وحدت وجود: یکی از علت‌های مخالفت فقها با تصوف و عرفان

بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.

قبل از شروع، یه نقشه به شما بدم برای پیدا کردنِ کلِ مقاله‌های من در ویرگول، به صورت دسته‌بندی شده.

انتشارات قلمبه‌ستیز: مقاله های اصلی و جدیِ خودم توی این انتشارات هستن و شاید ۹۰٪ از کسایی که لطف میکنن و مطالب من رو میخوانن، مطالب این انتشارات رو دیدن و من رو با این انتشارات میشناسن.
انتشارات جنگل: اینجا هم مطالب خود هست، منتها بیشتر مطالبی که زیاد جدی نیستن و بیشتر شاید در دستهء «شخصی» یا «دل‌نوشته» یا غیره، قرار بگیره.
انتشارات آشغال‌دانیِ ذهن: صرفاً راجب معرفی کتاب‌ها و کلاً هر صحبتی که مربوط به کتاب‌ها باشه.
انتشارات ۵خطی: این هم مطالب خودم هست و ایده ای هست برای اینکه بتانم مطالب کوتاه‌تر رو اینجا در قالب ۵ پاراگراف کوتاه منتشر کنم.
انتشارات فلسفه‌لوژی: شناخت، نقد و بررسی فلسفه و سایر موارد مربوطه.
انتشارات صوفی‌لوژی: نقد و شناخت تصوف و عرفان و انحرافاتی که دارن.
انتشارات یهودولوژی: این ها اکثراً مقالات خودِ من نیستن و بیشتر بازنشرِ مقالاتِ اندیشکدهء مطالعات یهود هستن و هدفش هم شناخت و آگاهی راجب یهود و صهیونیسم و موارد مربوط به اینها هست.
انتشارات بهاییلوژی: این ها هم غالباً مطالب خودم نیستن و بازنشر از منابع دیگه هستن و هدفش هم شناخت و آگاهی راجب بهاییت هست که کسی گول اینها رو نخوره ان شاء الله.

یکی از علل مخالفت فقها با تصوف و عرفان، اعتقاد عرفا وصوفیان به وحدت وجود هست.

دکتر یحیی یثربی در توضیح این مطلب می نویسند:

توحید در نظر علمای دین، یعنی نفی خدایان و معبودهای مختلف و متعدد و قبول یک خدا، که «لا اله الا الله» و این مطلبی است روشن و آشکار که نیازی به هیچ گونه تفسیر و توضیح و دقت و تأمل فوق العاده ندارد.

? اما توحیدِ عرفان به معنی وحدت وجود و موجود، مقوله دیگری است که بر اساس آن تنها یک حقیقت، وجودِ واقعی دارد و پدیده های دیگر همه مظاهر و تعیّنات آن حقیقت اند و با این حساب، باید همه چیز خدا و خدا همه چیز بوده باشد.
❌ و این هم چیزی است که نه با متون شرعی قابل تطبیق است و نه با مبانی عقاید دینی، سازگار و ما از یکی از آثار مربوط به ردّ عرفان و تصوّف، به نام مصرع التصوف تألیف برهان الدین بقاعی (۵۱۱-۵۵۸ ه ق) نمونه هایی در این باره نقل می کنیم:

? شیخ زین الدین عبدالرحیم بن الحسین عراقی، که بقاعی وی را به لقب شیخ شیوخ، امام قدوه، و شیخ الاسلام و حافظِ عصرش خوانده، درباره ی ابن عربی می گوید:

? پس، این مخالفِ خدا و رسول خدا و همه مؤمنان (یعنی ابن عربی) آمد و کار صوفیه را تصویب نموده، و آنان را جزء خدا شناسان دانسته و گفت: در حقیقت عارف کسی است که حق را در همه چیز می بیند بلکه آن را عین همه چیز می داند.

❌ و بی تردید شرکِ گوینده این سخن از شرک یهود و نصاری بدتر است. چرا که یهود و نصاری بنده ای از بندگان مقرب الهی را پرستش نمودند ولی این ابن عربی، پرستش گوساله و بت را، عین پرستش خدا می داند. و بلکه سخن وی بدانجا می انجامد که خدا را عین سگ و خوک و... بدانند و عین کثافت❗️

و یکی از فاضلان اهل علم و راستگو به من نقل کرد که در حدود اسکندریه یکی از پیروان این مرام را دیدم که به من اظهار داشت که:

خدای تعالی عین همه چیز است و خری از آنجا می گذشت.

➖ از او پرسیدم: و این خر هم؟!

➖ پاسخ داد که: بلی و این خر هم❗️و مدفوع آن هم!!!

➖ گفتم: این مدفوع؟!

➖ گفت: بلی، و این مدفوع هم!?


? کلمات مشابه مطالب بالا از دیگر عرفا و صوفیان:

❎ ملا سلطان گنابادی :

پرستش کنندگان ذَکَر و فرج (آلات تناسلی) و….تمام اینها پرستش خداست!

❎ سید هاشم حداد:

من نگفتم این سگ خداست، من گفتم غیر از خدا چیزی نیست.

❎آقای صمدی آملی:

نباید بدون وضو به بدن کافر و سگ و … دست زد!


منابع:

? مجله نورالصادق، شماره ۱۲

و کانال تلگرامی ? @safiresheytan


مخلص،

یا علی.