بستر تعامل عادلانهٔ Agentها و تولیدکنندگان محتوا در Agentic Web

مقدمه

وب در آستانهٔ دگرگونی بزرگی است؛ وب عامل‌محور (Agentic Web) به جای وبِ صرفاً انسان‌محور در حال ظهور است. در این پارادایم نو، عامل‌های هوشمند (AI Agents) به نمایندگی از ما در اینترنت گشت‌وگذار و معامله می‌کنند و دیگر کاربران اصلی وب صرفاً انسان‌ها نیستند[1][2]. این تغییر بزرگ، ساختار فعلی اقتصاد اینترنت – که عمدتاً بر تبلیغات بنا شده – را به چالش می‌کشد[3]. چرا که Agentهای هوشمند مانند انسان‌ها تبلیغات را نمی‌بینند و تحت‌تأثیر آگهی‌ها قرار نمی‌گیرند[3]. در نتیجه مدل سنتی کسب‌درآمد سایت‌ها از نمایش آگهی در حال فروپاشی است[4]. در مقاله قبل این سوال را مطرح کردم که چه چیز جای منفعت تبلیغات برای تولید کنندگان محتوا را خواهد گرفت؟ چگونه می‌توان در عصر Agentها، مدلی شفاف و غیرمتمرکز برای پرداخت بین این Agentها و تولیدکنندگان محتوا ایجاد کرد؟

در این پست به ایدهٔ ایجاد بستری می‌پردازیم که در آن محتوای دیجیتال بتواند منصفانه و به‌صورت غیرانحصاری در اختیار چندین Agent قرار گیرد و درآمد تولیدکننده محتوا نیز متناسب با میزان استفاده از آن محتوا تضمین شود. همچنین بررسی می‌کنیم که آیا می‌توان از بلاک‌چین برای این منظور بهره گرفت، چه ویژگی‌هایی چنین سیستمی را مقبول همگان می‌کند، تفاوت حالت انحصاری و غیرانحصاری در ارائه محتوا چیست، آیا این مدل می‌تواند جایگزین تبلیغات سنتی وب شود و چگونه مکانیزم مزایده (bidding) یا دیگر راهکارها در آن نقش خواهند داشت.

ضرورت بازآفرینی مدل کسب‌وکار وب

«گناه نخستین اینترنت» از دید بسیاری از تحلیل‌گران، اتکا به مدل تبلیغات برای تامین مالی وب بوده است[5]. این مدل سال‌ها سه ضلع را در تعادل نگه داشت: کاربران محتوای رایگان دریافت می‌کردند، تولیدکنندگان محتوا بیشترین مخاطب را جذب می‌کردند و تبلیغ‌دهندگان نیز به مشتریان دست می‌یافتند[6]. اما ظهور Agentهای هوشمند این تعادل را برهم زده است. وقتی Agent پاسخ دقیق را مستقیماً به کاربر ارائه می‌دهد، دیگر نیازی نیست کاربر برای یافتن پاسخ در صفحات وب مملو از آگهی جست‌وجو کند[3]. در نتیجه ترافیک مستقیم به سایت‌های محتوا افت می‌کند و درآمد تبلیغاتی آنها کاهش می‌یابد[4]. بن تامپسون به‌روشنی هشدار می‌دهد که Agentهای هوشمند “اقتصاد سایت‌های رایگان مبتنی بر تبلیغات را ویران می‌کنند” چرا که محتوای جدیدی تولید نخواهد شد اگر سازوکاری برای جبران مالی تولیدکنندگان وجود نداشته باشد[7]. به بیان ساده، اگر مدل تبلیغاتی فروبریزد، باید مدل جدیدی جایگزین آن شود[8].

یکی از ایده‌های اساسی برای جایگزینی، بازآفرینی اقتصاد محتوا بر پایهٔ پرداخت مستقیم است[8]. در گذشته، نبود سیستم پرداخت درونی (مثلاً مکانیزم ریزپرداخت‌ برای مقالات) یک کاستی ساختاری وب بود[9]. به دلایل فنی و اقتصادی در دهه‌های قبل، چنین چیزی عملی نبود و تبلیغات تنها راه تامین هزینه محتوا محسوب می‌شد[10]. اما اکنون شرایط فناوری کاملاً متفاوت است. در عصر Agentها بزرگ‌ترین اشتباه این است که از تعبیهٔ مکانیزم‌های پرداخت غفلت کنیم[10]. فناوری‌های جدید مانند پرداخت‌های دیجیتال آنی، رمزارزهای پایدار و قراردادهای هوشمند این امکان را می‌دهند که به‌جای مدل مبتنی بر توجه (attention-based)، مدل پرداخت به‌ازای استفاده (pay-per-use) را در وب پیاده‌سازی کنیم[11]. در چنین مدلی هر بار که محتوایی توسط یک Agent مشاهده یا استفاده می‌شود، مبلغی هرچند جزئی به تولیدکنندهٔ آن محتوا پرداخت می‌گردد. این رویکرد، اگر درست اجرا شود، می‌تواند تعادلی نوین ایجاد کند: کاربران (از طریق Agentهایشان) مستقیماً بابت محتوای باکیفیت هزینه می‌کنند و در عوض محتوای بدون آگهی و بهینه دریافت می‌کنند؛ تولیدکنندگان محتوا به ازای هر استفاده از محتوایشان درآمد کسب می‌کنند؛ و خود Agentها یا پلتفرم‌های هوش مصنوعی هم از کارمزد یا تسهیل تراکنش‌ها منتفع می‌شوند. چنین اقتصاد تازه‌ای مستلزم ایجاد زیرساخت‌ها و پروتکل‌های جدید در وب است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

نقش بلاک‌چین و فناوری غیرمتمرکز در سیستم پرداخت

برای ایجاد یک بستر پرداخت شفاف و غیرمتمرکز میان Agent و تولیدکننده محتوا، بلاک‌چین یکی از گزینه‌های کلیدی است. بلاک‌چین می‌تواند به‌عنوان دفتر کل توزیع‌شده، تمام تراکنش‌های میان Agentها و منابع محتوا را به‌صورت تغییرناپذیر و قابل‌پیگیری ثبت کند[12][13]. با استفاده از قراردادهای هوشمند، می‌توان قوانین پرداخت و توزیع درآمد را به‌صورت کد در بلاک‌چین تعبیه کرد تا همه چیز شفاف و خودکار باشد. به عنوان مثال، یک قرارداد هوشمند می‌تواند تعریف کند که هرگاه Agent X از محتوای Y استفاده کرد، مبلغ Z توکن به حساب نویسنده Y منتقل شود؛ این فرایند بدون نیاز به واسطه انسانی و بر بستر اعتمادزدایی‌شده انجام می‌گیرد.

