طاقچه؛ جایی برای خواندن کتاب الکترونیکی و شنیدن کتاب صوتی. میتوانید با کتابهای مختلف در وبلاگ طاقچه آشنا شوید: https://taaghche.com/blog/
بعد از کتابخانه نیمهشب چه کتابهایی بخوانیم؟
کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، یکی از محبوبترین رمانهای این روزهای بازار کتاب ایران است. ایدهی اصلی این رمان، سفر در زمان است. سفری که میتواند به مرور گذشته و تغییر آینده منجر شود. کتابهای زیادی بر پایهی این ایدهی جذاب نوشته شدهاند. چه در سالهای دور و چه در سالهای نزدیک. در ادامه، شما را با برخی از این کتابها آشنا میکنیم. اگر رمان کتابخانه نیمهشب را خوانده و پسندیدهاید، این کتابها را هم دوست خواهید داشت.
اگر کتابخانه نیمهشب را نخواندهاید
اگر کتابخانه نیمهشب را نخواندهاید، پس بهتر است کمی با این رمان جذاب آشنایتان کنیم. این رمان، سرگذشت دختری را روایت میکند که زندگی بر او سخت گرفته و حالا ترجیح میدهد خودخواسته به آغوش مرگ برود. این دختر که نورا نام دارد، تصمیم به خودکشی میگیرد اما به جای مردن وارد کتابخانهای جادویی میشود. کتابخانهای که با دیگر کتابخانههای جهان تفاوت دارد و چشم او را به دنیای جدیدی باز میکند. نورا با انتخاب هر کتاب وارد زندگی جدیدی میشود که شاید سالها حسرت داشتنش را در دل میپرورانده است...
با تجربههای مختلف زندگی نورا در این رمان، درمییابید که نمیتوانید زندگیتان را صددرصد تغییر دهید؛ اما میتوانید با اتفاقهایی که خودتان ساختهاید، هر روز را به یک روز خاص تبدیل کنید.
برای خرید کتاب کتابخانه نیمه شب میتوانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.
اگر کتابخانه نیمهشب را دوست داشتید
اگر رمان کتابخانه نیمهشب را خواندهاید و آن را دوست داشتهاید، وقت آن است که سراغ داستانهای بیشتری بر پایهی سفر در زمان بروید. مثلا:
- آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند:
وقتی دختربچهای دهساله بهطور ناگهانی جلویتان سبز شود و بگوید که از سیارهای دور آمده و در جسد دختری مُرده قرار گرفته است و تا شاهد پنج معجزه نباشد، به سیارهاش بازنخواهد گشت، واکنشتان به او چه خواهد بود؟
جو زن جوانی است که چند ماه در سال به یک کلبه بزرگ برای تحقیق میآید. در سفر آخرش ناگهان اتفاق عجیبی میافتد. شب دختربچهای از جنگل بیرون میآید و به حیاط او میآید، دختر بچه میگوید از یک سیاره دیگر نزدیک دب اکبر آمده است و باید ۵ معجزه ببیند تا به سیارهاش برگردد. جو حرفهای دختر را باور نمیکند و سعی میکند از او درباره خانوادهاش اطلاعات بگیرد. از او میپرسد چندسالش است و برای چه شبیه یک دختربچه است، دختر توضیح میدهد او بدن یک انسان زمینی را گرفته است که مرده است و خانهای روز زمین ندارد. جو میخواهد به پلیس زنگ بزند اما دختر میگوید اگر پلیس خبر کند فرار میکند. جو روز بعد هم دختربچه را میبیند و با یکی از افراد محلی به نام گابریل صحبت میکند. او میگوید دختر را نمیشناسد اما برای دیدن دختر به خانه جو میآید. این آغاز شناخت این سه نفر است که داستانهای بعدی را میسازد.
این کتاب، از آن دست رمانهایی نیست که بتوان آن را در قالب خلاصههای معمول و متداول به خواننده پیشنهاد کرد، بلکه هر کس که علاقهمند به معجزه، بازگشت به زمان گذشته، بازآفرینی مفاهیم انسانی و غیره است، باید این رمان را بخواند.
۲. پیش از آنکه قهوهات سرد شود
ماجرای این رمان از این قرار است که در کافهای قدیمی در یکی از محلات کوچک توکیو مشتریان میتوانند با نوشیدن قهوهای ویژه «سفر در زمان» را تجربه کنند؛ سفری که قوانین خاص خودش را دارد. قوانین کافه این است که مشتریان وقتی به گذشته برمیگردنند، نمیتوانند از اتفاقی جلوگیری کنند یا همهی مشکلات گذشته را حل کنند؛ آنها تنها بهاندازهی زمان سردشدن قهوهی مخصوصشان فرصت دارند و زمانی که قهوه سرد شود به زمان حال بازمیگردند.
توشیکازو کاواگوچی با کتاب پیش از آنکه قهوهات سرد شود پرسشی تفکربرانگیز در ذهن ما پدید می آورد؛ اگر هر کدام از ما به جای مشتریان کافه بودیم و تنها یک بار فرصت داشتیم تا برای چند دقیقه فردی در گذشتهمان را ببنیم به ملاقات چه کسی میرفتیم؟
۳. فرار به غرب
«خروجی غرب؛ همهی ما مهاجریم حتی اگر تمام عمر در یک خانه بمانیم» رمانی از محسن حمید، نویسنده پاکستانیالاصل امریکایی است که فراز و فرودهای عشق و دلبستگی آدمی را در یک بستر اجتماعی سرشار از جنگ داخلی، انواع خشونتها و درگیریهای قومی روایت میکند.
این اثر که داستان مهاجرت و دوری از وطن و پناهندگی است که توانست حمید را برنده جایزه ۲۰۱۸ «لوسآنجلس تایمز» کند. سعید و نادیا جوانانی متفاوتند. یکی مذهبی و دیگری نوگرا و آزاداندیش اما از قضا دلباخته هم میشوند اما خشونتهای دینی در شهر آنها (شهری بینام در خاورمیانه) وامیداردشان دست به سفری مخاطرهآمیز بزنند و برای رسیدن به یک زندگی صلح آمیز به غرب بگریزند. جایی امیدوارکننده با آیندهای هولناک.
در «فرار به غرب» سفر در زمان با سفر در مکان تلفیق میشود. این تلفیق باعث مواجههی غریب دو شخصیت اصلی رمان یعنی سعید و نادیا با موقعیتهای ازپیشتعییننشده میگردد.
اگر تمایل دارید با کتابهای بیشتری در این رابطه آشنا شوید، میتوانید یادداشت وبلاگ طاقچه با عنوان «کتابهایی مثل کتابخانه نیمهشب» را بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: هویت
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:اعجوبه
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفری همراه با «ایرج پزشکزاد» و «ایوب آقاخانی» به بارگاه «هارونالرشید»