چالش‌های توسعه پروژه‌های شهر هوشمند

با توجه به اینکه سالجاری، سال پایانی اجرای فاز اول برنامه تهران هوشمند (1398-1400) محسوب می‌شود، نیاز است که با بررسی روند پیشرفت پروژه‌های مرتبط، چالش‌ها و موانع پیش رو در عدم تحقق احتمالی در خروجی‌های مورد انتظار را شناسایی و تحلیل نماییم. به این ترتیب و با آسیب‌شناسایی فاز اول برنامه، می‌توان شرایط و ظرفیت‌های بهتری را برای تدوین و اجرای فاز دوم برنامه تهران هوشمند (1401-1404) در دستور کار قرار دهیم.

معمولا پروژه‌های شهر هوشمند در مراحل مختلف توسعه، با چالش‌ها و موانع کوچک و بزرگ متعددی مواجه هستند. چالش‌ها معمولا مسائلی هستند که تأثیر منفی بر موفقیت پروژه دارند، اما امکان رفع آنها بدون نیاز به ایجاد انحراف در روند تحقق اهداف اولیه پروژه وجود خواهد داشت. موانع کوچک مسائلی هستند که برطرف کردن آنها، مستلزم اصلاح قلمرو، نقشه راه و تطبیق پروژه با شرایط حاکم است. موانع بزرگ نیز مسائلی هستند که در کل، تأثیر منفی بر روند اجرای پروژه دارند و در نتیجه، برطرف کردن مشکل و تکمیل روند توسعه را غیرممکن می‌سازد. در این حالت، نیاز است که با اخذ تصمیم‌ها و دستورات مدیریتی؛ در خصوص وضعیت پروژه تعیین تکلیف گردد.

از این رو، در پرونده ویژه شماره دهم روایت تهران هوشمند، با نگاهی متفاوت، چالش‌های اجرای پروژه‌های شهر هوشمند در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است تا از درس‌آموخته‌های جهانی مرتبط، در اجرای بهتر پروژه‌های هوشمندسازی در ابعاد محلی و ملی بهره‌برداری شود.

بر اساس مطالعاتی که دانشگاه علوم و فناوری نروژ (NTNU)[1] با همکاری سازمان مشارکت نوآوری اروپا در حوزه شهرها و جوامع هوشمند (EIP-SCC)[2] انجام داده است، چهار نوع چالش یا مانع کلی در مسیر توسعه پروژه‌های شهر هوشمند شناسایی شده است که علاوه بر دلایل چالش‌برانگیز بودن آنها، راهکار مناسب با هر یک از آنها و برخی مثال‌های مرتبط با هر یک از آنها توضیح داده شده است.

در ادامه، فهرست چالش‌ها و دلایل چالش‌برانگیز بودن آنها توضیح داده شده است و علاقمندان برای مطالعه کامل مطلب که شامل راهکارها و برخی نمونه موردی‌ها است، می توانند به آدرس ذیل مراجعه کنند.

https://smart.tehran.ir/?page_id=812

1. چالش‌های مالی

  • هزینه‌های اولیه بالا و نامشخص بودن سودآوری

بسیاری از پروژه‌های فعلی شهر هوشمند به عنوان پروژه‌هایی با مشکلات گسترده و فراگیر شناخته می‌شوند همانند پروژه‌های بازسازی ساختمان‌ها در راستای بهینه‌سازی مصرف انرژی. این مشکلات برای دهه‌ها است که شناخته‌شده هستند، اما همچنان وجود دارند چراکه اجرای بسیاری از این پروژه، جذابیتی از لحاظ صرفه اقتصادی برای بازیگران این حوزه ندارد.

معمولا تصور و پیش‌بینی اولیه شهرها و شرکت‌ها در مورد هزینه‌های مختلف (هزینه‌های سرمایه‌گذاری اولیه و هزینه‌های کلی)، متداول‌ترین مانع اجرای پروژه‌ها در مراحل مختلف توسعه می‌باشد. عواملی که معمولا بر این تصور و پیش‌بینی اولیه تأثیرگذار هستند عبارتند از: روش‌های تعیین میزان بازگشت سرمایه و فرضیات مرتبط با نرخ سود و ضررها.