استیبل‌کوین‌ها (رمزارزهای با ارزش ثابت) ابزار مناسبی برای این پرداخت‌ها هستند. به گفتهٔ تحلیل‌گران، استیبل‌کوین‌ها بسیاری از مشکلات ریزتراکنش‌ها را حل می‌کنند: کارمزدهای بسیار پایین یا صفر، تقسیم‌پذیری تا مبالغ ناچیز، و انتقال سریع در مقیاس کوچک و بزرگ[14][15]. برای نمونه، کلادفلر (Cloudflare) در سال ۲۰۲۵ از برنامهٔ خود برای معرفی یک استیبل‌کوین به نام Net Dollar (نت‌دلار)خبر داد که هدف آن فراهم کردن زیرساخت مالی فوری، جهانی و امن برای وب عامل‌محور است[16][17]. Net Dollar قرار است مدل کسب‌وکار جدیدی را ممکن کند که در آن به اصالت محتوا پاداش داده می‌شود و خلاقیت در دنیای تحت سلطهٔ AI پایدار می‌ماند[18][11]. چنین رویکردی از سوی یکی از بازیگران بزرگ زیرساخت اینترنت نشان می‌دهد که تغییر معماری پول اینترنت جدی است. به قول مدیرعامل کلادفلر: «دهه‌ها مدل کسب‌وکار اینترنت بر پایه تبلیغات و تراکنش‌های سنتی بانکی بود، اما مدل بعدی بر پایه pay-per-use و ریزتراکنش‌ها قدرت می‌گیرد»[11]. این یعنی آیندهٔ وب نیازمند پول ماشین‌محور و پرداخت‌های برنامه‌پذیر است تا Agentها بتوانند به شکل خودکار و بی‌درنگ معامله کنند[17][19].

معرفی استیبل‌کوین «Net Dollar» توسط Cloudflare نمونه‌ای از تلاش برای ایجاد زیرساخت پرداخت فوری و شفاف در عصر Agentها است[16][11]. این رمزارز پایدار به Agentهای هوشمند و سرویس‌های وب امکان می‌دهد ریزتراکنش‌ها را به سرعت و با کارمزد ناچیز انجام دهند و از این طریق محتوای اصیل و باکیفیت را به‌صرفه‌تر از همیشه پاداش‌دهی کنند.

علاوه بر بلاک‌چین و استیبل‌کوین، ابتکارهای دیگری نیز برای استانداردسازی پرداخت در وب عامل‌محور شکل گرفته‌اند. برای مثال، پروتکل پیشنهادی HTTP 402 (Payment Required) که سال‌ها صرفاً به‌صورت مفهومی وجود داشت، اکنون با طرح‌هایی مثل x402 توسط کوین‌بیس و کلادفلر در حال احیا شدن است[20][21]. ایدهٔ x402 این است که مکانیزم پرداخت مستقیماً در پروتکل وب تعبیه شود؛ به عبارتی هر درخواست Agent به یک وب‌سایت یا API می‌تواند شامل پرداخت خودکار (مثلاً چند سنت دیجیتال) باشد و در صورت عدم پرداخت، سرور پاسخ 402 بازگرداند[22]. همین امر اینترنت را به یک لایهٔ انتقال ارزش تبدیل می‌کند که در آن تبادل پول به روانی تبادل داده صورت می‌گیرد[23]. پلتفرم‌های مختلف نیز در حال آزمایش راهکارهای مشابهی هستند؛ برای نمونه، شبکه BitGPT از قابلیتی به نام 402Payرونمایی کرده که به Agentهای AI امکان می‌دهد پرداخت‌ها را به‌طور خودکار و با استفاده از امکانات استاندارد وب (HTTP) انجام دهند[24][25]. در این سیستم، ابزارهایی مانند کنسول قیمت‌گذاری برای محتواسازان، SDKهای سبک برای اضافه کردن قابلیت "pay-per-use" به APIها، زیرساخت رله برای پایش مصرف و تسویه‌حساب زنجیره‌ای (آن‌چین) و کیف‌پول‌های مخصوص Agentها برای مدیریت بودجه تعریف شده است[24][26]. تمامی این تلاش‌ها حاکی از آن است که زیرساخت مالی وب در حال تطبیق با عصر Agentهاست؛ عصری که در آن تراکنش‌های خرد، همتای طبیعی هر تعامل دیجیتال خواهند بود.

ویژگی‌های کلیدی یک پلتفرم پرداخت Agentic

برای اینکه یک سیستم پرداخت بین Agent و تولیدکننده محتوا توسط همهٔ ذی‌نفعان پذیرفته شود، باید دارای یک سری ویژگی‌های کلیدیباشد که اعتماد و مشارکت عمومی را جلب کند. در ادامه به مهم‌ترین این ویژگی‌ها می‌پردازیم:

  • شفافیت و قابل‌رهگیری بودن: تمام استفاده‌ها از محتوا و پرداخت‌های مرتبط باید به‌صورت شفاف ثبت شود تا هیچ ابهامی در میزان مصرف و مبلغ پرداختی وجود نداشته باشد. استفاده از دفترکل‌های توزیع‌شده یا لاگ‌های قابل‌ممیزی کمک می‌کند هر دو طرف (Agent و تولیدکننده) بتوانند صحت تراکنش‌ها را تأیید کنند[27][12]. به عنوان مثال، اگر مقاله‌ای ۱۰۰ بار توسط Agentهای مختلف خوانده و خلاصه شده است، سیستم باید نشان دهد چه کسانی (یا چه Agentهایی) از آن استفاده کرده‌اند و مجموع درآمد مقاله چقدر بوده است.

  • ریزپرداخت‌های خودکار و کم‌هزینه: مبنای این مدل، پرداخت‌های بسیار خرد در تعداد بسیار زیاد است. بنابراین باید کارمزد تراکنش‌ها تا حد ممکن ناچیز بوده و پردازش آنی باشد[14]. استفاده از استیبل‌کوین‌ها یا شبکه‌های لایه‌دوم (مانند Lightning Network در بیت‌کوین یا تکنولوژی‌های مشابه) می‌تواند امکان میلیون‌ها تراکنش در ثانیه با هزینه ناچیز را فراهم کند[14][17]. همچنین اتوماسیون این پرداخت‌ها مهم است – Agent باید بدون دخالت انسان و در حین انجام وظایف خود، پرداخت‌های لازم را انجام دهد. وجود والت‌های دیجیتال و مدیران بودجه برای Agentها ضروری است تا سقف هزینه‌های هر Agent کنترل‌شده باشد[26].

