برنامه‌ریزی‌های شهری آتی باید مبتنی بر اصل «شهر سالم» باشد

غالبا به طور سنتی، تمرکز برنامه‌ریزی شهری بر توسعه زیرساخت‌ها قرار دارد، اما در بسیاری از شهرهای هوشمند پیشرو، این تمرکز به سمت اصل «سلامت در اولویت»[1] متمایل شده است.

امروزه شهرها غالبا با چالش‌هایی همچون تغییرات اقلیمی، تغییر و تحولات مداوم اقتصادی و فناوری و بی‌عدالتی و نابرابری‌های اجتماعی مواجه هستند که برای مقابله با آنها نیاز است تا تمرکز همه‌جانبه و مداوم بر «ارتقاء سلامت روانی، جسمی و اجتماعی شهروندان» داشته باشند. اما یک «شهر سالم»[2] چه ویژگی‌هایی دارد و بر اساس چه چارچوبی بنا نهاده شده است؟ در ادامه، این چارچوب جدید برنامه‌ریزی شهری به اختصار توضیح داده شده است.

چشم‌انداز و چارچوب جدید برای ایجاد شهر سالم

شهرهای آینده‌نگر در حال تغییر هستند و هدفی جدید را دنبال می‌کنند که غالبا مبتنی بر رفع نیازهای شهروندان در گام اول و و در عین حال، حفاظت از محیط زیست است. در برنامه‌ریزی‌های شهری در چنین شهرهایی، شهروندان در مقایسه با توسعه زیرساخت‌ها و ساختمان‌ها، در جایگاه دوم قرار ندارند و یک دیدگاه جدید ایجاد شده است مبنی بر اینکه شهرها نقشی کلیدی در حفظ سلامتی روانی و جسمی شهروندان دارند و برای تحقق این ادعا به برنامه‌ریزی شجاعانه و آینده‌نگر نیاز است.

همانطور که قبلا گفته شد، رویکرد جدید برای مقابله با چالش‌های شهری بر مبنای اصل «شهر سالم» است که چارچوب لازم برای تحقق این رویکرد، در ادامه توضیح داده شده است.

چارچوب جدید برای ایجاد شهر سالم
چارچوب جدید برای ایجاد شهر سالم

قاعده کلی در این چارچوب این است که تغییر و تحولات در شهرهای آینده باید به گونه‌ای باشد که همه اقشار جامعه در نظر گرفته می‌شوند و به بیانی دیگر، شهری برای همه یا شهری فراگیر ایجاد می‌شود. سه اصل برای تحقق این هدف در نظر گرفته می‌شود:

  • جذابیت: شهر به مکانی جذاب برای کار و زندگی شهروندان و بازدید گردشگران تبدیل شود؛ تمامی مشاغل از حق و حقوق عادلانه برخوردار باشند؛ یک استراتژی مشخص برای توسعه پایدار صنعت شهری که به افزایش اشتغال‌زایی منجر می‌شود اجرا شود؛ مشارکت‌های فرهنگی در میان تمام نهادهای محلی ترغیب شود؛ رویکردها و راهکارهای بومی برای کاهش حداکثری نرخ جرم و جنایت اجرا شود؛ روند آموزش و یادگیری در تمام طول عمر برای همه شهروندان فراهم باشد؛ فضای پایدار برای فعالیت تمام کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاری فراهم باشد؛ اکوسیستم‌های نوآوری تثبیت‌شده وجود داشته باشد؛ و در نهایت، فرصت برابر برای همه شهروندان و رشد فراگیر وجود داشته باشد.
  • دسترس‌پذیری: همه مناطق شهر برای همه افراد در دسترس باشد (در حالت ایده‌آل، با فاصله زمانی حدود 30 تا 45 دقیقه) و نیازهای ضروری روزانه در فاصله زمانی 15 تا 20 دقیقه در دسترس باشد؛ امکان جابه‌جایی روان وجود داشته باشد و ترافیک و تراکم به حداقل برسد؛ محله‌های کم ترافیک یا بدون ترافیک ایجاد شود؛ تمامی شهروندان امکان تأمین مسکن ایمن و سلامت را داشته باشد؛ نرخ بی‌خانمان‌ها به حداقل برسد؛ مسکن‌های متنوع متناسب با اقشار و نسل‌های مختلف توسعه یابد؛ استانداردهای ساختمان‌های مسکونی از لحاظ مصرف انرژی و بهره‌وری افزایش یابد؛ نهاد محلی روند تحویل مسکن را مدیریت کند؛ و در نهایت، فضای مناسب در تمام شهر فراهم باشد تا امکان همکاری و تعامل اجتماعی پایدار میان همه شهروندان و محله‌ها وجود داشته باشد.
  • تاب‌آوری: آمادگی شهر در برابر تغییرات اقلیمی افزایش یابد؛ منابع تولید دی‌اکسید کربن در ابتدا به درستی شناسایی شوند و سپس، راهکارهای مناسب برای مقابله با آن اجرا شود؛ برنامه‌های جامع افزایش تاب‌آوری شهر تدوین و اجرا شود (برای مثال، افزایش بهره‌وری انرژی در ساختمان‌ها و طرح‌های حمایت از محله‌ها در هنگام وقوع بحران)؛ برنامه‌های تغییر کاربری، مقاوم‌سازی و بازسازی ساختمان‌ها و زیرساخت‌های حیاتی اجرا شود؛ تاب‌آوری شهر در برابر تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی افزایش یابد؛ فرهنگ توسعه اقتصاد چرخه‌ای یا اقتصاد مشارکتی ایجاد شود؛ نوآوری‌های دیجیتالی و اجتماعی در جهت توسعه شهری هوشمندتر تسریع شود؛ همکاری میان بخش‌های خصوصی، دولتی و مدنی در جهت تحولات پایدار وجود داشته باشد و تمام ذینفعان در این مسیر مشارکت داشته باشند؛ و در نهایت، از روش‌های ارزیابی سیاست‌‌گذاری شهر هوشمند برای توسعه راهکارهای مناسب‌تر بهره برده شود.

زمانیکه تمام این اصول محقق شود، مسلما سلامت روانی، جسمی و اجتماعی در میان اکثر شهروندان ایجاد می‌شود و در نهایت نیز شهری که شهروندان آن از سلامت و رفاه مطلوب برخوردار باشند، آگاهی اجتماعی در جهت رفع چالش‌های شهری همچون بحران‌های زیست‌محیطی افزایش یافته و روند نوآوری و بهره‌وری تسریع می‌شود.

[1]. Health First

[2]. The Healthy City


Source: Cities Today