طراح تجربه، دیجیتال مارکتینگ، رسانهباز (با کوتیشن مارک!).. اینجا از چیزهایی که در مسیر مطالعات و تجربیاتم بهشان بر میخورم و به نظرم جالب میآیند مینویسم.
چند میگیری بنویسی؟
سلام. من مجتبی مویدی هستم و چیزی که شروع به نوشتنش کرده ام، قرار است بسیار طولانی تر از این باشد. اما دست کم قسمتی از آن را ابتدا منتشر می کنم تا بدانید می خواهم از چه حرف بزنم و اگر باهوش باشید که حتما هستید، حدس بزنید که می خواهم به کجاها برسم. البته اگر هم حوصله تان سر می رود، تکلیفتان را روشن کنم که وقتتان زیاد تلف نشود.
اما اگر می خوانید، لطفا با دقت بخوانید.
همیشه می دانستم که نوشتن، کاری مهم است. اصلا نوشتن به نظر من، بزرگ ترین کار دنیاست. بزرگ ترین و سخت ترین کار دنیا. کاری که از فکر و اندیشه بر می آید. کاری که احتمالا لازمه اش این است که به آنچه می نویسی باور داشته باشی.
قسمت اول: هنوز فاجعه آغاز نشده است.
خدا خیر بدهد گوگل عزیز را. یک زمانی دست به کار شد و معنای اینترنت را شکل داد. از وقتی که شنیدیم همه چیز دارد به او مربوط می شود، همۀ ما شدیم خدمتگزار او. شروع کردیم به تلاش برای این که به چشم گوگل بیاییم. برای کسب و کارمان که نانوایی و جوشکاری بود، وبسایت طراحی کردیم و از آن مهم تر، مقالات وبلاگی تولید کردیم. تولید محتوا کردیم تا گوگل بخواند و تحویلمان بگیرد و ما را به دیگران معرفی کند. از آن زمان، خیلی ها نوشتن را بیشتر جدی گرفتند. اصلا خیلی ها نویسنده شدند. تولید محتوا و نوشتن، شغل جدیدی بود که گوگل برای خیلی از ما دست و پا کرد. نوشتن و کنار هم قرار دادن کلمات، البته که هنوز کار سختی بود و نیاز به مهارت داشت. نوشتیم و در ازای آن، پول گرفتیم. آن هم با تعرفۀ کلمه ای. این شد که صاحبان کسب و کارها، سراغ کسانی رفتند که می توانستند بنویسند. و رفته رفته، نوشتن، که روزگاری وسیلۀ ارتباط بین آدم ها و انتقال اندیشه ها بود، از اندیشه، از باور و حتی از دانش منفک شد و تبدیل شد به حرفۀ ساختن و مونتاژ کلمات. ماحصل کار هم طبیعتا، چیزی بود که فقط به درد گوگل می خورد، نه کسی آن را می خواند و نه اگر می خواند، چیزی عایدش می شد.
نوشتن مطلب، در بهترین حالت، عبارت بود از ترجمهای با کیفیت و امانت دارانه از یک متن انگلیسی (که احتمالا آن هم از ابتدا برای گوگل نوشته شده بود!)
جدایی نوشتن، از باورها و عقاید، امروز البته به یک اتفاق عادی تبدیل شده و آدم ها را در شغل متخصص تولید محتوا! در کسب و کارهای مختلف می توانی پیدا کنی. یک متخصص تولید محتوا، برای شغل های مختلفی و با هدف های مختلفی می نویسد، برای جوشکار می نویسد، برای آن ها که دغدغه محیط زیست دارند می نویسد، برای آن ها که طراحی سایت انجام می دهند می نویسد، برای همه می نویسد. نوشتن، به ابزاری تبدیل شد که قرار بود به کمک الگوریتم های هوشمند گوگل و موتورهای جستجو، کسب و کارها را ارتقا دهد. خودمانیم. هدف واقعی از نوشتن که انتقال یک باور، اقناع یک انسان، رفع یک مشکل، برطرف کردن یک سردرگمی یا کمک به یک تصمیم بود، آن وسط ها گم شد و رفت پی کارش.
اما فاجعه هنوز به اوج خود نرسیده بود.
ادامه دارد...
مطلبی دیگر از این انتشارات
دستهای نیایشگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
عدد تو چند است رفیق؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شروع پادکست اسپات