محمدحسین·۳ سال پیشجلیل زاده / شعر غمگیندل ما طوفانیست همیشه به ظاهر شادیم کودکم مشق شبش بود که بابا نان داد او ندانست به نان دادن او جان دادیم ما بهره یک لقمه ی نان ز پا افتا…
محمدحسین·۳ سال پیشرنج های اَبدیمن هم تحفه ای نبودم ...از مادر که بر زمینم نهاد ...تا پدر کارگر با بوی عرق و دود ...هر دو یک آواز را دم گرفتند هر روز هر ساعت ...که نامش رن…