نانوا هم جوش شیرین می زند...
انتخابات، جوانی جمعیت، مهاجرت و نسلی که عقیم شدند.
به نام خدا
انتخابات، جوانی جمعیت، مهاجرت و نسلی که عقیم شدند.
جوانی جمعیت و مهاجرت
حکومت هنوز برنامه ای برای ازدواج متولدین دهه ی شصت و هفتاد ندارد که به سراغ دهه هشتادی ها رفته است به طوری که می بینیم که حتی میزان وام و بعضی مزایا برای آنها بیشتر است. همچنین به جای اینکه برای ازدواج افراد مجرد کاری صورت گیرد، طرح های جوانی جمعیت بیشتر شامل کسانی می شود که ازدواج کرده و پتانسیل فرزندآوری دارند، در نتیجه به کسانی که سه فرزند زیر بیست سال دارند زمین تعلق می گیرد.
طرح های تشویق به فرزندآوری و جوانی جمعیت در حالی دارد صورت می گیرد که ما شاهد این هستیم که حکومت بعد از 45 سال هنوز نتوانسته است زیر ساخت های شغلی مناسبی را برای افراد تحصیل کرده و متخصص ایجاد کند و ما شاهد بیشترین آمار تمایل به مهاجرت چه در افرادی با مدرک دانشگاهی و چه کسانی که تحصیلاتی ندارند، هستیم. یعنی می توان گفت میزان امید به آینده در کم ترین حالت خود قرار دارد که باعث می شود بیشتر جمعیت جوان تمایل به رفتن از ایران را داشته باشند.
نکته ی جالب اینجاست که هرکسی برای خودش یک پا کارشناس مهاجرت شده است و وقتی جایی صحبت از شرایط بد کار می شود، از زیر دیپلم تا دکترا، همه به من پیشنهاد می کنند که مهاجرت کنم. یکی می گوید حتی کارگری در ترکیه بهتر از مهندسی در ایران است و دیگری از مزایای شرکت ها و کارخانه جات اروپا می گوید.
کاری به خوب و یا بد بودن مهاجرت ندارم، اما من نمی توانم برای آنها توضیح بدهم که با شرایطی که من دارم، همه جا آسمان یک رنگ است. وقتی توان و انرژی من در محیط یک خانواده غیر استاندار که به دستور و تشویق حکومت، کارش تولید مثل بوده، مستهلک شده است، دیگر چه فرقی می کند که در ترکیه باشم یا اروپا یا هرجای دیگر. من در سن 35 سالگی دیگر آن انگیزه و انرژی هجده سالگی ام را ندارم که بخواهم به دنبال هدف جدیدی از صفر شروع کنم. من عمرم را در دانشگاه سپری کرده ام و حالا توقع دارم با توجه به زحمتی که کشیده ام و متناسب با مدرک تحصیلی ام، در کشور خود از درآمد و امکانات رفاهی که لیاقت آن را دارم برخوردار باشم.
نسلی که عقیم شدند
دولت هایی که بعد از انقلاب روی کار آمدند، هوشمندانه یا غیرهوشمندانه، آگاهانه یا غیر آگاهانه، بخشی از نسل دهه شصت و هفتاد را عقیم کرده اند. البته نه این که بخواهند آنها را با عمل جراحی یا تزریق دارویی عقیم کنند بلکه فقط با مشغول کردن آنها به دانشگاه و نساختن زیرساخت های مناسب شغلی، عملاً کاری کردند که بخش بزرگی از این انفجار جمعیت، نتوانند ازدواج کنند و کسی که نتواند این کار را انجام دهد در واقع عقیم شده است و دیگر نمی تواند نسل خود را ادامه دهد.
بله این خبر بسیار غم انگیز و تأسف بار است که بخشی از جمعیت یک کشور به همین سادگی عقیم می شود و کسی هم مسئولیت این فاجعه را گردن نمی گیرد. آیا این نوعی نسل کُشی محسوب نمی شود یا فقط این اسرائیل است که دارد نسل کُشی می کند؟ آیا نباید مسئولینی که این فاجعه را رقم زده اند را به دادگاه کشاند؟
اما ما می بینیم که نه تنها این مسئولین دادگاهی نمی شوند، بلکه هر روز بر ثروت و اعتبار آنها افزوده می شود و از طرفی شورای نگهبان هم به آنها اجازه می دهد که برای انتخابات و تکرار این نسل کشی و غارت بیت المال کاندید شوند و خب دیدیم که نتیجه ی ریاست جمهوری فردی مثل روحانی چه بر سر ملت آورد. و جالب تر این که این مفسدان بعد از پایان مسئولیت خود، نه تنها محاکمه نمی شوند، بلکه دوباره برای کاندید شدن درخواست می دهند یا اینکه به حکم رهبری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام می شوند و شما خود عمق فاجعه را می بینید. آیا نباید علیه مجلس خبرگان شکایت کرد؟
انتخابات
رهبر می گوید همه باید رأی بدهند اما برای من هیچ بایدی وجود ندارد و حتی اگر حکمی شرعی باشد، بهتر می دانم که بگویم یک کافر هستم تا مسلمانی که شرعش به آن حکم می کند که بر بی عدالتی ها چشم بپوشد.
آیا زمانش نرسیده که رهبر برای یک بار هم که شده، این 45 سال را دوباره باز بینی کند و افراد نالایق را به پای میزه محاکمه بکشاند و از طرفی پاسخی مناسب به نسلی که عقیم شده اند بدهد؟ درست است که ما در جنگ با عراق شرکت نداشته ایم اما آثار آن را تا مغز استخوانمان حس کرده ایم. ما نه فرزند شهید و جانباز و ایثارگر و آزاده ایم و نه خود جانباز و ایثارگر و آزاده ایم، ما نسلی هستیم که به جبر زمانه، در پایین ترین کیفیت زندگی به دنیا آمدیم و دوران سخت بعد از جنگ را تحمل کرده و آن را به هر مشقتی که بود گذرانده ایم. آیا به این نسل عقیم شده نباید غرامتی پرداخت شود؟
من رأی نمی دهم، حالا شما هزار دلیل بیاور و من را نقد کن. فکر می کنم همین دلایل بالا به اندازه ی کافی دلیل بر رأی ندادن من باشند. و اگر دلیل بیشتر می خواهید، کافیست در لایه های جامعه قدم بگذارید تا پی به عمق فاجعه ببرید. آنان که می دانند که هیچ و آنان که نمی خواهند بدانند هم که اگر با این دلایل قانع نشده اند، حتما منفعتی از حکومت به آنها می رسد که خود را به نفهمی می زنند.
30 دی 1402
مطلبی دیگر از این انتشارات
در شک
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابخانه ای برای ترویج همجنس گرایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
از یقین به شک