نخستین زخم کاری به جانم نشست - نقد سریال

زخم کاری مرا گرفت. قسمت مهمی از تاثیر آن بخاطر موسیقی قوی و تاثیرگذار بود. هنگام دیدن لحظاتی می‌خواستم عصبانی یا آشوب باشم؛ موسیقی به من این فضا را می‌داد که فضا را بهتر درک کنم. پلی بزنم به درون شخصیت‌ها تا پریشانی و آشفتگی‌شان را بهتر حس کنم.

کیارستمی می‌گفت «استفاده از موسیقی در خیلی از مواقع به خاطر نداشتن اعتماد به نفس کافی بوده؛ برای آنکه تماشاگر احساس کسالت نکند، به ضرب و زور موسیقی فیلم را برای تماشاگر تحمل پذیر می‌کنند.» زخم کاری نمونه قوی نقض این نظر است. در زخم کاری موسیقی به درستی روند داستانی و احساسات بیننده را می‌شناخت. هنگامی که شخصیت اصلی پرده را انداخت، بالا آورد یا شماره حساب داد، دلشورگی و بی‌قراری او را من با موسیقی حس کردم.

گیتار الکترونیک، گیتار بیس، درام و ویولن با ضرب‌آهنگ‌های خشن و تیز با روحیه طغیانگر انسان مدرن جور بود. حالا که قرار است داستان مکبث بازآفرینی شود، سازهای الکترونیک بهترین انتخابند تا فضای مدرن و روابط سخت و تیز آدم‌ها را نمایش دهد.

در تیتراژ ابتدایی به شخصیت‌ها نگاه کنید: دست‌های خونی، خون گریه کردن، باران خون، زخمی که روی صورت می‌آید. چه چیز به ذهن‌تان می‌رسد؟ ستیز، عصیان، انتقام، درد و غم، مجازات. فیلم با یک مواجهه سلطه‌جویانه شروع می‌شود. مرد آدمی تحت فشار و مستاصل. زاویه دوربین شخصیت‌ش را کوچک می‌کند. او گوش به فرمان زنش است. زن محکم و کوبنده دستور می‌دهد. شخصیت‌های رمان «زخم کاری» که خود اقتباسی از نمایشنامه «مکبث» شکسپیر است؛ در همان ابتدا برای بیننده در جایگاه درستی قرار می‌گیرند. به خصوص شخصیت سمیرا که لیدی مکبث را تداعی می کند.

آخرین تصویر شخص اصلی ماجراست. این بار ترسیده، مضطرب، مبهوت. این بار هم زن مسلط و قاهر به مرد است. همین دو صحنه ابتدایی و انتهایی کافی‌ست تا مخاطب درک کند با چه ماجرایی طرف است.

پرداخت شخصیت مالک با بازی جواد عزتی کنجکاوم می‌کند. دو چهره‌ متضاد دارد: در خانه مطیع و خجالتی و بیرون محکم و جسور. ترکیب این دو خوراک عصیان، جاه‌طلبی‌هاست. شخصیت مقابل او، سعید چنگیزیان هم بازیگر کاربلد و چموشی‌ست که مستعد پرخاش، دسیسه‌چینی و ویرانگری‌ست. تا اینجا مالک قدم درستی برداشت. مشتاقانه منتظر حرکت بعدی هستم.




جوری نوشتم داستان لو نرود. از دیدن سریال لذت ببرید. بگویید چه حسی کردید چطور با آن ارتباط برقرار کردید. از اضطراب‌ها، دلشوره، پریشانی‌، از عصیان‌ها بگوئید.

با مهر و امید