Hamon·۶ سال پیشزند موجی بر آن کشتی، که تخته تخته بشکافد!به اندازهی کافی دیر شده بود. وسایلم را ریختم توی کیف. از بچهها خداحافظی کردم و از شرکت زدم بیرون. پیاده راه خوابگاه را در پیش گرفتم. در باد و باران تهران. اصلا چند شب هست که تهران چنین هوایی داشته باشد؟