به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
سریال آفتابپرست: یه مفرح دورهمی
سریال آفتابپرست، داستان دو رفیقِ خفتگیر به نامهای جمال و منوچ است که عشق لاتی و «سطح یک شدن» در خفتگیری را دارند اما از بی عرضهگی و بدشانسی گیر پلیس میافتند و به زندان میروند. جمال در زندان به همه میگوید که در «سطح یک»، فقط پورشهسوار خفت کردهاند و به همین خاطر به جمال پورشه معروف میشود.
بعد از زندان گویا خدا نظر رحمتی به زندگیشان میکند و به مسیر جدیدی هلشان میدهد. جمال به جای این که شناسنامهاش را پیدا کند، یک شناسنامه جدید جعل میکند به نام «جمال پورشه». بعد هم با سر میافتد وسط تشت عسل! اهالی یک محله او را به فرزند گمشده مرحوم حاجآقا پورشه اشتباه میگیرند و جای غذا و خوابش جور میشود. بعد هم درگیر مبارزه با فساد میشود. چه مبارزهای.
چیدمان خوب بازیگرها
قدرت طنز ماجرا عمدتا بر پژمان جمشیدیست که مثل کروکودیل آدامس میجود و قپی درمیکند. من با صحنههای کتک خوردنش هم حال میکنم. واقعا کتکخور ملسی دارد. شخصیتهای مکمل هم دورچین خوبی هستند. باران کوثری، حمیدرضا آذرنگ، غلامرضا نیکخواه خوب کادر را بستهاند. الهام اخوان را برای اولین بار میدیدم که بازی دلچسبی دارد. یکم ریزه میزه و نقلی هست اما بازیگری را خوب انتخاب کرده.
بعضی آدمها حرفهای معمولیشان هم نمک دارد. جوری با لحن و حالت صورت تعریف میکنند که ناخودآگاه طنز میشود. ترکیب پژمان جمشیدی و الهام اخوان هم همین طور شده.
چه میکنه این امیر برادران
امیر برادران دستپری در داستانهای کمدی دارد. قدیمها در ساختمان پزشکان قلم میزد، بعد به هیولا و دراکولا و نهایت هزارپا. هزارپا که یکی از پرفروشهای تاریخ سینمای ایران هست شود و هنوز هم بعد از گذشت ۳ سال از اکران این فیلم هنوز کلیپهایی که منتشر میشوند بامزه هستند. طنز موقعیت در کارهای امیر برادران کمی درشت اما بجا هستند. مثلا وقتی شهره (مازیار) لرستانی در سکانسی از هزارپا میگوید: «{در حال بادمجان پوست کندن} دو تا بادمجونه دیگه! بعد بابای خدابیامرزت، همه دلخوشیام به همین چیزاست دیگه …»
موسیقی فانتزی
موسیقی خوب روی کار نشسته؛ با حال و هوای شاد، شنگول و طنز ماجرا جور است. این مدل موسیقی برای من جدید بود. دم آریا عظیمنژاد گرم :))
دلخوشیها کم نیست
خوشحالم در این روزهای پراسترس و سنگین میشود شبها دورهمی خندید. حتی اگر مبارزه با فساد همین شکلی دست و پا شکسته هم باشد قشنگ است. سریال آفتابپرست را دوست داشتم. امیدوارم به دلتان بشیند و غنچه لبخندتان باز شود.
با مهر و امید
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال و هوای خیامی «جهان با من برقص»
مطلبی دیگر از این انتشارات
دولت آن است که بی خونِ دل آید بکنار - مصاحبهای از کیارستمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نخستین زخم کاری به جانم نشست - نقد سریال