  • استاندارد باز و سازگاری گسترده: برای اینکه همه از این سیستم استفاده کنند، نباید محدود به یک پلتفرم یا شرکت خاص باشد. استانداردهای باز وب (نظیر MCP یا A2A برای ارتباط Agentها[28] و HTTP 402 برای پرداخت) باید مبنای کار قرار گیرند. این پروتکل‌ها باید قابلیت همکاری (Interoperability) داشته باشند تا Agentهای ساخته‌شده توسط شرکت‌های مختلف و محتوا از سایت‌های گوناگون بتوانند به‌راحتی تعامل مالی داشته باشند[29]. هر گونه راهکار انحصاری که فقط در اکوسیستم بسته عمل کند، با روح وب آزاد منافات دارد و احتمال پذیرش عمومی‌اش کمتر است. در مقابل، سراسرنما (شفاف) و مبتنی بر پروتکل‌های باز بودن اعتماد بازیگران را جلب می‌کند[30].

  • امنیت و اعتمادپذیری: پرداخت‌های خودکار نباید امنیت مالی کاربران یا کسب‌وکارها را به خطر بیندازد. احراز هویت Agentها و تأیید هویت تولیدکنندگان محتوا برای جلوگیری از تقلب ضروری است. مثلا شناسه‌های غیرمتمرکز (DID) و اعتبارنامه‌های قابل‌راستی‌آزمایی می‌توانند تضمین کنند هر Agent یک هویت معتبر داشته و سوءاستفاده‌ای در کار نیست[13][31]. همچنین باید راهکاری باشد که محتوای یک تولیدکننده بدون اجازه او استفاده نشود یا اگر استفاده شد حتماً پرداخت صورت گیرد – در این زمینه HTTP 402 و مکانیزم "Pay-per-Crawl" کلادفلر راه‌حل جالبی ارائه کرده‌اند: وب‌سایت‌ها می‌توانند به Agentهای ناشناس یا متخلف اجازه دسترسی ندهند و در صورت نیاز، هزینه‌ای برای خزیدن و خواندن محتوا تعیین کنند[32]. اینگونه یک نظم مبتنی بر رضایت و هزینه شکل می‌گیرد که جلوی خزش بی‌رویه و نقض حقوق محتوا را می‌گیرد[32].

  • تجربهٔ کاربری روان: هرچند این پلتفرم در پشت صحنه پیچیده است، اما برای مدیران محصول و کاربران نهایی باید کاملاً نامرئی و بی‌اصطکاک عمل کند. یعنی کاربران انسانی نباید مجبور شوند برای هر مقاله یا درخواست، خودشان پرداخت خرد انجام دهند یا مراحل پیچیده را طی کنند؛ Agent آن‌ها باید این کار را در پس‌زمینه و با رضایت و تنظیمات از پیش تعیین‌شده انجام دهد. برای محتواسازان نیز دریافت درآمد باید خودکار باشد و شاید از طریق داشبوردی بتوانند آمار مصرف محتوایشان و درآمد کسب‌شده را ببینند. سهولت استفاده یک عامل تعیین‌کننده در پذیرش همگانی چنین سیستمی است.

با فراهم شدن این ویژگی‌ها، پلتفرم پرداخت میان Agent و محتواساز می‌تواند مورد قبول طیف گسترده‌ای قرار گیرد: از شرکت‌های بزرگ فناوری گرفته تا ناشران محتوا و حتی کاربران عادی (از طریق Agentهای شخصی‌شان). در واقع، یک چنین سیستم ایده‌آلی چیزی است شبیه “سیستم عصبی اقتصادی” برای وب عامل‌محور که به‌طور خودکار ارزش را از جایی که تولید می‌شود به جایی که مصرف می‌شود منتقل می‌کند، آن هم با کمترین اصطکاک و بیشترین شفافیت.

ارائهٔ محتوا به چندین Agent به‌صورت همزمان

یکی از مزایای مهم یک مدل پرداخت غیرمتمرکز، غیرانحصاری بودن محتوا است. در وضعیت فعلی، اگر محتوایی پشت دیوار پرداخت (paywall) یا قرارداد انحصاری با یک پلتفرم باشد، تنها کاربران یا سرویس‌های آن پلتفرم به محتوا دسترسی دارند. اما در مدل پیشنهادی، یک تولیدکننده محتوا می‌تواند محتوایش را در دسترس همهٔ Agentهای سازگار قرار دهد و از هر کدام متناسب با استفاده، درآمد کسب کند. به این ترتیب یک محتوای باکیفیت می‌تواند به‌طور همزمان توسط صدها یا هزاران Agent در پاسخ به کاربران مختلف به‌کار گرفته شود و منبع درآمدی برای نویسنده‌اش باشد. محدودیتی که در وب قدیم وجود داشت این بود که توجه انسان منبعی محدود بود – هر فرد در هر لحظه فقط می‌توانست یک صفحه را بخواند – اما Agentها چنین محدودیتی ندارند و می‌توانند موازی عمل کنند[33][34]. بنابراین اگر محتوای شما واقعاً مفید باشد، در دنیای Agentic ممکن است به دفعات بی‌شمار توسط ماشین‌ها خوانده و استفاده شود و هر بار نیز مبلغ کوچکی به شما برسد.

برای ملموس شدن بحث، تصور کنید یک وبلاگ‌نویس تخصصی پزشکی مقاله‌ای درباره درمان یک بیماری نادر نوشته است. در وب سنتی، شاید این مقاله ترافیک پایینی داشت و درآمد خاصی جز چند تبلیغ نمایش داده‌شده کسب نمی‌کرد. اما در وب عامل‌محور، کاربران به Agentهای سلامت خود می‌گویند بهترین درمان‌های بیماری X را بیاب. Agent هر کاربر ممکن است آن مقالهٔ وبلاگ‌نویس را بیابد و بخش‌هایی از آن را در پاسخ خود استفاده کند. اگر فرضاً ۱۰هزار Agent در ماه این کار را بکنند و هر بار مثلاً ۰.۰۰۱ دلار (معادل آن به توکن پایدار) به نویسنده پرداخت شود، آن وبلاگ‌نویس ۱۰ دلار در ماه از یک مقالهٔ تخصصی کسب خواهد کرد (فارغ از تبلیغات) – مبلغی که در مدل قبلی شاید نزدیک صفر بود. هرچه مقاله بیشتر استفاده شود، درآمد نویسنده نیز افزایش می‌یابد. این مدل چندکاربره و چندعاملیبه تولیدکننده اجازه می‌دهد بدون عقد قرارداد خاص با هر پلتفرم، محتوایش را در اکوسیستم منتشر کند و در مقیاس وب درآمد کسب کند.

