مدیر محصول در سازمان یا بتمن در گاتهامسیتی؟ (قسمت دوم)
در بخش قبل راجع به اسمگذاری این مقاله صحبت کردیم. زیاد وقتتون رو نگیرم و بریم سراغ اصل مطلب که که خیلی مهمه.
یادداشت نویسنده: این بخش دوم از این سری پستهای منه. دفعه پیش ما دربارهی مهارتهای نرمی که لازمه هر مدیر محصول داشته باشه گفتیم. شما میتونید در این آدرس قسمت اول رو بخونید. در بخش اول بیشتر از مفاهیم اولیه، پایهای و مقدماتی حرف زدیم. اما تو این بخش میخوایم روی مهارتهای مهم مدیر محصول مثل درک از برنامهنویسی، پیدا کردن اطلاعات بازار و برگزاری جلسات کاربردیتر عمیق شیم. این مهارتها برای مدیر محصول از نون شب هم واجبتره. بهترین مدیر محصول کسی نیست که فقط باعث اجرایی شدن ایدههای ناب بشه؛ بهترین مدیر محصول کسیه که این ایدههای ناب رو پیدا کنه. یه مدیر محصول باتجربه باید بازار هدف، تیم و منابعی که در اختیار داره رو در نظر بگیره؛ در درستترین زمان ممکن، ارزشمندترین فرصت رو پیدا کنه، شروع به ایدهپردازی کنه، ایدههاش رو کامل کنه و بعد با در نظر گرفتن این ایده برای چشمانداز محصول اولویتبندی کنه. حالا با توجه به همون نقشه راه و چشم انداز، استراتژی مدیریت تیم رو مشخص کنه. مطمئن باشید این کار از دست هر کسی برنمیاد، فقط باید یه مدیر محصول کنجکاو، فرصتطلب و البته کاربلد باشید.
۱۰ مهارتی که مدیر محصول نیاز داره تا محصولی استثنايی بسازه و تیم موفقی رو رهبری کنه.
ما در پست قبلی راجعبه مهارتهای شخصیتی و ارتباطی که یک مدیر محصول موفق باید داشته باشه تا تیم رو به بهترین روش رهبری کنه، صحبت کرده بودیم.
حالا میخوایم مهارتهای پیچیدهتری رو برای مدیران محصول بررسی کنیم، مهارتهایی که برای تعیین چشمانداز الزامیه.
موارد یک تا پنج رو میتونید در پست قبلی بخونید.
۶- مدیریت حرفهای زمان
داشتن مهارت مدیریت زمان برای هر آدم خبرهای یک نیاز اساسی و مهمه. اما برای مدیران محصول این اهمیت چندین برابر میشه چون هر دقیقه از زمان کاریشون رو میتونن با چندین وظیفه و کار مختلف پر کنن. ممکنه به سادگی در این دام بیفتید که بقیه تیمها و سهامداران باعث شن شما از کار خودتون دور بشید.
قدم اول برای مدیریت زمان اینه که شما یک تصویر از بالا، از تمام مسئولیتها و وظایفتون داشته باشید. از بیرون بهش نگاه کنید. مدیر محصول ارتباط زیادی با بخشها و تیمهای مختلف داره، این باعث میشه یه زمانی به خودتون بیاید و ببینید که مسئولیتی رو قبول کردید که اصلا به شما ربطی نداره. این که شما بلدید هر کاری رو انجام بدید دلیل نمیشه اون رو حتما انجام بدید.
مثلا قرار بوده یک مشاوره کوچک در تصمیمات فروش ارائه بدید، به خودتون میاید و میبینید که توی جلسات مکرر و طولانی گیر افتادید. باید قدرت و حضور ذهن داشته باشید که در این شرایط به عقب برگردید و ببینید که آیا این واقعا بهترین کاریه که میتونید با وقتتون انجام بدید؟
روزهاتون رو آگاهانه و محتاطانه برنامهریزی کنید. برای این کار میتونید مقالهی Time Management Tips of Insanely Busy People رو هم بخونید.
