استارتاپ بودن از منظر سرمایه‌گذاری جسورانه

در مقاله «چه ماهیت‌هایی را استارتاپ می‌نامیم» به این پرداختم که پس از چندی از شروع کار در ست پلت جستجو برای اینکه هنوز استارتاپ هستیم یا نه، من را درگیر کرد. در آن مقاله به اینجا رسیدم که به نظر می‌رسد، استارتاپ شرکتی است نوپا و نیاز است که برای تعریف دقیق‌تر، به این «فیل محبوس در خانه‌ی تاریک» از جهات مختلفی دست زد. معیارهای قراردادی متفاوتی می‌توان برای تعریف استارتاپ وضع نمود، نخستین معیار، معیار حقوقی بود. معیاری صوری که سن، سرمایه و درآمد شرکت را محدود کرده است اما همانطور که بیان شد، معیار دیگری نیز می‌تواند توجه به دوران مختلف عمر شرکت نوپا از منظر تأمین مالی (شکل 2) باشد؛ زیرا شرکت برای ایجاد منفعت ایجاد شده و پول به منزله خونی در شرکت است.

شکل 1- تأمین مالی (منبع)
شکل 1- تأمین مالی (منبع)


1- تأمین مالی شرکت چیست؟

به علت عدم وقوع هم زمان خرج و دخل، باید بتوان پول لازم برای پر کردن فاصله زمانی بین این رخدادها را ازجایی تأمین کرد که به آن تأمین مالی می‌گویند. برای مثال، برای ایجاد یک کمپین تبلیغاتی یا احداث یک خط تولید جدید ابتدا باید خرج کرد، سپس، در طول زمان، درآمد از آن کسب نمود.

یکی از راه‌های تأمین مالی از طریق سرمایه شخصی اولیه (بوت استرپینگ) و همچنین محل فروش کالا و خدمات تأمین شرکت است. در دورانی که شرکت مسن‌تر می‌شود، از طریق بازار سرمایه اقدام به تامین مالی می‌کنند. در ایران، البته اتکا بر روی تسهیلات بانکی از بازار سرمایه بیشتر است.

از طرفی در سال‌های اخیر، استفاده از سرمایه‌گذاری خطرپذیر یا جسورانه مبتنی بر فروش عواید آتی (استقراض از آینده) فراهم شده است که می‌تواند سرمایه اولیه مناسبی را از سرمایه‌گذاران برای بنیانگذاران کسب و کار (شرکت) فراهم آورد.

شکل 2 -نمودار چرخه تأمین مالی ( به صورت معمول ) برای یک شرکت نوپا (منبع)
شکل 2 -نمودار چرخه تأمین مالی ( به صورت معمول ) برای یک شرکت نوپا (منبع)


2- سرمایه‌گذاری خطرپذیر

در سرمایه‌گذاری خطرپذیری، وجود آینده نزدیک و ضمانت‌کننده صحت ادعای کسب و کار مبنی بر سوددهی در آینده است لذا کسب و کارهایی موفق به اخذ سرمایه جسورانه می‌شوند که بتوانند اثبات کنند چنین آینده‌ای وجود دارد.

این آینده مبتنی بر نیازی پاسخ داده نشده در جامعه است که با نوآوری به آن پاسخ داده می‌شود، از طرفی، فراهم آوردن بستری ارزان‌تر برای فروش یعنی مقیاس‌پذیری نیز عاملی دیگر برای وجود این آینده است.

الف- نیاز پاسخ داده نشده از اینجا نشئت می‌گیرد که یا نیاز به درستی شناخته نشده و با مشکلات دیگری اشتباه گرفته می‌شود یا اینکه هنوز از منظر فنی پاسخی برای آن وجود ندارد. وجود نیاز واقعی برای مشتریان است که تضمین می‌کند محصول پس از تولید، فروش خواهد رفت. آزمون‌های اثبات بازار برای این منظور استفاده می شود.

ب- نوآوری در زمینه فنی که پیشتر وجود نداشته و به سختی قابلیت کپی‌برداری دارد، می‌تواند تضمین نماید که آینده‌ای وجود دارد و امکان دسترسی کسب و کار به آن هست.

برای اثبات این مورد تولید کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و آزمون‌های تناسب محصول- بازار برای سنجش آن مطرح می‌شوند.

ج- مقیاس‌پذیری یعنی اگر هزینه جذب مشتری جدید بسیار کمتر از درآمد حاصل از جذب مشتری باشد می‌توان با تزریق منابع مالی، مشتریان زیادی را به صورت تصاعدی جذب نمود که آمدن مشتریان جدید می‌تواند منابع مالی مورد نیاز برای آوردن مشتریان جدید دیگری را فراهم آورد لذا بازار آن کسب و کار با هزینه اندک، قابلیت بزرگ شدن سریع را دارد. این کار نیاز دارد که روش فروش مناسب برای آن کسب و کار طراحی شود یا به کار گرفته شود (نوآوری در فروش) که در صورت اثبات آن می‌توان در آینده‌ای نزدیک سود سرشاری را انتظار داشت.

به طور مثال تاکسی‌های اینترنتی، از نیاز به حمل و نقل ارزان و سهل الوصول بودند. نارضایتی از وضعیت حمل و نقل سفارشی (آژانس‌ها) و از طرفی نیاز به افزایش بهره‌وری اقتصادی (کسب درآمد بیشتر) برای صاحبان خودرو، نیازهایی بودند که به درستی تشخیص داده شدند و با استفاده از ایجاد پلتفرمی بر روی گوشی‌های هوشمند، پاسخ فنی مناسبی به آن داده شد.

