برای دختران سرزمینم

با سکوتشان شعر میخوانند،با لب هایشان قطعه نامه صادر میکنند با موهایشان جنگ می‌طلبند و با چشمانشان صلح، میتوانند مانتد یک کوه تکیه گاهت باشند ودر عین حال حساس وظریف مانند طفلی معصوم؛دختران را می گویم،آری! کسانی که خود خالق و آفریننده‌ عشق هستند.

دختر،دختر که باشی دلت بخواهد یا نه، باید درون چارچوب باشی،بیرون جای هرزه ها و علاف‌هاست،دختر که باشی صدای خنده هایت کم میشود،زمان گریه هایت شب میشود،دختر که باشی افکارت حرم میشود. دختر که باشی دلت آغوش میخواهد کسی که فقط به چشمانت نگاه کند،عاشق گرفتن دستت باشد،تو را جوری دیگر متفاوت تر از بقیه صدا کند و تو را فقط وفقط بخاطر خودت به خاطر ظرافت و احساساتت بخواهد. دختر که باشی بدون شنیدن حرف هایت سخت قضاوت میشویی وبعد مجرم ومحکوم به گناه نکرده؛اما تو قویی باش،قویی باش و نگذار که با هر سخنی تو را خورد کنند استوار باش مانند کوهی که سال های سال استواریش زبان زد خاص و عام است ودر عین حال ظریف و لطیف مانند گلی باش. دختر عزیز، بگذار تورا ضعیفه بنامند اشکالی ندارد.کسی که خودد روزی از دامن پاک مادری به دنیا آمده، امروز بگذار تورا ضعیفه و بی عقل صدا کند راست میگوید بی عقلی چون اگر نبودی تا به امروز اینگونه موهایت را در پی بزرگ شدنش سپید نمیکردی ،باز هم اشکالی ندارد تو با سکوتت با خوب بودن و لطافتت آرامش درونش را ویران کن، تو نه ضعیفی ونه ناتوان چرا که خداوند تو را بدون خشونت وزور بازو می پسندد و به وضوح میتوان قدرت را در رفتار تو پیدا کرد نه در بازوی یک مرد.دختر که باشی ضعیف نیستی، تو همچون نام پر قدرتت در کردی یعنی(ئافرت)آفریننده‌ی عشق ومحبت و پاکی در دریای پرتلاطم در این جهان بی مروت هستی.

دختر که باشی، نه ضعیفی ونه ناتوان چون میتوانی معصومیتت را در شکل یک دختر،علاقه ات را در شکل یک خواهر،محبت و صمیمیتت را در شکل یک دوست،فداکاریت را درشکل همسر ،روحانیتت را در شکل مادر و برکتت را در شکل یک مادر بزرگ نشان دهی.میتوانی مانند مردی پر قدرت باشی یانه مانند دختر بچه ای با دنیای بچگانه ی صورتی اش میتوانی از جانت مایه بگذاری برای اینکه تو یک نفر در چندین لباس سنگینی و براستی تو یک زن هستی،خودِ خودِ یک زندگی.❤❤