چالش کتابخوانی طاقچه : دختری در قطار
پائولا هاوکینز که مدت ها با نام مستعار ایمی سیلور به نویسندگی و روزنامه نگاری میپرداخت ، اولین کتاب خود را با اسم پائولا هاوکینز در ژانویه ۲۰۱۵ منتشر کرد که خیلی زود به یکی از پرفروش ترین کتابهای سال بدل شد ... دختری در قطار
امسال بصورت بسیار اتفاقی با چالش کتابخوانی طاقچه آشنا شدم و تصمیم گرفتم که دوباره به دوران اوج کتابخوانی خودم برگردم و شروع کنم به کتاب خوردن . از آنجا که چالش "پیر طریقت" حتی اسمش هم ترسناک بود برای من که مدتهاست کتاب نخوانده ام ، چالش "اول راه" را انتخاب کردم و به انتخاب خود طاقچه کتاب "دختری در قطار" نوشته "پائولا هاوکینز" با ترجمه "علی قانع" و از نشر "کوله پشتی" .
این داستان را سه زن و هر کدام با یک زاویه دید روایت میکنند ؛
راشل زنی که نمیتواند بچه دار شود و به الکل رو اورده ، همسرش به او خیانت کرده و از یکدیگر جدا شده اند . اون هر روز صبح بیدار شده و با قطار به محل کارش در لندن میرود ، اما بصورت بسیار اتفاقی ، سر از یک پرونده قتل در می آورد ... راشل در قسمتی از داستان می گوید "زن ها بخاطر دو چیز ارزش دارند ؛ ظاهرشان و نقش مادری شان . من زن زیبایی نیستم و بچه دار هم نمیشوم ؛ پس از من چه می ماند ؟ هیچی" قسمتی از کتاب
مگان هیپ ول ؛ او یک گالری داشته ک ورشکست می شود و همسری داره که عاشقانه دوسش داره . بخاطر مشکلاتی که برای مگان پیش می آید به روانکاو مراجعه میکند . به نظر من او می تواند مرموز ترین زن داستان باشد که تا آخرین صفحه رمان هم نمی فهمیم واقعا چیکاری میکرده و چه بلایی سرش آمده است ...
و آنا ؛ همسر دوم تام . کسی که یک زندگی خوب کنار همسر و فرزندش دارد و تنها چیزی که می خواهد ، این است که سایه همسر اول شوهرش (راشل) از زندگیش کنار برود اما او نمیداند که داستان چیز دیگری است ...
شاید اولین چیزی که من با آن مواجه شدم در این کتاب (به عنوان یک زن) بدرفتاری تام با همسرانش بود . هردوی آن ها تام را دوست داشتند ولی تام فقط یه مرد هرزه بود و کوچکترین اهمیتی به خانواده و زندگی خود نمیداد . شاید به ظاهر همسر دومش را دوست می داشت ولی بد رفتاری هایش با اون نیز از همان صفخات اول کتاب کاملا مشهود است... .
چیزی که اوایل داستان یک مقدار من را اذیت می کرد خط زمانی آن بود که مرتب جلو و عقب میشد و گیجم میکرد اما از اواسط داستان توانستم کنترلش کنم .
این داستان هم مثل خیلی از رمان های دیگه یه پایان خوش داشت ، آدم بد داستان به جزای کارش رسید و آدم خوب ها هم به یه زندگی خوب ، آرام و زیبا رسیدند .
دختری در قطار را از طاقچه بردارید .
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: کافکا در ساحل
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:کیمیاگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: نیلوفر و مرداب