شاید بعدا خودمم ترجمهاش کردم اگر دوستداشته باشید.
تمرکز کنید
کارهایی رو برنامهریزی کنید که به طور مستقیم مسئولیت شماست و باید به عنوان مدیر محصول بهشون رسیدگی کنید. اولویتبندی این وظایف ممکنه باعث بشه به خیلی از درخواستها به طور قاطعی «نه» بگید؛ نترسید هیچ اشکالی نداره.
همهی زمان رو به جلسات ندید
برای کار خودتون هم زمان بذارید و برنامهریزی کنید. کل زمان روز رو برای جلسات خالی نذارید؛ همهی روز رو به جلسات مختلف نرید. بعضی از پروژهها به زمان بیشتری برای تمرکز و فکر کردن نیاز دارن. اینکه شبانه روز به جلسه برید باعث میشه زمان خیلی کمی برای فکر کردن باقی بمونه.
یاد بگیرید به درخواست جلسات «نه» بگید
جلساتتون رو انتخابی برید؛ خودتون تصمیم بگیرید که به چه جلسهای باید برید و کدومها رو باید رد کنید. این که هر درخواست جلسهای اومد بدون فکر قبول کنید و شرکت کنید، باعث میشه بعد از یه مدتی هیچ برنامهریزیای روی زمانتون نداشته باشید. هر درخواست رو به خوبی بسنجید و فکر شده عمل کنید. همیشه این سوالات رو از خودتون بپرسید:
برای چی دارید توی این جلسه شرکت میکنید؟ از این جلسه چی بدست میآرید؟ آیا فرد دیگهای میتونه جای شما در جلسه حضور پیدا کنه؟ آیا راهی به غیر از گذاشتن جلسه برای حل مشکل، جمعآوری اطلاعات یا تصمیمگیری وجود داره؟
استراتژی جلساتتون رو مشخص کنید
اگر از مفید بودن جلسهای مطمئن شدید، زمانی رو در روز بهش اختصاص بدید. سعی کنید به زمان پایبند باشید. دیگه اجازه ندید کسی بدون هماهنگی و یهویی با شما جلسه بذاره یا از در بیاد تو و درخواست جلسه کنه. این خیلی مهمه که استراتژی جلساتتون رو عوض کنید. تیم شما باید یاد بگیره برای جلسات از قبل هماهنگ کنه.
سر پیدا کردن اطلاعات پروژه/محصول زمان زیادی هدر ندید
شما به عنوان مدیر محصول باید به تمامی اطلاعات به آسانی و در کوتاهترین زمان ممکن دسترسی داشته باشید. اطلاعاتی مثل مستندات محصول، یادداشتهای جلسه (صورتجلسه)، راههای ارتباطی با مشتری و ... شما به یک روش کارآمد و مناسب برای ایجاد، ذخیره و سازماندهی همه اطلاعات نیاز دارید. بخاطر همین میتونید از خدمات و ابزارهای زیادی که در بازار (مثل اورنت Evernote) وجود داره استفاده کنید. این ابزارها به شما این امکان رو میدن که با یه چشم به هم زدن هر اطلاعاتی که میخواید رو به دست بیارید.
۷- بلد باشید چجوری جلسات خوبی برگزار کنید و بیخیال حرفهای بهدردنخور شید
مدیر محصول مثل یه چسب میمونه که باید تیمهای مختلف رو کنار هم نگهداره و کاری کنه که در یه جهت حرکت کنن. برای همین شما واضحترین درک رو دارید که محصول قراره به کجا برسه و چقدر فوریت واسه رسیدن به اون هدف داره. یه جورایی شما رانندهی اتوبوسی هستید که بقیه تیمها مسافرشن.
