ویرگول
ورودثبت نام

داستان یک شروع

شروع نوشتن
پست‌ها: ۱.نویسندگان: ۱
جدیدترین‌ها
امیر اچ پی·
۷ سال پیش

داستان یک شروع، قسمت اول: پریدن در قسمت عمیق

ماسک شیمیایی به صورتم زار می‌زند. شیشه‌اش را بخار گرفته اما کم و بیش می‌توانم از لابلای آن صورت مردم را ببینم. چهره‌هایی بی روح و مات زده. بعضی تعجب می‌کنند بعضی عین خیالشان نیست. بعضی تراکت ها را از دستم می‌گیرند و چند قدم آن طرف تر روی زمین می‌اندازند. این تمثیلی از سرنوشت ماست. اولش با هیجان ما را می‌گیرند بعد که از هیجان می‌افتیم ما را زمین می‌زنند. با خودم فک...
داستان یک شروع، قسمت اول: پریدن در قسمت عمیق
خواندن ۵ دقیقه
۱۲
۰