نکتهٔ مهم آن است که زیرساخت پرداخت باید طوری طراحی شود که رهگیری استفاده از محتوا امکان‌پذیر باشد. مثلاً شاید از توکن‌های غیرمثلی (NFT) یا همان اثرهای دیجیتال برای نشان دادن مالکیت محتوا استفاده شود و هر بار که آن NFT (یا شناسه محتوا) توسط Agent درخواست شد، یک تراکنش ثبت گردد. یا از مکانیزم‌های واترمارکینگ و هش برای شناسایی محتوای استفاده‌شده بهره گرفته شود تا خود Agent بداند کدام بخش پاسخ، از کدام منبع است و به ازای آن پرداخت کند. این سطح از دقت در ردگیری مصرف محتوا برای توزیع عادلانهٔ پاداش‌ها ضروری است[35]. خوشبختانه Agentهای مجهز به مدل‌های زبانی بزرگ می‌توانند منابع خود را ذکر کنند (همان‌طور که برخی سیستم‌های پرسش‌وپاسخ AI اکنون لینک منابع ارائه می‌دهند) و در پشت صحنه از طریق پروتکل‌های پرداخت به آن منابع حق‌السهم بدهند[35].

انحصاری در مقابل غیرانحصاری: کدام بهتر است؟

حال بیایید به پرسش «انحصاری یا غیرانحصاری بودن محتوا» بپردازیم. منظور از این بیان آن است که آیا تولیدکننده محتوا، محتوای خود را فقط در اختیار یک Agent یا پلتفرم قرار دهد (مدل انحصاری)، یا اینکه اجازه دهد همهٔ Agentها به آن دسترسی داشته باشند (مدل غیرانحصاری). هر یک از این رویکردها مزایا و معایبی دارد:

  • مدل انحصاری: در این حالت، یک تولیدکننده ممکن است با یک پلتفرم یا Agent بزرگ قرارداد ببندد که محتوایش صرفاً توسط آن Agent استفاده شود. مزیت این کار می‌تواند دریافت یک مبلغ ثابت و تضمینی باشد – شبیه قرارداد یک نویسنده با یک نشریه اختصاصی. برای مثال، تصور کنید یک وب‌سایت آموزش آنلاین با یک Agent آموزشی (مثلاً دستیار هوشمند دانش‌آموزان) قرارداد ببندد تا ویدئوهای آموزشی‌اش فقط از طریق آن دستیار عرضه شود. در ازای این انحصار، Agent مبلغ قابل توجهی پیش‌پرداخت یا درآمد حداقلی تضمین‌شده به تولیدکننده می‌دهد. همچنین Agent مذکور می‌تواند با داشتن محتوای انحصاری، مزیت رقابتی در بازار کسب کند (مثلاً دستیار X تنها Agentی است که دوره‌های سایت Y را دارد). عیب این مدل آن است که دامنه انتشار محتوا محدود می‌شود؛ اگر آن Agent خاص کاربر زیاد نداشته باشد یا در آینده محبوب نباشد، تولیدکننده از مخاطبان بالقوهٔ سایر Agentها محروم می‌ماند. از منظر اکوسیستم نیز انحصار با روح غیرمتمرکز وب در تضاد است و می‌تواند ما را دوباره به عصر باغ‌های محصور (walled gardens) برگرداند[36][37]. به علاوه، وابستگی تولیدکننده به پلتفرم انحصاری بسیار بالا می‌رود و قدرت چانه‌زنی‌اش کاهش می‌یابد.

  • مدل غیرانحصاری: در این رویکرد، محتوا به صورت آزاد یا تحت مجوزهای باز در دسترس همهٔ Agentها قرار می‌گیرد و هر استفاده به پرداختی کوچک منجر می‌شود. مزیت اصلی این مدل گسترش حداکثری مخاطبان است؛ تمام Agentها و در نتیجه تمام کاربرانشان می‌توانند به محتوا دسترسی داشته باشند و هیچ کس احساس محرومیت نمی‌کند. این حالت شبیه وب آزاد کنونی است که هر کس می‌تواند به هر وب‌سایتی سر بزند – با این تفاوت که این‌بار تولیدکننده بابت بازدید یا استفاده، مستقیم پول می‌گیرد نه اینکه صرفاً به تبلیغات دل ببندد. این مدل رقابت سالم‌تری را نیز تشویق می‌کند؛ چون تولیدکنندگان برای جلب استفادهٔ بیشتر از سوی Agentها، تلاش می‌کنند محتوای باکیفیت‌تر و ساخت‌یافته‌تری تولید کنند تا در پاسخ‌های AI بیشتر دیده شوند[35]. از منظر Agentها نیز، آنها می‌توانند بهترین محتوا از هر منبعی را برگزینند و مجبور نیستند به چند منبع محدود وفادار باشند – که این خود کیفیت پاسخ‌ها را بالا می‌برد و رضایت کاربران انسانی را جلب می‌کند. البته چالش‌هایی هم وجود دارد: درآمد تولیدکننده در این حالت متغیر و وابسته به میزان استفاده است و شاید پیش‌بینی یا تضمین آن دشوار باشد (برخلاف مدل انحصاری که ممکن است درآمد ثابت بدهد). همچنین برخی تولیدکنندگان ممکن است نگران باشند که محتوایشان بدون پرداخت مناسب توسط همه مصرف شود؛ اما اگر سیستم فنی پرداخت قابل اعتماد باشد این نگرانی رفع می‌شود. در کل، مدل غیرانحصاری با ماهیت غیرمتمرکز و باز Agentic Web سازگارتر است و بسیاری معتقدند آینده به این سمت خواهد بود که محتوا همانند یک utility در دسترس همه Agentها قرار گیرد و رقابت بیشتر بر سر کیفیت و ساختار محتوا باشد تا بستن قراردادهای انحصاری.