شکل 3- رشد تصاعدی بازار (منبع)
شکل 3- رشد تصاعدی بازار (منبع)


د- ریسک به علت رخ دادن این وقایع مالی در آینده، مطرح می شود، چون آینده عدم قطعیت بالایی دارد و هرچقدر بررسی‌های سرمایه‌گذار دقیق هم باشند، عملا پس از عرضه محصول است که مشتریان در خصوص آن قضاوت خواهند نمود لذا میزان ریسک اهمیت می‌یابد لذا این نوع سرمایه‌گذاری، خطرپذیر نامیده می‌شود.

میزان ریسک در محاسبات مالی در نرخ سود مورد انتظار سرمایه‌گذار (MARR) اثر می‌گذارد که سبب می‌شود این نرخ، بسیار از نرخ‌های متعارف در بازار بیشتر باشد. لازم به ذکر است این سود تضمین شده نیست لیکن برای بررسی کارایی صورت‌های مالی با این نرخ، وقایع مالی به تنزیل می‌شوند و سودده بودن کسب و کار تخمین زده می‌شود. از طرفی، برای سرمایه‌گذار مسئله خاتمه سرمایه‌گذاری و نقدشوندگی مطرح می‌شود که منجر به محدود بودن عمر سرمایه‌گذاری وی می‌شود.

هـ- محدود بودن عمر سرمایه‌گذاری

تأسیس استارتاپ‌ها قرین ویژگی‌های محل تولد این فرهنگ است؛ این رؤیا که هر کسی می‌تواند به آرزوی خود برسد و یک شبه پولدار بشود. بنابراین، اداره استارتاپ برای طولانی مدت در دست بنیانگذاران نخواهد بود و سرمایه‌گذاران و بنیانگذاران برنامه خروج دارند.

استارتاپ به مثابه پروژه‌ای میان-مدت دیده می‌شود که با فروش (ادغام و تملیک) به شرکت‌های بزرگتر یا با عرضه به بورس، آرزوی پولدار شدن بنیانگذاران را برآورده می‌‌سازد و برای سرمایه‌گذاران، سرمایه و سودشان را باز می‌گرداند. هر چند در عمل هم با فروش سهام سرمایه‌گذاران به دیگران یا هم بنیانگذاران، بسیاری از استارتاپ‌ها به شرکت‌های کوچک و متوسط تبدیل می‌شوند یعنی شرکت‌هایی که دوران عمر طولانی دارند به صورت شرکتی سهامی خاص تحت اداره بنیانگذاران به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

اکنون این سوال پیش می‌آید که پس تا چه زمانی استارتاپ، استارتاپ می‌ماند؟

آیا با یک راند جذب تا ابد استارتاپ است؟

آیا شرکتی که با فواصل 5 سال جذب سرمایه می ‌کند استارتاپ است؟

آیا شرکتی که تازه یک سال تأسیس شده و در فرآیند جذب سرمایه است، استارتاپ نیست؟ و وقتی جذب کرد دفعتا استارتاپ می‌شود؟

شکل 4- عرضه به بورس (منبع)
شکل 4- عرضه به بورس (منبع)

3- تا چه زمانی پس از تأسیس یا جذب سرمایه شرکت، استارتاپ است؟

شاید بتوان اینگونه تعریف کرد که شرکت نوپا که ذاتا ریسک بالا دارد و نوآورانه است و نیاز به تأمین مالی جسورانه دارد، در سال‌های نخست استارتاپ است و پس از جذب سرمایه این امر مسجل می‌شود و اگر نتواند جذب کند، قاعدتا باید ورشکست شود و اگر نشود به راهی برای تأمین مخارج از درآمدهایش دست یافته است پس دیگر استارتاپ نیست.

اگر شرکت بعد از جذب سرمایه، بعد از گذشت مدتی، دیگر نیازی به تأمین مالی نداشته باشد از استارتاپ بودن خارج می‌شود چون مهمترین خصیصه استارتاپ یعنی ریسک را کاهش داده است.

به نظر می‌رسد باید زمانی را برای تعیین وجه افتراق آن‌ها بیان کرد که نیاز به بررسی و مطالعه دارد اما شاید برای شرکت‌های نوپا همان سه سال و برای شرکت‌هایی که جذب سرمایه می‌کند، یک یا دو سال را بتوان در نظر گرفت؛ پس از این مدت اگر جذب سرمایه بکنند استارتاپ هستند، اگر ورشکست شدند که دیگر وجود ندارند و اگر ادامه بدهند، یعنی پایدار شده‌اند و ریسکشان پایین آمده است و شرکت متعارف شده‌اند.

اکنون می‌توان جمع‌بندی نمود، با توجه به اینکه نوپا بودن و ریسک معیارهای حتمی برای استارتاپ هستند، بررسی ریسک و اصیل بودن کسب و کار (اثبات سوددهی و وجود بازار و آینده برای کسب وکار) در فرآیند سرمایه‌گذاری خطرپذیر بررسی می‌شود و سرمایه‌گذاری را می توان ملاک مناسبی از تأیید استارتاپ بودن دانست لیکن کلیه قیود بالا را شاید بتوان به صورت زیر خلاصه کرد:

«شرکت نوپایی که برایپاسخ به یک نیاز، از روش نوآورانه و مقیاس پذیری استفاده می کنند و برایمدت محدودی متکی بر تأمین مالی خطرپذیر است (و موعد سرمایه گذاری باید بتواند سرمایه را برگرداند) و این برهه از عمر چنین شرکتی را تا سه سال پس از تأسیس یا مدتی بعد از آخرین جذب سرمایه، استارتاپ می‌توان نامید».

درمقاله بعدی مایل هستم به صورت مصداقی برخی روندهای استارتاپ بودن یا نبودن را بررسی نمایم.