معمولا رو به جلو حرکت کردن نیازمند مدیریت قوی بین تضادهای مختلف تیمهاست. فکر کنید تیم فنی زمان بیشتری میخواد تا بتونن کار رو با کیفیت تحویل بده ولی از طرف دیگه تیم بازاریابی (مارکتینگ) میخواد یه کمپین رونمایی خیلی بزرگ رو چند روز دیگه داشته باشه. وقتی این تضادها به اوج خودش میرسه معمولا تیمها به سراغ شما میان تا مشکل رو براشون حل کنید.
یه سری جلسات هم هست که باید برگزار بشه مثل جلساتی که بفهمیم دقیقا الان تو سازمان یا تیم چه خبره و پروژه تو چه مرحلهایه، جلسه برای اینکه مشخص بشه قدم بعدی چیه، جلسه برای اینکه مشکلات رو بفهمیم و بتونیم حلش کنیم و… . خیلیها فکر میکنن جلسه یه جورایی زمان دور ریختنه ولی باور کنید اگر درست مدیریت بشه خیلی مفید و کارآمده. فقط کافیه چند نکته سادهای که در ادامه میگیم رو رعایت کنید:
از قبل موضوعاتی که قراره تو جلسه صحبت بشه رو مشخص کنید
جلسات شما احتمالا شامل نمایندههایی از تیمهای مختلفه. از مدیران و نمایندههای تیمهای مختلف بخواید موضوعاتی که میخوان در جلسه مطرح کنن رو به شما اعلام کنن. این کار باعث میشه هم نمایندهی تیمها از قبل به موضوعشون فکر کنن و با ذهنی آمادهتر بیان، هم شما دقیقا بدونید انتظار چی رو باید داشته باشید.
شرکتکنندههای جلسه رو محدود کنید
زمانی که دارید برنامهریزی جلسه رو انجام میدید به این هم فکر کنید که چه کسانی نیازه در جلسه حضور داشته باشن. فقط افراد لازم رو توی لیست قرار بدید. با این کار نه تنها به زمان افراد احترام گذاشتید، بلکه جلوی صحبتهای بیمورد راجع به موضوعات انحرافی رو هم گرفتید.
دستور جلسه رو به همه اعلام کنید
قبل از جلسه، دستور جلسه و تمام مباحثی که قراره صحبت شه رو به برای افرادی که حضور دارند ارسال کنید تا بقیه افراد هم با آمادگی ذهنی در جلسه حاضر بشن.
جلسه رو کوتاه برگزار کنید
هیچکس جلسات ماراتنمانند دوست نداره. مدت زمان مناسب و بهینه برای جلسات ۳۰ دقیقهاست. سعی کنید اگر قراره مدت زمان جلسه بیشتر از ۳۰ دقیقه بشه اون جلسه رو به دو بخش تقسیم کنید و در هر بخش فقط افراد مرتبط رو دعوت کنید. در اصل فردی در جلسه وجود نداشته باشه که مدت زمان زیادی بیکار و بدون صحبت بمونه.
مواردی که قراره تو جلسه بهش برسید رو لیست کنید
بدونید برای چی دارید به جلسه میرید. قراره چی بدست بیارید و جلسه رو به کجا برسونید. این جوری زمانی که از جلسه بیرون میاید به تمام هدفهاتون رسیدید و میتونید راهنمایی عملیاتیتری به تیمتون بدید.
خلاصه جلسه رو داشته باشید
ایدهی خیلی خوبیه که یک نفر خلاصه جلسه رو یادداشت کنه بعد به صورت سند(داکیومنت) این خلاصه نگهداری بشه. منظور از این سند یعنی تصمیمها، قدمهای بعدی، صحبتهای راهبردی و … .