در عمل، شاید ترکیبی از هر دو مدل به وجود آید. برای مثال، برخی محتوای بسیار ارزشمند و ویژه به‌صورت NFT انحصاری به مزایده گذاشته شود که یک پلتفرم Agentیک آن را بخرد؛ در مقابل، حجم عظیمی از محتوای عمومی به‌صورت غیرانحصاری و مبتنی بر ریزتراکنش در دسترس باشد. تصمیم درباره انحصاری کردن محتوا احتمالاً به استراتژی کسب‌وکار تولیدکننده و ماهیت محتوا بستگی خواهد داشت (محتوای عمومی خبری vs. محتوای تخصصی و عمقی). اما هرچه پیش برویم، به نظر می‌رسد مزیت‌های مدل غیرانحصاری – از منظر کل اکوسیستم – بیشتر خواهد بود، چرا که نویدبخش یک محیط واقعاً باز و پر از فرصت برای همهٔ بازیگران است.

آیا مدل پرداخت مستقیم می‌تواند جایگزین تبلیغات شود؟

یکی از پرسش‌های اساسی مدیران صنعت این است که آیا این مدل پرداخت بین Agent و محتواساز توان جایگزینی مدل تبلیغات را در وب خواهد داشت؟ در پاسخ باید گفت پتانسیل آن را دارد، اما تحقق کامل آن تدریجی و چالش‌برانگیز است.

از دید تئوری، اگر کاربران (از طریق Agentها) مستقیماً هزینه محتوا را بپردازند، دیگر نیازی نیست شرکت‌ها هزینه تبلیغات برای تأمین مالی محتوا بدهند. این می‌تواند یک مدل پاک‌تر و کم‌بهره‌تر باشد، زیرا پول مستقیماً از مصرف‌کنندهٔ محتوا به تولیدکننده می‌رسد و واسطه‌های تبلیغاتی حذف می‌شوند. حتی برخی صاحب‌نظران معتقدند این مسیر به احیای وب باز کمک می‌کند، چون کیفیت محتوا و صحت آن اهمیت می‌یابد نه ترفندهای کلیک‌گیری و SEO برای جذب تبلیغات[6][7]. به علاوه، اعتماد کاربران به محتوایی که مستقیم برایش پول داده‌اند معمولاً بیشتر است تا محتوایی که رایگان است اما با تبلیغات آمیخته شده؛ این می‌تواند تجربه کاربری بهتری رقم بزند.

اما در عمل، گذار از دنیای تبلیغات به دنیای پرداخت مستقیم آسان نخواهد بود. چند نکته را باید در نظر داشت:

  • عادت‌های کاربران: تاکنون کاربران عادت کرده‌اند که محتوای وب را رایگان مصرف کنند (و در عوض با مشاهده تبلیغات «هزینه» آن را بپردازند). تغییر این عادت به اینکه برای هر پرسش از Agent یا هر مقالهٔ مورد استفاده مبلغی پرداخت کنند، زمان‌بر است. هرچند مبلغ بسیار ناچیز باشد، از نظر روانی باید کاربران قانع شوند که «برای کیفیت باید پرداخت کرد». خوشبختانه Agent می‌تواند این پرداخت‌ها را در پس‌زمینه انجام دهد، اما کاربران همچنان باید مثلاً اشتراک ماهانه یا کیف پول خود را شارژ کنند که نوعی مدل اشتراکی غیرمستقیم خواهد بود.

  • مقیاس درآمد: آیا ریزپرداخت‌ها می‌توانند به اندازهٔ کافی درآمد تولید کنند که جایگزین میلیاردها دلاری شود که صنعت تبلیغات نصیب ناشران محتوا می‌کند؟ برخی محاسبات اولیه امیدبخش‌اند. مثلاً در نظر بگیرید روزانه صدها میلیون پرسش به Agentها مطرح شود؛ اگر حتی ۱ سنت از هر پرسش به منابع محتوا تخصیص یابد، مجموع آن رقم قابل توجهی خواهد شد. در واقع ممکن است مجموع پرداخت‌های خرد از مجموع درآمد تبلیغات فعلی بیشتر شود چون Agentها ممکن است بسیار بیشتر از انسان‌ها محتوا مصرف کنند[34]. به گفتهٔ بن تامپسون، در وب قدیم محدودیت اصلی «توجه انسان» بود، ولی در وب جدید تعداد Agentهای فعال می‌تواند عملاً بی‌نهایت باشد[34]؛ بنابراین سقف جدیدی برای مصرف محتوا و بالطبع درآمد آن وجود دارد. با این حال، توزیع این درآمد نیز مهم است – باید سازوکار مزایده یا الگوریتم منصفانه‌ای باشد که برندگان و بازندگان تصادفی ایجاد نکند (در ادامه درباره مزایده بیشتر خواهیم گفت).

  • نقش تبلیغ‌دهندگان و برندها: حتی اگر مدل پرداخت مستقیم رایج شود، باز هم کسب‌وکارها (برندها) به دنبال جلب توجه خواهند بود. شاید بودجه‌های تبلیغاتی به شکل دیگری خرج شود؛ برای مثال شرکت‌ها به جای خرید بنر تبلیغاتی، مستقیماً به Agentها یا پلتفرم‌ها پول بدهند تا محصولاتشان را پیشنهاد کنند. این البته ما را به خطر سوگیری Agent می‌رساند (Agent قرار است نماینده کاربر باشد نه تبلیغ‌دهنده). سناریوی محتمل‌تر این است که شرکت‌ها به شکل‌های غیرمستقیم‌تر رقابت کنند: ارائه APIهای غنی و سریع به Agentها، دادن کوپن‌های تخفیف که Agent بتواند استفاده کند، یا پرداخت کمیسیون به سازندگان Agent در صورت انجام خرید توسط Agent[38][39]. برای مثال، شاید در آینده برندها بودجه‌ای اختصاص دهند به اینکه اگر Agentی کاربر را به خرید محصول آنها هدایت کرد، درصدی از فروش به سازندهٔ آن Agent برسد – شبیه affiliate marketing ولی بین ماشین‌ها. این نوع پرداخت‌ها را می‌توان نوعی تبلیغات مبتنی بر نتیجه دانست. بنابراین، شاید تبلیغات به طور کامل حذف نشود بلکه دگردیسی پیدا کند: از تبلیغ به انسان به تشویق Agentها. در هر حال، مدل سنتی تبلیغات نمایشی (بنر، ویدیو) احتمالاً با کاهش ترافیک انسانی به حاشیه می‌رود[4].

