20njvan(intp)·۱ روز پیشپشت دریاها شهری استشاعران وارث اب و خرد و روشنی اندقایقی باید ساختیا که شاید باید شهری بهتر باید ساخت یا در میان این شهرآدمهای چون آدم با نخ مهر و قلاب محبت ب…
عارفه فرقانی·۱ سال پیششعر نوشته (خزانِ دل)بهار دل چون خزان شود اشک دو دیده روان شود وای از آن روز که دل بمیردُ ساحل چشم به خشکی نشیند غم در دل تبار گردد و امید به زندگی تباه ...
عارفه فرقانی·۱ سال پیششعر نوشته ( فارغ از جهان )خوشا جانانِ جانان راخوشا حال جوانان راکه در میخانه مِی ریزندخوشا گهواره خوابان راخوشا دیوانه حالان راکه از دنیا جدا گیرندخوشا فارغ جهانان ر…
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته ( زهی خیال باطل )ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم ما ز خود بذر وفا کاشتیم بی وفایی بود آنچه بر میداشتیم…
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته ( تضمین )گر این دنیای نا لایق کند مارا شبی فارغ به بی رحمی او بخشم تمام غصه هایم را...
سید مهدار بنی هاشمی·۲ سال پیشامان از دنیاتو این پست قراره یک شعر جدید ازم بخونید و لینک شعرهای قبلی که گذاشتم و لینک خرید کتاب شعرم.
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته (شاید)گر که زمان عجل کند مرگ مرا خبر کند یا که سرم خطر کند خاطره ها را در کند گر که گلو امان دهد بغض مرا فرو دهد یا که خَزانم برود غم از زمانم...
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته (گویند)گویند که گذشته ها گذشته اما چه کسی داند که چه ها بر ما گذشته گویند که غمی گر نکُشد، قوی ترت خواهد کرد ما...
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته (حکمت خلقت)گر به فلک رسد صدایم یا به ملک رسد ندایم خواهم که بپرسم از خدایم ...
عارفه فرقانی·۲ سال پیششعر نوشته ( دلِ تنگم )تو را که دیدم زِ خود بریدم ازین هیاهو نظر کشیدم من عالمم را با تو بدیدم من از برایت چه ها کشیدم...