۸- کدنویسی بفهمید و تا حدودی بلد باشید
قرار نیست متدهای کدنویسی و برنامهنویسی رو بلد باشید تا مدیر خوبی بشید ولی لازمه که درک درستی از کد و برنامهنویسی داشته باشید تا بتونید با تیمهای فنی و طراحی به خوبی ارتباط برقرار کنید. الکی اصرار نداشته باشید که بگید همهچی رو بلدید. فروتن باشید.
چند نکته که باید یادآوری کنم:
از سوال پرسیدن نترسید
اگر یه مسئلهای رو درک نکنید و کامل نفهمید، قطعا نمیتونید اون رو حل کنید. پس سوال بپرسید. تیم فنیتون از تلاشی که میکنید تا یاد بگیرید قدردانی میکنه و بیشتر خوشحال میشه.
به محدودیتهای پیادهسازی فنی توجه کنید
یکی از رایجترین وظایف شما در ارتباط با تیم فنی اینه که بتونید مشخص کنید هر وظیفهای(task) چه قدر زمان لازم داره. به عنوان مدیر محصول شما باید زمانبندی منطقیای انجام بدید و بفهمید که هر قسمت از کد برنامه چه میزانی زمان برای پیادهسازی لازم داره. زمانهاتون باید واقعبینانه باشه. نه کم که تیم نتونه به اون برسه نه خیلی زیاد که مسخره باشه. باید از محدودیتها و تکنولوژیهای مختلف درک داشته باشید که بتونید طرحی رو پیشنهاد بدید، راهی رو جایگزین کنید و یا زمان مناسبی رو پیشبینی کنید.
تمام تلاشتون رو بکنید که دانشتون رو بالا ببرید
با اینکه مهندسها و برنامهنویسهای شما عموما ناراحت نمیشن که شما ازشون سوال کنید ولی خب هیچ آدمی دوست نداره مدام ازش سوال بشه. پس به اطلاعاتی که داره بین شما و تیم فنی رد و بدل میشه توجه کنید و بعد دانشتون رو راجع به اون مسائل و دیگر موضوعات مرتبط بالا ببرید. این که به زمان تیم فنیتون احترام بذارید و مدام اونها رو بخاطر پاسخگویی به سوالاتتون متوقف نکنید باعث میشه در طولانی مدت اعتمادشون رو بیشتر به دست بیارید.
۹- از «آمارهای خیابانی (street statistics)» درک درستی داشته باشید (بدونید در اطرافتون چه خبره)
از ویژگیهای یه مدیر محصول خوب اینه که کنجکاوه، با دقته و دوست داره تحلیلگر باشه. هیچ چیز رو بدیهی ندونید و در نظر داشته باشید همهچی بر طبق دادهها و آماره.
دادهها (data) مهمترین عنصر در مدیریت محصول هستن. حتما در تیم خودتون تحلیلگران و متخصصین دادهی حرفهای داشته باشید که دادهها رو به یک اطلاعات و دانش قابل درک و کاربردی تبدیل کنن. این باعث میشه موقعیتهای بهتر رو ببینید و فرصتها رو از دست ندید.
به عنوان مدیر محصول باید از داخل و خارج سازمان منابع اطلاعاتی متفاوتی داشته باشید. ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس (google analytics) اطلاعات خوبی مثل تعداد ورودی و رفتار کاربرها و … رو به شما نشون میدن.
اما مراقب باشید که هر اطلاعات و دادهای که دم دستتون هست رو جمع نکنید. اینجوری کلی داده مختلف دارید که شما رو گیج کردن و نمیدونید به چه دردتون میخورن. دادهها و اطلاعاتی رو جمع کنید که مطمئنید برنامهای برای اون دارید؛ آگاهانه این کار رو انجام بدید.
۱۰- چرخهی عمر کاربرتون (مشتریتون) رو بدونید
وقتی صحبت از مدیر محصول میشه، شغل شما اینه که هر جنبهای از چرخهی عمر توسعه محصول (product development lifecycle) رو پوشش بدید. ولی فراموش نکنید به دورهی طول عمر مشتری (customer lifecycle) (میزان زمان ارتباط مشتری با محصول ما) هم باید توجه ویژهای داشته باشید.