به طور خلاصه، مدل پرداخت مستقیم مبتنی بر Agent اگر به‌درستی پیاده‌سازی شود، می‌تواند بخش عمده‌ای از خلأ اقتصادی پس از افول تبلیغات را پر کند و حتی وب را سالم‌تر و پربارتر سازد. اما گذار کامل به آن نیازمند زمان، فرهنگ‌سازی و ایجاد زیرساخت‌های فنی و حقوقی (برای مثال در زمینه مالیات بر ریزتراکنش‌ها، حقوق مالکیت محتوا و غیره) خواهد بود. شاید در یک دوره گذار، ترکیبی از هر دو مدل را شاهد باشیم: برخی محتوا و سرویس‌ها با پرداخت مستقیم، و بخشی دیگر همچنان با تبلیغات یا اسپانسرینگ تأمین مالی شوند. در بلندمدت اما، بسیاری امیدوارند وب از بند اقتصاد توجه رها شده و به اقتصاد مستقیم ارزش تبدیل شود؛ چیزی که در بستر Agentها و با کمک فناوری بلاک‌چین و پرداخت‌های آنی دور از انتظار نیست[35][11].

استفاده از مکانیزم مزایده (Bidding Mechanism)

مکانیزم مزایده یا حراجی در دنیای تبلیغات آنلاین به‌خوبی آزموده شده است؛ Google AdWords سال‌ها از سیستم مزایده لحظه‌ای برای تعیین نمایش آگهی‌ها استفاده کرده است. حال سوال این است: آیا در مدل پرداخت Agentic نیز می‌توان از مزایده بهره برد و اصلاً چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

مزایده در این context می‌تواند دو نقش ایفا کند: یکی تخصیص منابع محتوا به Agentها و دیگری توزیع پاداش بین محتواسازان. پیشنهاد بن تامپسون (و برخی دیگر) ناظر به حالت دوم است: او می‌گوید پلتفرم‌های هوش مصنوعی می‌توانند مکانیزم مزایده‌ای طراحی کنند که بر اساس آن، منابع محتوا به نسبت دفعاتی که در پاسخ‌های AI نمایش داده می‌شوند، پاداش مالی بگیرند[40]. منظور این است که اگر بودجه‌ای ثابت (مثلاً همان یک سنت به‌ازای هر پاسخ) وجود دارد، این بودجه بین منابعی که پاسخ را شکل داده‌اند به نسبت سهمشان تقسیم شود. برای عادلانه بودن این تقسیم، می‌توان از مکانیزم مزایده استفاده کرد؛ البته نه به این معنی که منابع برای کسب درآمد بیشتر رقابت ناسالم کنند، بلکه برای اطمینان از این که قیمت‌گذاری محتوا در مواجهه عرضه و تقاضا تعیین می‌شود.

فرض کنید ده‌ها سایت مختلف دربارهٔ یک پرسش اطلاعات دارند. یک Agent ممکن است آزاد باشد که از هرکدام خواست استفاده کند. حال دو رویکرد وجود دارد: یکی اینکه Agent برمبنای کیفیت و هزینه تصمیم بگیرد – مثلاً اگر محتوای سایت A رایگان است و سایت B پولی، شاید Agent اولویت به A بدهد مگر اینکه کیفیت B خیلی بهتر باشد. رویکرد دیگر استفاده از مزایده است: به این صورت که هر منبع محتوا «پیشنهاد قیمت» خود را برای ارائه اطلاعات اعلام کند. این شبیه مزایده برعکس است؛ یعنی به جای اینکه تبلیغ‌دهندگان برای جلب توجه کاربر پول بدهند، این‌بار محتواسازان قیمتی را طلب می‌کنند که حاضرند در ازای آن اطلاعاتشان توسط Agent مصرف شود. در عمل ممکن است Agentها یک قیمت پایه (floor price) برای هر منبع تعیین کنند و سپس بین چند منبع مشابه، آن‌که قیمت پایین‌تری طلب کند ترجیح داده شود – مشابه رقابت تأمین‌کنندگان در یک بازار باز. این حالت باعث می‌شود یک بازار جدید محتوا شکل بگیرد[40] که در آن محتواسازان هم بر سر کیفیت رقابت می‌کنند و هم بر سر قیمت. هرچه محتوای شما ارزشمندتر باشد می‌توانید قیمت بالاتری مطالبه کنید، اما در عین حال اگر خیلی گران بفروشید Agent ممکن است سراغ منبع دیگری برود. به بیان دیگر، مکانیزم قیمت‌گذاری پویا به سبک مزایده می‌تواند به پیدا شدن نقطه تعادل بین ارزش محتوا و هزینهٔ قابل پرداخت منجر شود.

با این حال، اجرای مزایده در این حوزه ظرائف زیادی دارد. نباید فراموش کنیم که هدف نهایی ارائه بهترین پاسخ به کاربر انسانی است. اگر صرفاً ارزان‌ترین محتوا انتخاب شود، ممکن است کیفیت قربانی شود؛ اگر صرفاً بهترین محتوا بدون توجه به قیمت انتخاب شود، ممکن است هزینه‌ها غیرمنطقی گردد. بنابراین احتمالاً Agentها لازم است چندمعیاره تصمیم بگیرند: ترکیبی از کیفیت محتوا (مثلاً امتیاز اعتماد یا رضایت کاربران به آن منبع) و قیمت درخواستی. الگوریتم‌های پیشرفته می‌توانند این بهینه‌سازی را انجام دهند. در کنار این، برای جلوگیری از سوگیری، ممکن است پروتکل‌ها الزام کنند که هر پرداختی شفاف باشد و کاربران انسانی بتوانند گزارش ببینند که Agent آن‌ها مثلاً X تومان برای استفاده از سایت Y پرداخت کرد تا پاسخ را تولید کند[32]. این شفافیت جلوی فساد را می‌گیرد (مثلاً اینکه Agent پنهانی با یک منبع تبانی کند).

همچنین می‌توان مزایده را در توزیع پاداش به کار بست. به فرض Agent در پاسخ یک کاربر از محتوای ۵ سایت بهره گرفته و قرار است مجموعاً ۱ دلار بین این ۵ منبع توزیع شود. ساده‌ترین کار تقسیم نسبتی بر اساس تعداد کلمات یا میزان اقتباس است. ولی گاهی ارزش همهٔ منابع یکسان نیست؛ شاید یک سایت نکته کلیدی پاسخ را فراهم کرده باشد و باقی موارد حاشیه‌ای بودند. مکانیزم مزایده یا امتیازدهی می‌تواند در پایان هر پاسخ به عامل اجازه دهد میزان تأثیر هر منبع را تعیین کند و بر آن اساس پاداش دهد[40]. این هم نوعی بازار است که در آن سهم مشارکت هر منبع در نتیجه نهایی قیمت‌گذاری می‌شود.

