علیرضا مددی·۵ سال پیششعری برای میهنمدوشم به خواب آمد، با ویله ای به من گفتکاکنون هزار سالست کاندر فغان و فریادمیسوزم و کسی نیست کز باب آشناییگوید مرا سلامی، آرَد مرا دمی یادگف…