  • تصور غالب مبنی بر چالش‌برانگیز بودن راهکارهای نوآورانه

راهکارهای جدید یا نوآورانه چون هنوز تأیید و تثبیت نشده‌اند، بنابراین غالبا تصور بر این است که ریسک و چالش اجرای این راهکارها بیشتر است که در نتیجه باعث تردید اکثر ذینفعان (از جمله، شرکت‌های خصوصی و دولتی، شرکت‌های ارایه‌دهنده خدمات عمومی یا شرکت‌های مالی) در استفاده از این راهکارها می‌شود.

نهادهای عمومی و دولتی معمولا نگرانی‌های متعددی دارند همچون: نگرانی در مورد تصمیم‌گیری نادرست در مورد سرمایه عمومی، فقدان تجربه لازم و ریسک‌گریزی در این سازمان‌ها، نگرانی در مورد عدم دانش کافی در زمینه هزینه‌ها و سودآوری، نگرانی در مورد تبعات پیش‌بینی نشده پس از اتمام پروژه.

بخش خصوصی نیز معمولا با چالش‌هایی همچون فقدان تقاضای عمومی و عدم آگاهی کافی درون‌شرکتی (میان متخصصان و مهندسان شرکت) در مورد راهکارهای نوآورانه مواجه هستند.

مشتریان و کاربران عمومی نیز معمولا تمایلی به استفاده یا سرمایه‌گذاری برای استفاده از راهکارهای جدید ندارند که دلیل اصلی آن، عدم آگاهی یا عدم اطمینان در مورد فناوری‌های جدید است و ممکن است غالبا در برابر استفاده از راهکارهای جدید مقاومت داشته باشند و تمایلی به تغییر روند‌های روزمره و تثبیت‌شده خود نداشته باشند.

بانک‌ها و موسسات مالی نیز به دلیل عدم آگاهی و تجربه لازم ممکن است تمایلی به تأمین سرمایه پروژه‌های نوآور نداشته باشند. چراکه با افزایش ریسک، هزینه‌ها نیز افزایش می‌یابد و تأمین سرمایه مشکل‌تر می‌شود.

  • عدم عوامل ترغیبی یا وجود برخی موانع بازدارنده

در بسیاری موارد، هدف اجرای یک پروژه شهر هوشمند این است که چالش یا معضل موجود در مسیر ارایه خدمات یا کالاهای عمومی برطرف شود، اما در عین حال ممکن است که اجرای این پروژه در تضاد با منافع یا سودآوری ارایه‌دهندگان فعلی این خدمات عمومی باشد.

برای مثال، اجرای پروژه‌های شهر هوشمند در حوزه انرژی معمولا با هدف کاهش مصرف انرژی، افزایش بهره‌وری انرژی و کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی اجرا می‌شوند. در اکثر این موارد، از قبل بازیگرانی تثبیت‌شده در این حوزه فعالیت دارند که منفعت آنها در اجرای سناریوهای کسب‌وکار مرسوم (BAU)[1] است. همچنین، افزایش بهره‌وری انرژی به تغییر در میزان تقاضا و در نتیجه، کاهش عرضه (کاهش سودآوری) منجر می‌شود. در هر صورت، منافع هر دو گروه شرکت‌های دولتی و خصوصی در این حوزه در تضاد با اجرای راهکارهای کاهش مصرف انرژی توسط مشتریانشان قرار دارد.

  • مشوق‌ها و فاکتورهای ترغیب‌کننده واگرا

ممکن است در برخی شرایط، عامل ترغیب‌کننده سرمایه‌گذاری در میان افراد درگیر یا ذینفعان اجرای پروژه بسیار متفاوت باشد و بنابراین، تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری در پروژه دچار اختلال می‌شود که به عنوان یکی از موانع یا چالش‌های متداول در اجرای پروژه‌های شهر هوشمند محسوب می‌شود. این امر به دلیل عدم تقسیم صحیح منافع میان ذی‌نفعانی اتفاق می‌افتد که باید در پروژه سرمایه‌گذاری کنند. برای مثال، ممکن است سرمایه‌گذاری برای ارتقاء عملکرد سیستم مصرف انرژی در ساختمان‌ها برای صاحبخانه‌ها چندان جذاب نباشد چراکه صرفه‌جویی در مصرف انرژی فقط به نفع مستأجران آنها است و کاهش هزینه برای آنها در پی ندارد.

