Fateme Nemati·۳ ماه پیشباب اول گلستان سعدی. حکایت اولساخته شده توسط هوش مصنوعی روزی اسیری را نزد پادشاه آوردند. شاه فرمان داد او را بکشند.اسیر که جان از کف داده میدید، زبان به ناسزاگویی گشود.…
شیرزاد·۸ ماه پیشسی شب و سی حکایت از گلستان سعدی - شب اولداستان دلخوری سعدی از مردم و همراهی کردن دوستی او را تا از این وادی به سلامت گذر کند.
علی بهاری·۱ سال پیشحکایت «به غلامی بپذیرید» در کتاب باغچهشبی در منزل نشسته و به وضعیت آشفته سوق مسلمین میاندیشیدم که ناگهان زوجه فریاد زد: «بعدی جان! خواهرم امروز مرا در بازار دید و گفت امشب ...
علی بهاری·۱ سال پیشحکایت جوانگرایی در کتاب باغچه«بعدی» شخصیتی است که در زمانه پسرعمویش سعدی زندگی میکرده است. او در واکنش به کتاب پسرعمویش، «گلستان» کتابی مینگارد و نام آن را «باغچه» می…
انسانیات؛ انجمن حکمت عملی·۱ سال پیشحکایتی از گلستان سعدیگروهی حکما به حضرت کسری در، به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟ گفت: وزیران ب…
امیرحسین·۲ سال پیشسه داستان آموزنده از گلستان سعدیدر این مطلب سه داستان آموزنده از گلستان سعدی که توسط سایت قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده برای شما آماده کردهایم.داستان دعای عجی…
منصوره رضایی·۲ سال پیشدشمن در گلستانیک شب «تأمل ایام گذشته میکردم و بر عمرِ تلفکرده تأسف میخوردم» که فهمیدم قرار است بقیهی عمرم هم به همین حال و…
مجتبی ایرانمهر·۲ سال پیشزهدت به چه کار اید گر رانده درگاهیغزلی از شیخ اجل سعدی شیرازی که در ارمگاه ایشان در شیراز به صورت کاشی کاری بر بالای قبر این شاعر بزرگ نقش بسته است
مهاجردرجملات حکیمانه·۳ سال پیشبه اندازه بود باید نمود (سعدی)به اندازه بوُد باید نِمود/ خجالت نبرد آن که نَنمود و بود