شاهرخ خیرخواهدر،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی·۱ سال پیشجنگل کورچه عجب که بوی خون از کوی نا مردان رفتساقی باده به دست ساغرش را شکست.بین هیاهوی سارو بادها سنجافکی آرام بروی پوپک نشست...چه عجب هوای امروز…