2. چالش‌های حکمروایی

  • وجود سیلوهای سازمانی: ساختار غیرمتمرکز سازمانی و عدم هماهنگی و ارتباط میان سازمان‌ها

پروژه‌های شهر هوشمند معمولا توسط واحدهای سازمانی با ساختاری عمودی در نهاد شهری (اصطلاحا، سیلوهای سازمانی) مدیریت می‌شوند. سایر ذینفعان پروژه همانند کسب‌وکارها، توسعه‌دهندگان راهکارها و دانشگاه‌ها یا مراکز آموزشی نیز معمولا ساختار سیلو مانند و غیرمتمرکز دارند و از آنجاکه هیچ واحد سازمانی به تنهایی تمام قابلیت‌های لازم برای اجرای کامل پروژه‌ها را ندارد، بنابراین برای اجرای پروژه‌ها به مذاکرات طولانی‌مدت برای تحقق توافق نهایی نیاز است که به تأخیر در اجرای پروژه‌ها منجر می‌شود.

از جمله مهمترین مشکلات در ساختارهای سازمانی عمودی عبارتند از: جزیره‌ای بودن اطلاعات (و در نتیجه، عدم دسترسی به اطلاعات)، فقدان یک دیدگاه و چشم‌انداز استراتژی کلی، عدم همکاری در ساختارهای سازمانی افقی، غیرمتمرکز بودن مسئولیت‌ها، همپوشانی مسئولیت‌ها یا مبهم بودن آنها.

  • عدم تطابق و سازگاری با سیاست‌های فعلی مربوط به تهیه و تدارک خدمات و کالاها

معمولا در اکثر شهرها، اجرای راهکارهای نوآورانه در تضاد و تقابل با فعالیت‌های فعلی تأمین و تدارک خدمات و کالاها است. این فعالیت‌ها مبتنی بر مدل‌های تأمین تثبیت‌شده فعلی است و بدین ترتیب، غالبا از کسب‌وکارهایی حمایت می‌کند که بر اساس سناریوهای متداول اجرا می‌شوند.

فرایندهای تأمین کالا و خدمات عمومی معمولا در بسیاری از پروژه‌ها به عنوان روندهایی پیچیده هستند که ذینفعان متعددی در آن دخیل هستند و معمولا از دید توسعه‌دهندگان پروژه‌ها یک حوزه بسیار چالش‌برانگیز است و مدل‌های تأمین فعلی نیز به دلیل ساختار از پیش تعیین شده در موارد متعدد، در تضاد با نوآوری در هر دو بخش تأمین کالا و خدمات هستند.

  • مقررات محدودکننده اجرای پروژه‌ها

ممکن است برخی مقررات و ساختارهای قانونی مانع برنامه‌ریزی و اجرای سریع پروژه‌ها شود. از چالش‌برانگیزترین آنها، مقرراتی هستند که در تضاد با اهداف پروژه هستند یا مقرراتی که فقط به نفع برخی فناوری‌‌های خاص یا مدل‌های کسب‌وکار متداول هستند. در برخی مواقع نیز ممکن است مقررات موجود در دولت‌ها یا نهادی شهری مختلف یا سیستم‌های رگولاتوری مختلف (در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای، ایالتی و یا کشورهای مختلف) در تضاد با یکدیگر باشد.

  • عدم ثبات قانونی یا تغییرات مدیریتی

از آنجاکه پروژه‌ها در شرایط قانونی یا ملاحظات مدیریتی و در زمانی خاص برنامه‌ریزی می‌شوند، هرگونه تغییر در این شرایط می‌تواند به چالش‌های متعدد منجر شود که نیاز به مذاکرت جدید، ارزیابی مجدد انتظارات و پیش‌بینی‌ها و تطبیق پروژه‌ها با شرایط جدید دارد. متناسب با میزان این تغییرات و تأثیر آنها بر پروژه، احتمالا روند اجرای آن نیز با تأخیر یا حتی شکست مواجه می‌شود. حتی تغییراتی که در ساختار و اهداف نهادهای شهری پس از انتخابات و دوره‌های جدید حکمروایی شهری ایجاد می‌شود نیز در تداوم اجرای پروژه‌ها تأثیرگذار است چراکه ممکن است اهداف مدیران شهری جدید در تضاد با اهداف پروژه‌های در حال اجرا باشد.

  • ناکافی بودن تعهد یا اراده سیاسی

غالباً اجرای پروژه‌های نوآورانه شهر هوشمند به یک نهاد متعهد در سیستم سیاست‌گذاری شهری نیاز دارد تا اراده و قدرت کافی برای تسهیل پیشبرد روند برنامه‌ریزی تا اجرای پروژه‌ها را داشته باشد و غالبا به تضمین پشتیبانی نهاد شهری برای کاهش احتمال ریسک پروژه و متعاقبا جذب سرمایه‌گذاران و جلب مشارکت عمومی نیاز است. چراکه موفق‌آمیز بودن پروژه‌های شهر هوشمند مبتنی بر راهکارهای نوآورانه یا جدید، به یک پشتیبانی سیاسی قوی نیاز دارد.

