چالش کتابخوانی طاقچه: چراغ‌سبزها

خرداد: کتابی که تو را با سخت و آسان زندگی آدمی معروف همراه می‌کند


برای موضوع این ماه گزینه‌ی خاصی از قبل تو ذهنم نبود. از بین پیشنهادهای طاقچه چراغ‌سبزها رو قبلا از خود طاقچه گرفته بودم. پس تصمیم گرفتم همون رو بخونم؛ زندگی‌نامه‌ی خودنویس متیو مک‌کانهی، بازیگر هالیوود.

قبل از هر چیز، کنجکاو بودم منظور متیو مک‌کانهی از «چراغ سبز» رو بفهمم که تو فصل‌های ابتدایی کتاب توضیح داد: اتفاق‌های خوب و نشانه‌های تایید در مسیر زندگی، یا پیش رفتن کارها اونجوری که می‌خوایم. در مقابل چراغ‌های زرد و قرمز رو داریم: احتیاط‌ها و اخطارها، توقف‌ها یا تغییر مسیرها، رنج‌ها، نشدن‌ها و نه شنیدن‌ها. اما مک‌کانهی می‌گه چراغ‌های زرد و قرمز هم بالاخره یه روزی سبز می‌شن. حتی در پایان کتاب اشاره می‌کنه به کووید ۱۹ و قرنطینه‌ای که با وجود چراغ قرمز بودنش مجبورمون کرد با خودمون خلوت کنیم تا شاید خودمون رو بهتر بشناسیم. بعد جمله‌ی قشنگی می‌گه: «چراغ قرمز سال ۲۰۲۰، روزی در آینه‌عقب زندگی‌مان ناگزیر سبز خواهد شد».

این تمثیل، بینشی رو توضیح می‌ده که جاهای دیگه هم ازش شنیدیم. در جریان کتاب هم مصداق‌هایی ازش رو در خاطره‌های زندگی متیو مک‌کانهی می‌بینیم.


اما در ادامه‌ی کتاب کمی خورد تو ذوقم! خاطره‌های فراوان از دوران کودکی و جوانی که زیاد برام جذاب نبودن، و شعر و یادداشت‌هایی از نویسنده که بین مطالب گنجونده شده بود و من خیلیاشون رو درک نمی‌کردم. شاید به خاطر مقدمه‌ی کتاب انتظارم بالا رفته بود و توقع استخراج نکات پندآموز از هر خاطره‌ای داشتم! از طرف دیگه، بعضی از وقایعی که برای مک‌کانهی چراغ‌های سبز بودن از نظر من خیلی قرمز بودن! اینجا بود که برام سوال شد اصلا هدف از خوندن زندگی‌نامه‌ها و خودزندگی‌نامه‌ها چیه؟


خب یه بحث اینه که بعضی آدم‌ها برامون تو یک زمینه‌ای الگو هستن یا اصلا چون ازشون خوشمون میاد دلمون می‌خواد از مسیری که اومدن بیشتر بدونیم. اما فکر می‌کنم همین که ما دقایقی با کسی معاشرت کنیم و حرف‌ها و خاطره‌ها و تجربه‌های مختلفش رو بشنویم می‌تونه برامون لذت‌بخش باشه. وقتی ما پای حرف کسی می‌نشینیم الزاما منتظر درس زندگی گرفتن و نصیحت شنیدن نیستیم، اما خیلی اوقات بعدش یه نکته از همه‌ی اون حرف‌ها به یادمون می‌مونه و کمک‌مون می‌کنه. درسته، ما اون‌قدری عمر نداریم که پای صحبت همه بنشینیم یا همه‌ی زندگی‌نامه‌ها رو بخونیم، درسته که باید بتونیم انتخاب کنیم به حرف کی می‌خوایم گوش کنیم، ولی گاهی هم که فرصتی پیش میاد می‌تونیم صبورتر باشیم.

با این تغییر دیدگاه به خوندن کتاب به چشم خوندن خاطرات یه بازیگر ادامه دادم و سعی کردم قضاوتش نکنم. سعی کردم به جای اینکه از هر صفحه انتظار یه هایلایت داشته باشم، به شکل داستان بخونمش و حالا اگه جایی خود نویسنده از تجربه‌ایش نتیجه‌ای می‌گیره، منم بهش فکر کنم و اگه با ارزش‌هام می‌خونه تو ذهنم نگهش دارم، اما گیر ندم به تک‌تک مثال‌ها و خاطره‌هاش. (چراغ قرمزی که سبز شد؟ تقریبا همچین چیزی!)


یکی از موضوعاتی که تو کتاب توجهم رو جلب کرد، خود عمل «نوشتن» بود. به عنوان آدمی که معمولا روزمره‌هاش رو می‌نویسه، برام جالب بود که متیو مک‌کانهی در ۵۰ سالگی نوشته‌های سی و پنج سال اخیرش رو جمع کرده و داستان زندگیش رو نوشته. این که آدم بتونه خاطره‌ها و افکارش در هر سن و مقطع زندگیش رو به یه شکلی ثبت کنه و بعدا بهشون برگرده و به این شکل یه ارزیابی از خودش و تغییراتش داشته باشه به نظرم کار سخت ولی مهمیه.

موضوع دیگه این بود که مک‌کانهی از تغییر مسیر و یا رفتار کردن اونطوری که بقیه انتظار دارن نمی‌ترسیده. یکیش اینکه رشته‌ی دانشگاهیش رو عوض کرد و رفت سینما خوند. یا مثلا وقتی به عنوان بازیگر فیلم‌های کمدی عاشقانه معروف شده بود، چون نمی‌خواسته صرفا با این عنوان تعریف بشه و چون از بازیگری دنبال چالش‌های بیشتری بوده، یه جا تصمیم می‌گیره دیگه پیشنهادهای تکراری رو نپذیره؛ به قیمت اینکه چندین ماه کار نکنه و شاید فراموش بشه (که الان می‌دونیم نشده و شخصا به خاطر فیلم‌های جدیدترش می‌شناسمش).

خوندن درباره‌ی سفرهای جاده‌ای متیو مک‌کانهی یا سفرهاش به کشورهای دیگه، اینکه تو بعضی مقاطع زندگیش از کار یا محل زندگیش دور می‌شد تا خودش رو بازیابی کنه، و همینطور تجربه‌هاش از بازی تو فیلم‌های مختلف هم برام جذابیت داشت. (هرچند بیشتر فیلم‌ها رو ندیده بودم و بیش از همه منتظر خاطره یا روایتی از فیلم اینترستلار بودم که تو فصل آخر فقط به اسمش اشاره شد. ضدحال آقای مک‌کانهی! چراغ قرمز! :دی)


حجم کتاب زیاده ولی مهم‌ترین مواردی که ازش تو ذهنم مونده اینا بودن. ترجمه‌ی چراغ‌سبزها رو نشر میلکان منتشر کرده (به نظرم ترجمه‌ش عالی نبود و اشکالاتی داشت، اما قابل قبول بود). اگه بالا و پایین مسیر زندگی و خاطرات یه بازیگر براتون جذابیت داره، چراغ‌سبزها گزینه‌ی خوبیه و می‌تونید از این لینک از طاقچه تهیه‌ش کنید:

https://taaghche.com/book/90938