خانم ها، حواستون هست؟!
خانم ها، حواستون هست؟!
بدون هیچ مقدمه ای میرم سر اصل مطلب
دو سه ماه اول ارشدم به فکر انصراف دادن بودم و مشاوره تحصیلی میرفتم. یه روز که دور هم نشسته بودیم از همکلاسی هام دلیل ادامه تحصیلشون رو پرسیدم.
اولی گفت: بعدها تو مدرسه از بچه ام بپرسن مدرک مامانت چیه؟ بگه فوق لیسانس !
دومی گفت: خواهر شوهرم داره دکترا میخونه، نمیخوام از اون کمتر باشم !
یکی دیگه گفت: تو این دوره زمونه لیسانس داشتن که افتخار نیست!
و ... .
حالا دلیل خودم از همه بدتر بود، برای اون سال یه برنامه ای ریخته بودم و برای بستن دهن مردم میخواستم یه استان دوری قبول شم و بگم: من ارشد قبول شدم، خودم نرفتم! و در کمال ناباوری یه دانشگاه نزدیک اونم سراسری قبول شدم!
الان که مدت زمانی از شاغل شدنم میگذره زندگی و همچنین دلایل آشکار و پنهان سرکار رفتن بعضی ها رو که کنار هم گذاشتم، بنظرم خانم های کشورمون جدا از لحاظ نوع زندگی که به صورت اختیاری انتخاب کردن و بعضی هاشون که به صورت اجباری مجبور به انتخابش شدن به سه دسته تقسیم میشون: خانم های مدرن، خانه دار و نیمه مدرن. عوامل تاثیر گذار رو دقیقا نمیدونم ولی میتونه ذاتی، فرهنگی، تربیت خانواده، جامعه و ... باشه.
1- اولین حالت خانم های مدرن، این حالت به دو دسته تقسیم میشون، خانم های واقعا مدرن و خانم های مثلا مدرن.
1-1- خانم های مثلا مدرن
اینها کسانی هستن که میخوان مدرن باشن ولی نمیدونن مدرن بودن دقیقا به چه معناست؟ و یا ادای مدرن بودن رو در میارن!
- یکی از این خانمها اول ازدواجش به شوهرش گفته: " تا ده سال ازم بچه نخواه !"
خواهر من! بعد از ده سال دیگه سنت خیلی بالا رفته، با این رویه کلی دردسر پیش رو خواهی داشت، حواست هست؟!
- یکی دیگه تو دورهمی ای که داشتن رو به بچه ی یه ساله خودش کرده و گفته: " تو جلوی موفقیت منو گرفتی، بخاطر تو یه سال از کار و زندگیم عقب افتادم "
زندگی مسابقه نیست! تو مسیر زندگیت یک خط پایان با کلی تماشاچی وجود نداره که از بقیه عقب بیوفتی و یا جلو بزنی و روبان قرمز رو پاره کنی!
و همچنین عزیز من، بچه ی یه سالت میفهمه که چی داری بهش میگی، حواست به عزت نفسش باشه!
- یک مدل دیگه هم با شاغل بودن فقط میخوان به دنیا و مردم اثبات کنن که من زن مستقل و پولداریم.
و یکی از این نوع خانم ها یه دختر سیزده ساله داره و متاسفانه ماه مهری که پشت سر گذاشتیم دو یا سه بار بخاطر کارهای خطرناکی که دخترش تو مدرسه انجام داده بود، بهش زنگ زدن که خیلی سریع خودتون رو برسونید. اخرین بار هم بدو رفت و بعد از سه ساعت برگشت و گفت: یه دست و یه پای دخترش شکسته، از چهره اش میشد فهمید که گریه کرده و چقدر حالش بده... . یمقدار باهامون دردودل کرد وسط صحبت هاش گفت: کوچولو بود راحت بودم خوراکی میدادم دستش جلو تلویزیون صداشم درنمیومد.
اینجا بود که با خودم گفتم، آهان! نکته همین جاست. اگه تو زمان کوچیکی براش درست وقت میگذاشتن الان که به حساس ترین سن یک انسان رسیده اینهمه به مشکل بر نمیخوردین.
2-1- خانم های واقعا مدرن
خانم هایی هستن که خوشحالن هم موقع کار و هم در خونه احساس خوشبختی میکنن و راضی هستن، دقت که کردم این مدل خانم ها از خونه بیرون رفتن رو واقعا دوست دارن. علاوه بر دوست داشتن، از نظر روحی و روانی به بیرون از خونه کار کردن نیاز دارن. همشون نه ولی اغلب شغلهای مناسب با روحیه اشون دارن. خداقوت به همشون.