در مجموع، ایده مزایده در Agentic Web بسیار جالب و جدید است و قطعاً در محافل آکادمیک و صنعتی درباره آن بحث خواهد شد. ممکن است در عمل ترکیبی از الگوریتم‌های تعیین قیمت، قراردادهای هوشمند چندجانبه و شاخص‌های کیفیت محتوا به کار گرفته شوند تا سازوکار منصفانه‌ای برای قیمت‌گذاری و پاداش‌دهی محتوا بدست آید. مهم این است که نتیجه کار، انگیزه‌های درستی ایجاد کند: یعنی تولیدکنندگان محتوای اصیل و مفید پاداش مناسبی بگیرند[35]، و Agentها تشویق شوند بهترین اطلاعات را با کمترین هزینه به کاربران ارائه دهند. اگر این طراحی مکانیزم به درستی انجام شود، همان‌طور که تامپسون می‌گوید ما وارد دنیای جدیدی از تولید محتوا خواهیم شد که در آن کیفیت و کمیت محتوا هر دو اوج می‌گیرند چون پاداش‌دهی مستقیم و بلافاصله است[35]. این دقیقا برعکس مدل تبلیغات فعلی است که گاهی محتوای کم‌ارزش ولی پربازدید را تصادفاً تشویق می‌کرد؛ در مدل جدید هر محتوا به اندازه سهمی که در حل مسائل کاربران دارد ارزش‌گذاری می‌شود.

مثال: Agent کتابخوان و نویسندگان مقالات

برای جمع‌بندی بحث‌های تئوریک، یک سناریوی فرضی را مرور کنیم که چگونه همهٔ این اجزا می‌توانند در عمل کنار هم قرار گیرند:

تصور کنید چند سال در آینده، یک کاربر به دستیار تحقیقاتی هوشمند خود (یک Agent متخصص در جست‌وجو و مطالعه) مأموریت می‌دهد که دربارهٔ تاریخچهٔ یک فناوری خاص (مثلاً برق‌رسانی شهری) گزارشی تهیه کند. این Agent به جای گشتن دستی در وب، با استفاده از پروتکل‌های Agent-to-Agent (A2A) مستقیماً با چند پایگاه دانش و آرشیو مقالات صحبت می‌کند[28]. هر کدام از این منابع، API یا اینترفیس Agentیک خود را دارند و همچنین تعرفه استفاده تعریف کرده‌اند (مثلاً مطالعه هر مقاله ۰.۰۰۱ توکن، یا دریافت هر داده آرشیوی ۰.۰۰۰۵ توکن). Agent تحقیقاتی ابتدا موضوع را به اجزای ریزتر تقسیم می‌کند: تاریخچه برق در قرن ۱۹، نقش تسلا و ادیسون، گسترش شبکه‌های برق در قرن ۲۰، و غیره. سپس برای هر بخش، از پایگاه‌های مربوط (مثلاً ویکی‌پدیا، کتابخانه کنگره، آرشیو IEEE و چند وبلاگ تخصصی) اطلاعات می‌خواهد. این درخواست‌ها در قالب HTTP 402 انجام می‌شود، یعنی همراه هر درخواست Agent، پرداخت لازم نیز ارسال می‌گردد[32]. برخی منابع ممکن است رایگان باشند (مثلاً ویکی‌پدیا که تصمیم گرفته محتوا را آزاد بگذارد و از کمک‌های داوطلبانه Agentها بهره ببرد)، برخی پولی (مثلاً IEEE هر مقاله علمی را با ریزتراکنش می‌فروشد). Agent شما بر اساس بودجه‌ای که به آن داده‌اید و اولویت‌های کیفی، انتخاب می‌کند که مثلاً برای بخش تاریخچه تئوری برق به جای مقاله IEEE از خلاصه رایگان ویکی‌پدیا استفاده کند، اما برای بخش آمار قرن ۲۱ از گزارش رسمی بانک جهانی که هزینه دارد استفاده کند. در حین این تعاملات، هزاران تراکنش خرد در پس‌زمینه بین Agent و منابع رخ می‌دهد؛ همه در دفترکل توزیع‌شده ثبت می‌شود و قابل پیگیری است. کیف‌پول دیجیتال Agent پس از اتمام کار مثلاً نشان می‌دهد که مجموعاً ۵ دلار خرج جمع‌آوری اطلاعات شده است.

Agent سپس تمام اطلاعات جمع‌آوری‌شده را تلفیق و خلاصه می‌کند و گزارش نهایی را به کاربر تحویل می‌دهد. در همان لحظه، طبق قرارداد هوشمند تعریف‌شده، Agent مثلاً ۱۰٪ از کل هزینه (۰.۵ دلار) را به عنوان کارمزد یا هزینه خدمات خود برمی‌دارد و باقی را که قبلاً به‌طور آنی بین منابع توزیع شده بود تسویه می‌کند. کاربر گزارش را دریافت کرده و راضی است، چون در زمانی کوتاه اطلاعات باکیفیتی گرفته و حاضر بوده بابت آن مبلغ معقولی بپردازد. تولیدکنندگان محتوا (نویسندگان مقالات و گردانندگان پایگاه‌ها) هم راضی‌اند، چون حتی بدون آنکه کاربر مستقیماً به سایتشان بیاید، از مشارکت در تهیه این گزارش درآمد کسب کرده‌اند. مهم‌تر آنکه این فرایند کاملاً شفاف بوده – هر منبع می‌داند که چگونه از محتوایش استفاده شده و چه مبلغی به دست آورده است[32].

در این مثال، ما دیدیم که چگونه Agent، بلاک‌چین، پرداخت خرد، و پروتکل‌های باز همگی دست به دست هم می‌دهند تا مدلی نوین از اقتصاد محتوا شکل بگیرد؛ مدلی که در آن به ازای هر توکن (واحد پردازش زبان) یا هر بخش از محتوا که مصرف می‌شود، حق‌الزحمه‌ای به تولیدکننده اصلی تعلق می‌گیرد. حتی می‌توان یک گام جلوتر رفت: فرض کنید Agent تحقیقاتی ما برای روان‌تر شدن متن خروجی، بخش‌هایی را به زبان ساده‌تر بازنویسی کرده یا ترجمه کرده است. شاید در آینده مدل‌های هوش مصنوعی مولف نیز وجود داشته باشند که بابت این بازنویسی و ترجمه خودکار حق‌الزحمه‌ای طلب کنند! در آن صورت Agent تحقیقاتی باید بین این مدل‌ها هم تسویه کند. این سناریو نشان می‌دهد ممکن است زنجیره‌های ارزش کاملاً جدید و چندلایه‌ای به‌وجود آید که در آن هر عامل خودکار یا انسانی به نسبت نقشی که در تولید نتیجه نهایی دارد پاداش می‌گیرد. اجرای چنین چشم‌اندازی مستلزم چالش‌های فنی و اقتصادی زیادی است، اما روندها حاکی از آن است که تکنولوژی در همین مسیر در حرکت است[41][42].

