرز اصلا استایل اجراشون توی کنسرت و بعد شکستن سازها شون در نهایت توی آخر کنسرت و خرد کردن تمام تجهیزات موسیقی که با خودشون به اون کنسرت آوردن، این‌ها از خصوصیات اصلی گروه نیروانا هست. نیروانا اولین آلبومش رو با یک استودیوی خیلی کوچیک، یک شرکت تولید کننده‌ی موسیقی خیلی کوچیک شروع کرد و اولین آهنگی که حالا هیت شد از نیروانا آهنگ لاو باز بود که خود این آهنگ هم کاور هست. اما اوج کار نیروانا با آلبوم nevermind و مشخصا آهنگ smells like teen spiritبود که یه جورهایی انقلاب خیلی بزرگی توی سبک راک به حساب میاد این آهنگ.


اول کاری که این آهنگ کرد این بود که موسیقی گرانج رو جهانی کرد. یعنی نه تنها تو آمریکا و سیاتل و توی کلوپ‌های کوچیک، توی فضاهای زیرزمینی کوچیک، کنسرت‌های سبک گرانج اجرا می‌شد حالا با این آهنگ با این آلبوم نیروانا موسیقی گرانج جهانی شد و حتی تو کشورهای اروپا تو کشورهای دیگه هم این گروه‌های سبک گرانج می‌رفتند و اجرا می‌کردند. المان‌های آهنگ smells like teen spirit که باعث شد خیلی از موزیسین‌ها اذهان بکنن که این آهنگ یک انقلاب توی موسیقی راک تو دهه‌ی نود محسوب میشه، یکی ملودی فوق‌العاده‌ای داره که برای ترانه‌اش نوشته‌شده، خیلی بانفوذ هست ملودیش. به این راحتی‌ها از ذهن پاک نمیشه و حرکت ملودی این آهنگ روی هارمونی خیلی قوی هست. یعنی نت‌های ملودی و هارمونی ساده‌اش، یعنی کل این آهنگ از چهارتا آکورد تشکیل شده ولی ولی این ملودی یه جوری رو این آکوردها حرکت می‌کنه که باعث میشه اون آکوردها از نظر هارمونی یه مقداری غنی‌تر بشن. از طرفی اجرای فوق‌العاده‌ی کردکوبین و وکال‌ش روی این آهنگ چیزی نیست که به این سادگی‌ها از ذهن آدم پاک بشه و از طرفی تمام المان‌های سبک گرانج و سبک پانک توی این قطعه شنیده میشه. شما صدای گیتار رو اگه توجه بکنید، نحوه‌ی نواختن کردکوبین از گیتار، صدای گیتار بیس، صدای درامز، همه‌ی این‌ها در کنار هم به خوبی المان‌های سبک پانک و گرانج رو نشون میده.


اما اتفاقی که برای نیروانا افتاد این بود که تبدیل شد به چیزی که داشت باهاش مبارزه می‌کرد. یعنی تبدیل شد به یک گروه خیلی بزرگ جهانی که کنسرت‌های خیلی بزرگ می‌ذارن و قراردادهای خیلی بزرگ می‌بندن و این موضوع خود کردکوبین و اعضای گروه رو به شدت آزار می‌داد و در نهایت حالا فشارهای روحی حاصل از این قضیه و البته مشکلات روحی که خود کرکوبین داشت، در نهایت منجر به خودکشی اون شد و فروپاشیده شدن این گروه. جالب اینجاست که در اواخر دهه‌ی نود سبک گرانج به شدت افول کرد و تقریبا بعد از سال دو هزار میشه گفت که دیگه ما شاهد گرانج به اون سبک و سیاق دهه‌ی نود نیستیم. دلیل اصلی این قضیه این بود که خب سبک گرانج سبک غالب دهه‌ی نود بود و این گروه‌ها آروم آروم مشهور می‌شدند و قرارداد می‌بستند، کنسرت‌های بزرگ می‌ذاشتن و تبدیل می‌شدند به اون چیزی که داشتن باهاش مبارزه می‌کردن.