آرزو دارم که این خانم ها همیشه شغل مناسبی داشته باشن، چون خونه موندن برای این مدل خانم ها خیلی عذاب آور هست و براحتی میتونه باعث افسردگیشون بشه و دیگه اینکه همسرهای همراهی داشته باشند.
آقایونی که این مدل خانم ها رو میپسندن هم باید به روز بشن و مثل پدربزرگ و اجدادمون رفتار نکنن، قطعا باید خونه داری و بچه بزرگ کردن رو به بطور عالی یاد بگیرن و انجام بدن. چون یه خانم مدرن دو تا انسان نیست! (یه خانم خونه داری باشه که به کارهای خونه و بچه و شوهر برسه و همچنین یه مردی باشه که چند ساعت بیرون از خونه کار کنه) اگه آقایون اینگونه نباشن بعد از مدتی حتما یه جای کار میلنگه و یا خانم کم میاره!
2- مدل دوم خانم های خونه دار
این حالت هم به دو دسته تقسیم میشن، خانم های خانه دار و خانم های تنبل
1-2- خانم های تنبل و یا مثلا خانه دار!
این خانم ها خیلی جالبن!
در واقع همه ی کارهای روزانه اشون نه ولی اکثرا اینکه خوابن یا جلوی تلوزیونن یا خرید رفتن و یا در حال مهمونی و دورهمی و تفریحن، اسمشون خونه داره ولی رسما خونه دار نیستند چون تا اونجایی که من دیدم خیلی آشپزی نمیکنن و همیشه نه ولی اغلب مواد غذایی آماده میخرن و بچه هاشونم خودشون بزرگ میشن دیگه!
یه همکار دارم که میگه: دخترخاله ام هیچ کاری نمیکنه و تازه تولدش 206 ام کادو میگیره، جالبه که میگه من این رنگ ماشینو دوست ندارم و ماشین مونده تو گوشه پارکینک داره خاک میخوره!
خیلی با این مدل خانم ها دم خور نبودم بخاطر همین خیلی ازشون نمیدونم ولی تا این حد میدونم که از طرف خانواده خیلی حمایت میشن حالا چه پدر و مادر و یا همسر.
2-2- خانم های خانه دار
این مدل خانم ها با خودشون و زندگیشون صادق هستند، من خیلی دوستشون دارم و بهشون کاملا احترام میذارم، مامان خودم یکی از این خانم هاست، و همیشه بخاطر اینکه یکی تو خونه منتظرم بوده یه حس آرامش داشتم.
امان از روزی که یه خانم با این مدل بخواد داخل و بیرون از خونه کار کنه، بعد از گذشت یه مدت کوتاه مثلا شش ماه اگه حساس هم باشه خیلی راحت میتونیم یکی از طفلکی ترین موجودات دنیا محسوبشون کنیم، چون محیط بیرون به راحتی میتونه روی روحیاتشون تاثیر بد بذاره و آرامششون رو از بین ببره .
نمیدونم چرا جدیدا به این مدل خانم ها در قیاس با خانم های مدرن احترام کمتری گذاشته میشه، و این تفکر در جامعه ایجاد شده که ارزش کمتری دارن.
و حواسمون نیست که این تفکر اشتباه باعث ایجاد مشکلاتی میشه از جمله ایجاد دسته ی خانم های مثلا مدرن! ولی اینطور نیست خانم های مدرن به علاقه اشون میرسن. بارها ازشون شنیدم که از سبزی پاک کردن یا آشپزی کردن و یا از کارهای دیگه اصلا خوششون نمیاد اگه فقط این کارها رو روزانه انجام بدن افسرده میشن و ترجیح میدن بیرون کار کنن و با پولی که در میارن هزینه کارهایی که دوست ندارن و یا وقت ندارن رو بپردازن.
- هزینه هایی اعم از خرید مواد غذایی آماده مثل انواع سبزی های پاک کرده و سرخ کرده، لوبیا سبز، نخود فرنگی، ترشی، شوری و کلی چیزهای آماده ای که یه خانم شاغل میخره و خانم خونه دار خودش درست میکنه.