نتیجه‌گیری

وب عامل‌محور فرصتی برای بازاندیشی در مدل‌های کسب‌وکار اینترنت است. اگر در وبِ گذشته توجه کاربران منبع اصلی ارزش بود که با تبلیغات کسب درآمد می‌شد، در وبِ جدید عملکرد Agentها منبع ارزش خواهد بود – و این بار می‌توان آن را با پرداخت مستقیم و مبتنی بر استفاده، کسب درآمد کرد. ایجاد یک پلتفرم پرداخت شفاف و غیرمتمرکز میان Agentها و تولیدکنندگان محتوا نه تنها ممکن است، بلکه از دید بسیاری ضروری است تا انگیزهٔ تولید محتوا و دانش در عصر هوش مصنوعی زنده بماند[7][4]. فناوری بلاک‌چین، استیبل‌کوین‌ها، قراردادهای هوشمند و پروتکل‌های نوین وب، همگی مانند قطعات یک پازل در حال کنار هم قرار گرفتن هستند تا این چشم‌انداز را محقق سازند[35][11].

البته پیاده‌سازی این مدل بدون چالش نیست. باید بر مسائل فنی (مقیاس‌پذیری ریزتراکنش‌ها، استانداردسازی APIهای Agentها، حفظ امنیت و حریم خصوصی) فائق آمد. همچنین جنبه‌های فرهنگی و حقوقی – از پذیرش پرداخت توسط کاربران گرفته تا چارچوب‌های حقوقی برای قراردادهای بین Agent و انسان – نیازمند تکامل است. با این حال، حرکت بازیگران بزرگی چون مایکروسافت (با طرح وب عامل‌محور باز)، کلادفلر و کوین‌بیس (با استاندارد x402) و بسیاری شرکت‌های نوپا نشان می‌دهد که اراده برای تغییر بنیادین اقتصاد وب وجود دارد[43][11].

در پایان، باید به یاد داشت که هدف نهایی همهٔ اینها خلق یک وب پربارتر، منصفانه‌تر و کارآمدتر برای همه است. وبی که در آن تولیدکنندگان بابت خلاقیت و تخصصشان فوراً پاداش می‌گیرند، کاربران (با کمک Agentهایشان) دقیقاً برای همان چیزی که می‌خواهند هزینه می‌کنند و اطلاعات باکیفیت دریافت می‌کنند، و واسطه‌ها نقش مخرب یا سلطه‌گر ندارند بلکه صرفاً تسهیل‌گرند. چنین آینده‌ای بلندپروازانه اما دست‌یافتنی است. همان‌گونه که یک نسل قبل، پروتکل‌های باز اینترنت (HTTP, TCP/IP, SSL) توانستند زیربنای رشد خارق‌العاده وب را فراهم کنند، نسل جدیدی از پروتکل‌های اقتصادی و عامل‌محور می‌توانند زیربنای شکوفایی وبِ پیش‌رو باشند[44][29]. اکنون زمان آن رسیده که با نوآوری و تفکر خلاق، گناه نخستین اینترنت را جبران کرده و مدلی بنا کنیم که همگان از آن منتفع شوند. این راهی است به سوی اینترنتی که در آن ارزش به‌جای توجه محوریت دارد – چیزی که با ظهور Agentهای هوشمند دیگر یک رؤیا نیست، بلکه چشم‌اندازی در دسترس است.

منابع و مراجع:

1.        Mohamad Takalloo, وب عامل‌محور (Agentic Web)، آینده وب و تبلیغات چه خواهد بود؟[1][8]

2.        Ben Thompson, The Agentic Web and Original Sin, Stratechery (2025)[35][15]

3.        Galaxy Research, Building the Agentic Infrastructure: Scaling Trust, Memory, and Autonomy (2025)[24][26]

4.        Cloudflare Press Release, Launching NET Dollar – Cloudflare’s Stablecoin for the Agentic Web (Sep 2025)[17][11]

5.        Galaxy Research, Dead Internet Theory: How AI Broke Online Truth (Oct 2025)[32]


[1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [28] [33] [34] [35] [38] [39] [40] وب عامل‌محور (Agentic Web)، آینده وب و تبلیغات چه خواهد بود؟ - ویرگول

https://virgool.io/@smt.takalloo/%D9%88%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1-agentic-web-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88%D8%A8-%D9%88-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF-xm9uywsw0mhb

[11] [16] [17] [18] [19] همه چیز درباره نت دلار (NET Dollar) کلادفلر؛ پول جدید اینترنت

https://geekalerts.org/cloudflare-net-dollar-ai-internet-money/

[12] [13] [24] [25] [26] [27] [29] [31] [41] [42] The Agentic Edge: A New Era of Context-Aware Edge AI | Galaxy

https://www.galaxy.com/insights/perspectives/building-the-agentic-infrastructure-scaling-trust-memory-and-autonomy

[14] [15] [30] [44] The Agentic Web and Original Sin – Stratechery by Ben Thompson

https://stratechery.com/2025/the-agentic-web-and-original-sin/

[20] [22] Coinbase and Cloudflare Will Launch the x402 Foundation

https://www.coinbase.com/blog/coinbase-and-cloudflare-will-launch-x402-foundation

[21] Coinbase, Cloudflare Launch x402 Foundation for AI Payments

https://beincrypto.com/x402-foundation-ai-micropayments/

[23] How the New x402 Internet Payment Protocol Could Change the ...

https://incrypted.com/en/new-x402-internet-payment-protocol/

[32] Dead Internet Theory: How AI Broke Online Truth | Galaxy

https://www.galaxy.com/insights/perspectives/dead-internet-theory-collapse-online-truth

[36] [37] On the Institutional Origins of the Agentic Web - Harvard Journal of Law & Technology

https://jolt.law.harvard.edu/digest/on-the-institutional-origins-of-the-agentic-web

[43] Stablecoin – Stratechery by Ben Thompson

https://stratechery.com/topic/cryptocurrencies/stablecoin/