امیررضا عبدوی·۱۷ ساعت پیشداستان کوتاه «آنها سوگند نمیخورند»اخبار در ابتدا امیدوار کننده بود. تعداد تلفات پایین بود و دشمن پس از هر حمله متواری میشد. سپس خبر از سواره نظام سنگین دشمن رسید. هرچیزی در…
الینا الله بیگی·۲ روز پیشجای ادوارد هاپر خالینقاشی New York Movie از ادوارد هاپر (Edward Hopper)«این ماشینلباسشویی آخرش کار دستت میدهها، این صد بار»دست خودش نیست، مامان. تا آن کاری…
سمیرا سرباز·۲ روز پیشداستان خاله مهربانو و داماد جدید خانواده، «پیمان»!حدوداً ده سال پیش بود که شوهرخالۀ محبوب و محجوب من «غلامحسین» عمرش را داد به شما. فوت عمو همان و آغاز عصر جدیدی در زندگی ما هم همان!
آتوسا آهنگ·۲ روز پیشمسابقه پرداخت مستقیم پیمان و ویرگولاین پست برای شرکت در مسابقه ویرگول و پرداخت پیمانه که به واسطهاش میخوام خودم رو به چالش بکشم. 💅🏽فکر کن پرداخت مستقیم (دایرکت دبیت) یه آ…
Kanî·۳ روز پیشمرگِ من؛ چَشمهایت را میبوسم:)به خودم آمدم ؛ تاریکی بخشی از وجودم شده بود و تو نیز تاریک بودی :)
سید مهدار بنی هاشمیدرداستان های ویرگو،لی ها 📖·۳ روز پیشتارا و دنیای کاغذی اشیه داستان دیگه با بچه های ویرگول
علی بهنیا·۴ روز پیشآغوش پیمانسرم را که بالا میآورم، حیاطِ خانه خودش را بهم نشان میدهد. حیاطی که آن موقع فکر میکردم بزرگترین حیاط دنیاست.