- هزینه شهریه مهدکودک و یا پرستاری که یه خانم شاغل برای نگهداری روزانه از بچه اش پرداخت میکنه و یه خانم خونه دار خودش انجام میده.
- هزینه تمیزکاری خونه و یا شست و شو، اتو کردن که بعضی از شاغلین با استخدام یه خدمتکار پرداخت میکنن، درحالی که بعضی از خانم های شاغل خیلی کم وقت میکنن انجام بدن و یا همراه با شوهراشون انجام میدن، درحالی که یه خانم خونه دار خودش به تنهایی انجام میده و کیه که ادعا کنه تمیز بودن خونه تو روحیه اش تاثیر خوب نمیذاره!
- و یه خانواده ای که خانمش شاغل هست خیلی بیشتر از یه خانواده ی خانم خانه دار برای رستوران ها و فست فودی هزینه میکن. و در پی اون چند سال آینده احتمال اینکه هزینه های دکتر و دارو هم بدن، بنظر میرسه که بیشتر خواهد بود.
- راستی اینجور که دیدم و هزینه های خرید اعم از لباس و وسیله های خونه ی یک خانم شاغل از یک خانم خونه دار خیلی بیشتر هست. (با این فکر که شاغلین میگن کارکردم که هرچی بخوام بخرم، ویا پول خودمه و ... ولی خانم های خونه دار قناعت بیشتری میکنن)
خب جامعه جان! آیا واقعا این افراد ارزش مالی ندارن؟ باعث صرفه جویی هیچ ریالی در هزینه های جاری یک خانواده نمیشن؟!
این خانم ها بیکار نیستن، اگه دقت کرده باشید تو زمان های بیکاریشون هم یا در حال بافتنی بافتن هستن یا کتاب میخونن یا کلاس میرن و یا تو جمع های مذهبی هستن و یا تو کارهای خیریه فعالیت دارن و یا ... .
خانم های خونه دار به این مدل کارها علاقه دارن و با روحیاتشون سازگاره، لطفا در حقشون ظلم نکنیم و اعتماد و عزت نفسشون رو پایین نیاریم.
3- نوع سوم میرسیم به خانمهای نیمه مدرن که از دو گروه قبل آسیب پذیرترند.
خانم هایی که هستن مثل خانم های خانه دار عاشق خونه و خونه داری و بچه داری هستن و همچنین در آن واحد میخوان تو جامعه فعال باشن مثل خانمهای مدرن!
- یکی از همکارهام بعد از ده سال کار کردن همه ی پس اندازش رو جمع کرد و خونه خرید و الان به فکر فروش خونه اش افتاده تا بتونه هزینه بهترین دکتر و بیمارستان بکنه تا با ریسک کمتری معده اش رو عمل بکند و دوباره سلامتیش رو بدست بیاره، بخاطر اینکه ده سال استرس مداوم و استراحتی کمتر از میزان مورد نیاز رو بدنش تاثیر گذاشته و شغلش طوری بود که هر روز در معرض مواد شیمیایی قرار داشت.
از نوع آدم خیلی حساس بود توانایی تحمل عوامل تاثیرگذار و استرس بیرون از خونه رو نداشت. ولی بیکار موندن تو خونه رو هم نمیتونست تحمل کنه و ترجیح داد بره بیرون ولی بعد از ده سال پشیمون شد.
(از نظر روانشناسی از هر پنج نفر یک نفر سیستم عصبی بسیار حساس داره، کتاب آدم بسیار حساس)
- یه خانمی رو میشناسم که متاسفانه بعد از بازنشستگیش شوهرش فوت کرد. متاسفانه بعد از گذشت چندسال هنوز که هنوزه افسرده و غمگینه میگه: ای کاش سرکار نمیرفتم، نفهمیدم چطور بچه هام بزرگ شدن، نفهمیدم چطور شوهرم پیر شد، نفهمیدم زندگیم چطور گذشت!
- یه خانم دیگه هم تازه بازنشسته شده به دخترای فامیل میگه : ازدواج که کردید دو تا کار رو انجام ندید یکی که سرکار نرید و خودتون بچه هاتون رو بزرگ کنید. مثل من نباشید که بعدها بگید چرا اینقدر کم بچه هامو بغل کردم و الانم که یکیشون رفته آمریکا و نزدیکم نیست.