چرخه رشد محصولمحور یک چارچوب برای رشد کسب و کار مبتنی بر سرمایهگذاری بر روی تجربیات کاربران محصولمحوره.
این چرخه شامل ۴ بخش متوالی میشه: کاربران ارزیاب، کاربران تازهکار، کاربران دائمی، کاربران وفادار. اقدامهای مهمی که باعث میشه این کاربرها به مرحله بعد برن هم شامل فعالسازی حساب، پذیرفتن محصول، تحسین کردن و حامی شدنه.
درک درست از نیازمندیهای مشتری و کاربر در هر بخش کمک میکنه که تمرکز بیشتری روی سازمان و تیم داشته باشید و استراتژیهایی رو اتخاذ کنید که به این چرخه تکامل کاربر سرعت بده. یه تصمیم درست برای سرعت بخشیدن به این چرخه میتونه باعث رشد نمایی بشه.
در اصل این چرخه اینجوریه که یه کاربر اول میاد سیستم رو ارزیابی میکنه (evaluators) بعد کمکم حسابش رو فعال میکنه و عضو میشه (activate)، بعد تبدیل میشه به کاربر تازه وارد که زیاد هم با سیستم کار نکرده (beginners)، کمکم سیستم رو میپذیره و درک میکنه و یادش میگیره، باهاش شروع به کار کردن میکنه (adopt)، از اینجا به بعد کاربر تبدیل میشه به کاربر دائمی که منظم از سیستم استفاده میکنه (regulars)، بعد از یه مدت شیفته سیستم میشه و سیستم رو تحسین میکنه (adore)، و در آخر هم به کاربر قهرمان و وفادار سیستم ما تبدیل میشه (champions)، کاربر سیستم رو تبلیغ میکنه (advocate)، اینجاست که یه کاربر جدید دیگهای با سیستم آشنا میشه و این چرخه از اول شروع میشه.
کاربرهای ارزیابیکننده (امتحانکننده) EVALUATORS
این افراد در حال گشت و گذار در محصول ما هستند و از طرفی کمی درباره این محصول هیجانزدهاند. این کاربرها معمولا چندین انتخاب برای برطرف کردن نیازشون دارند پس در اینجا بهترین تصمیم اینه که کاربرها رو در سریعترین زمان ممکن به طور رایگان عضو کنیم (freemium). تکنیک مؤثر در این زمان سوق دادن کاربر به سمتیه که بتونه ویژگیها و امکانات کلیدی ما رو بفهمه. این کار ممکنه از طریق پشتیبانی انجام بشه یا حتی سایت رو جوری طراحی کنیم که زودتر این موارد رو ببینه. هدف اصلی تبدیل این کاربر به کاربر فعاله.
کاربرهای مبتدی و تازهکار BEGINNERS
این کاربرها تازه با ما آشنا شدن و به کاربر فعال تبدیل شدن پس اینها ارزش ما رو میدونن و از اون هیجانزده هستن. اگر تا الان پول پرداخت نکردن بخاطر اینه که یا دارن برای پول دادن آماده میشن یا منتظر یه انگیزه کوچکن. این گروه از کاربرها تصمیمشون رو گرفتن از محصول استفاده کنن پس وظیفه شماست که تمام مشکلات رو از سر راهشون بردارید، راهنمایی خوبی در اختیارشون بذارید و بهشون پشتیبانی بدید. در این زمان باید همهی ویژگیهای محصول رو به کاربرتون یاد بدید. هدف این مرحله تبدیل کاربر فعال به کاربر دائمیه.