  • تضاد و تقابل ساختارهای اداری و تفاوت‌های فرهنگ سازمانی

عدم تطابق سبک‌ها و ساختارهای اداری و اجرایی و همچنین، تفاوت‌های فرهنگ سازمانی می‌تواند به چالش‌هایی برای اجرای پروژه شهر هوشمند به خصوص برای گرد‌هم آوردن ذینفعان و شرکای متعدد برای اجرای یک پروژه موقت منجر می‌شود.

3. چالش‌های فنی

  • کمبود ظرفیت نیروی انسانی

کمبود ظرفیت نیروی انسانی در پروژه‌های شهر هوشمند شامل دو جنبه است: 1) کمبود تخصص فنی لازم در میان نیروی انسانی فعلی و 2) فقدان منابع نیروی انسانی لازم چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ تعداد نیروی انسانی. ظرفیت یا تخصص فنی به میزان تخصص و مهارت کارمندان و مدیریت دخیل در پروژه در زمینه حوزه‌های خاص مربوط می‌شود که در فرایند فعلی اداره کسب‌وکار وجود ندارد. ظرفیت نیروی انسانی نیز به تعداد منابع انسانی در دسترس مربوط می‌شود. معمولا در بسیاری از پروژه‌های شهر هوشمند، فقدان نیروی انسانی دارای مهارت‌ها و توانایی اجرای طرح‌های نوآورانه شهر هوشمند احساس می‌شود که یک عامل محدودکننده در توسعه پروژه‌ها محسوب می‌شود. از سوی دیگر، پروژه‌های نوآورانه و بزرگ شهر هوشمند، اغلب نیازمند صرف زمان طولانی هستند و این امر، مستلزم وجود نیروهای اختصاصی برای انجام کار است.

  • حریم خصوصی داده‌ها

حفظ حریم خصوصی داده‌ها (از جمله اطلاعات شخصی افراد) یکی از چالش‌های جدید است که در اجرای پروژه‌های شهر هوشمند ایجاد شده است، چراکه دسترسی به داده‌ها یکی از اصول اصلی در بسیاری از پروژه‌های شهر هوشمند محسوب می‌شود. در پروژه‌های شهر هوشمند معمولا از داده‌ها برای ردیابی فعالیت‌ها، ارزیابی میزان مصرف، تشخیص الگوهای مصرف و ارتقاء راهکارها استفاده می‌شود. اما جلب اعتماد شرکت‌ها خصوصی و دولتی در زمینه حفظ حریم خصوصی آنها در این مسیر بسیار حائز اهمیت است.

  • دسترس‌پذیری، اشتراک‌گذاری و قابلیت تعامل و ارتباط داده‌ها

قابلیت تعامل و ارتباط محدود جریان‌ها، پلتفرم‌ها و پروتکل‌های مختلف داده یکی از موانع تحقق کامل بسیاری از پروژه‌های شهر هوشمند است. بنابراین، حفظ دسترس‌پذیری، اشتراک‌گذاری و ارتباط میان داده‌ها در مسیر توسعه پروژه‌هایی که ذینفعان مختلف درگیر آن هستند، به یکی از چالش‌های مهم تبدیل می‌شود. در اصل، ایجاد زیرساخت یکپارچه و ارتقاء حوزه ICT محقق نخواهد شد مگر اینکه داده‌ها به اشتراک گذاشته شوند و یکپارچه‌سازی در پلتفرم‌ها و پروتکل‌ها ایجاد شود.

یکی از نگرانی‌های اصلی در زمینه سیستم‌های اطلاعات شهری، فقدان اطلاعات مکانی و زمانی به صورت بهنگام (و مدام در حال به‌روزرسانی) است که برای پشتیبانی از روند تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌ها الزامی است. در بسیاری از پروژه‌ها نیز مشکل اصلی، دسترس‌پذیری به داده‌ها و تعامل با بخش خصوصی است.