در مقابل این اتفاق گروه‌ها دو تا راه رو انتخاب می‌کردند. یکی این که کلا منحل می‌شدن و دیگه ادامه نمی‌دادن و یا اینکه مثل گروه آلیسین چینز سبک و سیاق کارشون عوض می‌شد و وارد یک دنیای دیگه‌ای از موسیقی راک می‌شدن. نکته‌ای که در مورد ترانه‌های نیروانا میخوام بهش اشاره بکنم اون حس پوچی و احساس رخوتی هست که توی این ترانه‌ها هست و اینکه علی‌رغم استفاده از کلمات ساده خیلی پیچیده هست و درکش واقعا سخته. به طور مثال ترانه‌ی on a plain من پیشنهاد می‌کنم این رو سرچ بکنید و حتما ترانه ر بخونید تا این نکته‌ای که من اشاره کردم رو اونجا هم ببینید. من اتفاقا همین آهنگ رو به عنوان نمونه‌ای از سبک گرانج انتخاب کردم که هم با سبک گرانج آشنا بشید، هم اینکه نحوه‌ی خوندن نحوه‌ی نواختن کردکوبین رو بشنوید و اصلا نحوه‌ی میکسش، اون افکت‌هایی که روی احساس‌های مختلف گذاشته شده رو باهاش آشنا بشید.

(1:33:09 تا 1:24:09)


در برهه‌های مختلف تحولات و تغییراتی که توی سبک راک ایجاد شده، موزیسین‌هایی بودند که معتقد بودند راک مرده و از بین رفته و الان هم در خصوص راک بعد از سال دوهزار خیلی‌ها این نظر رو دارن. خب تغییر کرده قیافه‌ی راک. شاید گروه‌ها بیشتر به سمت موسیقی پاپ متمایل شدن. با این حال همه متفق‌القول معتقدند که دوره‌ی طلایی راک شاید به پایان رسیده و حالا زمانه زمانه‌ی سبک‌های دیگه‌ی موسیقی هست. مطالب خیلی زیاد بود در مورد سبک راک، من سعی کردم حداقل شصت هفتاد درصد چیزهایی که توی ذهنم بود و یادداشت کرده بودم رو براتون بگم. من توی قسمت بعدی پادکست در خصوص سبک‌هایی که اینجا بهش اشاره کردم صحبت خواهم کرد. سبک‌هایی مثل متال، مثل رپ، مثل پاپ، مثل فانک و سبک‌های دیگه‌ای که حالا توی موسیقی مدرن مطرح هستن.


امیدوارم که از این قسمت هم لذت برده باشید، تونسته باشم کمک بکنم برای شناخت بیشتر سبک‌های موسیقی مدرن و نوری بندازم روی این سبک و کمک بکنن به شنونده‌ی ایران یکه دنبال این سبک بره و قطعات خیلی خوبی که تو این سبک ساخته شدند رو بشنوه. امیدوارم شب و روز خوبی داشته باشید. پیشنهاد میکنم حتما صفحات ما ور توی شبکه‌های اجتماعی دنبال بکنید. اونجا هم ما در خصوص مباحث مختلف موسیقی صحبت می‌کنیم و ممکنه که مورد توجه شما قرار بگیره.



بقیه قسمت‌های پادکست صندوق را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%3A-%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D9%84%D8%B0%D8%AA-%D8%A8%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%9F-(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-4---%D8%B3%D8%A8%DA%A9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%3A-%D8%A2%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D8%8C-%D8%B1%D8%A7%DA%A9)-id4849739-id480057291?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%20%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%3A%20%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D8%B2%20%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D9%84%D8%B0%D8%AA%20%D8%A8%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%9F%20(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%204%20-%20%D8%B3%D8%A8%DA%A9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%3A%20%D8%A2%D8%B1%20%D8%A7%D9%86%D8%AF%20%D8%A8%DB%8C%D8%8C%20%D8%B1%D8%A7%DA%A9)-CastBox_FM


https://theboxband.ir/music-genres-rock/