کاربرهای دائمی REGULARS
کسانی هستند که از محصول شما به صورت مرتب و مداوم استفاده میکنن. اونها روی محصول شما سرمایهگذاری کردن تا برای کارهای روزانه هر روز ازش استفاده کنن. حل کردن مشکلات این دسته از کاربرها از بقیه مهمتره چون اگر هر مشکل کوچکی هم براشون پیش بیاد تاثیر خیلی بزرگی روی درآمد و بخش تجاری محصول میذاره. غیر از اینکه کار رو باید براشون راحت کنید و سرعت استفادهشون رو بالا ببرید، باید کاری کنید که از شما به طور دقیقتر و پیشرفتهتر استفاده کنن و تمام خصوصیات پیچیدهی محصول رو بشناسن. این گروه همیشه با ویژگیها و امکانات جدید محصول ما کار میکنن. پس از اونها میشه برای دریافت بازخوردهای مختلف استفاده کرد و این خیلی ارزشمنده. در این مرحله هدف اینه که رابطه با مشتری رو ازکاربردی صرف به احساسی ارتقا بدیم. این باعث میشه کاربران محصول ما رو تحسین کنند.
کاربران قهرمان CHAMPIONS
این قهرمانها طرفدار پر و پا قرص شما هستند. چون نه تنها از محصولات شما استفاده میکنن بلکه به هرکسی که میشناسن هم توصیه میکنن. این دسته از کاربرها احساسی و برونگرا و رک هستن. وظیفهی شماست که شور و اشتیاق رو همیشه در اونها زنده نگهدارید و نذارید این اشتیاق کم بشه. کاربرهای وفادار یا قهرمان فکر میکنن شما و محصولتون خاص و فوقالعاده هستید، پس بذارید بدونن که شما هم همین فکر رو راجعبه اونها دارید. شما میتونید این اشتیاق دو طرفه رو از طریق تغییر بیان و ادبیات صحبت باهاشون، راهنمایی پیشرفته و بهتر، دسترسی به ویژگیهای قویتر محصول، یا اجازه استفاده از ورژن آزمایشی جلوتر نشون بدید. شما قطعا میتونید روی این کاربرها حساب ویژهای باز کنید، این گروه از کاربرها هستن که با خوشحالی تو نظرسنجی شرکت میکنن و به شما تو جمعآوری اطلاعات کمک میکنن و یا به باشگاه مشتری شما میپیوندن.
اشتیاق برای حل مشکلات کاربر
مدیریت محصول یه نقش پیچیدهاس که به تخصص توی حوزههای فنی و ارتباطی زیادی نیاز داره، شرح این شغل هم تو سازمانهای مختلف، متفاوته. ولی در قلب این حرفه، علاقه شدید برای حل مشکلات کاربرها موج میزنه.
همهی مهارتهای فنی، ارتباطی و حتی مدیریتی قابل یاد گرفتن هستن اما این شور و اشتیاق و سختکوشیه که مدیر محصول از روز اول با خودش به همراه داره. بدون این اشتیاق شما هرگز نمیتونید از سختیها و فراز و نشیبهای این حرفه جون سالم به در ببرید.
بنابراین اگر دنبال این هستید که مدیر محصول خوبی بشید اصلا نگران نباشید، تمام این مهارتها نه تنها قابل یادگیریه بلکه با گذر زمان و تجربه بهتر میشه. به جاش از الان تمرین اشتیاق داشتن برای بهبود زندگی مردم رو شروع کنید. این موضوع از همه مهمتره و بهترین راه برای رسیدن به موفقیت تو این حرفهست.
ممنون که زمان گذاشتید. در این مورد اگر سوال داشتید بنده در خدمتم. اگر انتقادی دارید در نظرات لطفا ذکر بهم بگید و اینکه اگر بخش اول رو هنوز نخوندید از اینجا میتونید مطالعهاش کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترجمه ماشینی در مقابل ترجمه انسانی یا در کنار آن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابهایی با بالاترین آمار ترجمه در جهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشکلات ترجمه و ارائه راهحلهایی کاربردی برای آنها