- یه خانمی هم هست که برای کمک به مخارج زندگی مجبور به سرکار رفتن شده، اولا خیلی پر انرژی بود و میخواست مثل قبل یه خانم خونه دار عالی و همچنین یه کارمند خوب باشه ولی الان بعد از گذشت یه سال متاسفانه از نظر روحی و جسمی خیلی خسته شده، بارها از شنیدم که دلش برا فرش و پرده های خونه اش تنگ شده!
ای کاش این دوران سخت هرچه زودتر قبل از کم آوردن خانم تموم شه، ای کاش میشد که زیر بار وام و قسط نمیرفتن، ای کاش به یه ماشین با کلاس کمتر راضی میشدن، ای کاش دوتایی یمقدار بیشتر قناعت کنن ولی آرامش زندگی و رابطه قشنگی که بین خودش و همسرش هست از بین نره.
برعکس حالت بالا خانم هایی هستن که تو خونه موندن رو حالا به هر دلیلی ترجیح دادن.
- بعضی هاشون تا آخر عمر وقتی یه خانم شاغل و یا یه خانم با برنامه رو میبینن با حسرت و غبطه بهشون نگاه میکنن و چون زندگی خودشون رو پربار نمیبینن عموما چه آگاهانه و چه ناخودآگاه بدون اینکه به شخصیت دخترشون نگاه کنن، اونها رو به شاغل بودن ترغیب میکنن.
- یه جمله ای شنیدم که گفته شده: ذهن و مغز خود را سرگرم کنید قبل از آنکه او شما را سرگرم کند. بعضی از خانم ها چون کارهای خونه براشون روزمره و کسالت بار میشه و برنامه و هدف خاصی ندارن در نتیجه چیزهای دیگه براشون مهم میشه که اکثر مهم و ارزشمند نیستن و متاسفانه بعد از مدتی انقدر بزرگ میشه که رسما اسیرش میشن و به صورت رفتار های غیرنرمال و وسواسی بروز میکنه که آرامش فرد و در پی اون آرامش خانواده از بین میره.
بنظرم این مدل خانم ها برای اینکه از خونه موندن دچار افسردگی و بیماری های روانی نشن، یا بخاطر وجود هیجان های منفی بیرون دچار استرس مداوم و بیمارهای روحی و جسمی نشن و یا بعد ها بخاطر عشقی که به خونه و خانواده دارن پشیمون نشن باید دنبال کار و هدفی باشن که روزانه فقط چند ساعت از وقتشون رو بگیره، حالا یا تو خونه بشه انجام داد و یا بیرون، مطلقا نه خونه دار باشن و نه خانم مدرن که بیشتر از 8 تا 9 ساعت مجبور به بیرون بودن از خونه هستن.
در کل دارم میفهمم که خیلی از دخترها و خانم هامون حواسشون به خودشون نیست و دارن آرامش ذهن و زندگیشون رو بخاطر آسایش، بالا بردن سطح کلاس، حرف مردم و یا چیزهای دیگه از بین میبرن!
و در آخر برای خانم هایی که آدم خونه ان و مجبور به کار کردنن دعا میکنم یا شغل های بهتری پیداکنن و یا زودتر مشکل مالیشون حل بشه و به خونه برگردن. و خانم هایی که به شاغل بودن علاقه دارن، شغل مناسب خودشون رو پیدا کنن. و خانم هایی هم که به داشتن هدف و برنامه خاص خودشون علاقه دارن به خواستشون برسن ... چون داشتن آرامش، شادی و راضی بودن یه خانم باعث شاد بودن یه خانواده میشه، شاد بودن خانواده ها هم بالطبع باعث شادی یک جامعه میشه.
پ.ن 1 :خانم های مدرن در واقع همون خانم های شاغل هستن، فقط شاغل بودن دلیلی بر مدرن بودن افراد نیست. تنها برای زیر سوال بردن گروه خانم های مثلا مدرن به جای کلمه شاغل از کلمه ی مدرن استفاده شده، چون جدیدا در جامعه اینطور القا شده که شاغل بودن دلیل بر مدرن بودن یک خانم است.
پ.ن 2: در این متن فرقی بین خانم های متاهل و دخترهای مجرد قائل نیستم و دخترهای مجرد هم در همین گروه ها قرار میگیرن.
مطلبی دیگر از این انتشارات
"ساختن " = مبارزه ای برای خویش
مطلبی دیگر از این انتشارات
35 سالگی ام....
مطلبی دیگر از این انتشارات
خفه خون بگیریم یا نگیریم؟