4. اجتماعی

  • زمان‌بر بودن بازگشت سرمایه و مشارکت شهروندان در پروژه‌ها

تصور مشتریان از هزینه‌های سرمایه‌گذاری بالا و احتمال زمان طولانی بازگشت سرمایه در پروژه‌هایی که شهروندان به عنوان یکی از ذینفعان سرمایه‌گذار در آنها مشارکت دارند، یکی از چالش‌های پیش رو است. عواملی که در تشدید این چالش تأثیرگذار هستند شامل سایر چالش‌های مورد بررسی در این بخش نیز می‌شود: وضعیت اجتماعی-اقتصادی و دسترسی به سرمایه لازم، فقدان انگیزه کافی، مشکلات مربوط به سازماندهی اقدام جمعی و فقدان آگاهی لازم در مورد فرصت‌‌های سرمایه‌گذاری.

در بسیاری از پروژه‌های شهر هوشمند غالبا مشکلات شناخته‌شده و فراگیر برای مثال «شکاف بهره‌وری انرژی» میان سرمایه‌گذاری بهینه و واقعی در این حوزه، هدف قرار داده می‌شود (سرمایه‌گذاری‌ها در توسعه فناوری‌های بهره‌وری انرژی، کمتر از میزان مورد انتظار و مبتنی بر میزان مورد انتظار صرفه‌جویی در هزینه‌ها در پی ارتقاء بهره‌وری انرژی است).

بازسازی ساختمان‌ها یکی از نمونه‌های بارز مشکلات موجود در این زمینه در پروژه‌های شهر هوشمند است. چراکه ممکن است طول عمر سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه، طولانی‌تر از زمانی باشد که مالک خانه، در آن ساختمان سکونت دارد یا حق مالکیت ساختمان را در اختیار دارد. همین امر می‌تواند عاملی بازدارند برای سرمایه‌گذاری و بازسازی‌های مربوط به بهره‌وری انرژی در ساختمان‌ها باشد.

  • عدم آگاهی در مورد فرصت‌های سرمایه‌گذاری تأمین مالی

ممکن است بسیاری از ذی‌نفعان از فرصت‌ها یا گزینه‌های سرمایه‌گذاری موجود برای کمک به آنها در جهت تأمین هزینه‌های سرمایه‌گذاری در مسیر اجرای پروژه‌ها آگاهی کافی نداشته باشند.

به دلیل ساختار جزیره‌ای یا به عبارتی دیگر، سیلوهای داده‌ای، ممکن است اطلاعات مربوط به ابزار تأمین سرمایه (در قالب یارانه، مشوق‌های مالی و غیره) در دسترس همگان نباشد و مشتریان از آنها بی‌اطلاع باشند و یا اینکه به دلیل پراکنده بودن داده‌ها و ماهیت غیرشفاف آنها، باعث سردرگمی مشتریان شود.

  • سازماندهی توافقات و اقدامات جمعی

توافقات و اقدامات جمعی معمولا برای اجرای موفق یک پروژه شهر هوشمند لازم است. اما گردهم آوردن تمام ذینفعان درگیر پروژه و اجماع نظر آنها برای دستیابی به یک هدف مشترک در یک پروژه و همچنین، به اشتراک گذاشتن تجربیات‌شان با یکدیگر، یکی دیگر از چالش‌ها در این مسیر محسوب می‌شود. چراکه که فقدان هماهنگی و همکاری میان ذینفعان مختلف و تضاد میان منافع‌شان غالبا باعث می‌شود تا اجماع نظر میان آنها چالش‌برانگیز باشد. برای مثال، تحقق توافقات جمعی میان مالکان و فعالان متعدد در حوزه ساختمان که مالکان متعدد با منافع متفاوتی دارد بسیار پیچیده است.

  • فقدان انگیزه و محرک لازم- اولویت‌ها، نگرش و رفتار مشتری

ممکن است سرمایه‌گذاری خصوصی برای توسعه راهکارهای هوشمند (برای مثال، بهره‌وری انرژی) جزء اولویت‌های صاحبان خانه نباشد که همین موضوع، به کاهش انگیزه برای سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی منجر می‌شود. عواملی که در تشدید این چالش تأثیرگذار هستند شامل سایر چالش‌های مورد بررسی در این بخش نیز می‌شود: وضعیت اجتماعی-اقتصادی و دسترسی به سرمایه لازم، فقدان انگیزه کافی، مشکلات مربوط به سازماندهی اقدام جمعی و فقدان آگاهی لازم در مورد فرصت‌‌های سرمایه‌گذاری.

[1]. Business As Usual

[1]. Norwegian University of Science and Technology

[2]. European Innovation Partnership for Smart Cities and Communities