مدیر محصول در سازمان یا بتمن در گاتهامسیتی؟ (قسمت اول)
شاید براتون سوال باشه چرا این تیتر رو گذاشتم؟ خب دوتا دلیل داشت، اولی ارادت شخصیم به جناب بتمن، و دوم اینکه به نظر من مدیر محصول توی سازمان دقیقا مثل بتمن میمونه تو گاتهامسیتی. حالا اگر فیلم بتمن رو ندیدید و شهر گاتهام رو نمیشناسید عب نداره؛ در این حد بدونید که هرکی، هرچی میخواد به مدیر محصول میگه، هر اتفاق بدی میفته مدیر محصول باید جواب بده، هرکی با هرکی دعواش میشه باز مدیر محصول باید آشتی بده. دقیقا به پوست کلفتی بتمن. این دو بخش رو اگر بخونید دقیق میفهمید مدیر محصول چیکار میکنه. اگر میخواید مدیر محصول بشید یا مدیر محصول استخدام کنید خیلی بدردتون میخوره. البته شاید هم از میزان مسئولیت و فشار کاریش، از این سمت فراری بشید. قسمت دوم رو میتونید در این آدرس بخونید.
یادداشت نویسنده: در بخش اول تمام مهارتهای مهم نرمی که هر مدیر محصول نیاز داره رو توضیح میدیم. برای یادگیری عمیقتر به بخش دوم مراجعه کنید، در اونجا ما به موارد ضروریای که هر مدیر محصول باید بلد باشه مثل درک از برنامهنویسی، آمارهای خیابانی(بیرون سازمانمون چه خبره) و برپایی جلسات کاربردیتر اشاره میکنیم.
مهارتهای نرم (soft skills) چیزهایی مثل سازگاری، نگرش، ارتباطات، تفکر خلاق، اخلاق کار، کار گروهی، شبکهسازی، تصمیمگیری، مثبت بودن، مدیریت زمان، انگیزه، انعطافپذیری، حل مسئله، تفکر انتقادی و حل تعارض رو شامل میشه.
با همون سرعتی که نرمافزارها و اپلیکیشنها دارن دنیا رو میگیرن، نقش مدیران محصول هم روز به روز مهمتر میشه. دیگه میتونیم بگیم مدیران محصول قلب تپنده محصولن چون اونها هستن که دارن چشمانداز یک محصول رو تعیین میکنن. در بیشتر شرکتها میزان مسئولیت و قدرت مدیران محصول فرق داره ولی مشخصهی اصلی همهی اونها اینه که ارتباطدهنده بین چند تیم هستن؛ مثلا بین کسب و کار(سازمان یا شرکت)، بازار(مشتری) و تیم توسعه محصول.
مدیر محصول بودن شغل دشواریه که به تسلط و مهارت زیاد در حوزههای مختلف نیاز داره. در کنار همهی اینها مدیران محصول باید مهارتهای نرم زیادی داشته باشن تا بتونن از کنار مشکلات روزمرهشون به راحتی گذر کنن.
مدیر محصول دقیقا چیکار میکنه؟
اگر در سطوح بالای مدیریتی باشه، استراتژی و تاکتیک یک تیم چند منظوره رو مشخص میکنه و مسئولیت ایدهپردازی و مشخص کردن نقشه راه تا توسعه، بهینهسازی و رشد یک محصول و تیم رو بر عهده داره. معمولا در موقعیتیابی(مثلا در بازار)، پیامرسانیها و استراتژی قیمتگذاری هم مشارکت میکنه.
اساسا هر تصمیمی راجع به محصول بخواهید بگیرید یا هر کاری در رابطه با محصول داشته باشید، باید با مدیر محصول ارتباط برقرار کنید. برطرف کردن دغدغههای روزمره مشتری و کمک برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت هم از وظایف دیگهی مدیر محصوله.
از اونجایی که نقش مدیر محصول چندین کارکرد رو دربرمیگیره، یه بخش زیادی از زمان کاری مدیران محصول صرف اولویتبندی وظایف کاری و برقراری ارتباط با بخشها و تیمهای مختلف میشه.
مدیران محصول نه تنها باید آمار عملکرد رو از مشتریان، سهامداران، مدیران سازمان، تیم محصول و ... جمعآوری کنن بلکه باید بتونن به زبان همهی گروههای مختلف صحبت کنن تا نگرانیها رو از گروهی به گروه دیگه، با زبان و ادبیات گفتاری خودشون، انتقال بدن.
در همین بازهی زمانی مدیر محصول باید چشماندازی برای محصول در نظر بگیره و اون رو بیان کنه.
ساده به نظر میاد نه؟
راستی یادم رفت بگم، مدیر محصول باید همهی این کارها رو به موقع و با در نظر گرفتن بودجهبندی مالی سازمان انجام بده :)
وظایف یه مدیر محصول چیه؟
تا الان فهمیدیم که مدیر محصول کارهای همزمان زیادی رو با دپارتمانها، بخشها و تیمهای مختلف سازمان انجام میده، ولی حالا میخوایم بدانیم که یک روز از زندگی مدیر محصول دقیقا چه شکلیه.
برای درک بیشتر، در ادامه بخشی از وظایف کاری یک مدیر محصول رو براتون تعریف میکنیم.
نمونه شرح وظایف کاری یک مدیر محصول:
مدیر محصول یکی از اعضای اصلی تیم ما است. او مسئول تصمیمگیریهای تجاری و استراتژی محصول ماست. همچنین او باید تمام چالشهای پیش روی کاربران را حل کند و سازمان را به بازدهی مالی برساند.
هدف ما ساختن محصولاتی است که کاربران، آنها را دوست داشتهباشند. وظیفه شما این است که با استفاده از دانش فنی و تجربه خودتان چشماندازی مناسب برای محصول در نظر بگیرید و با توجه به بودجهبندی انجام شده، پروژه را در موعد مقرر تحویل دهید.
در این موقعیت شغلی شما رابطه تنگاتنگی با همهی تیمها و همینطور سهامداران داخلی و خارجی و هیئت مدیره دارید. در واقع به نوعی شما قهرمان همهی ما هستید. شما باید با توجه به اندازه بازار، ویژگیهای محصول، نیازهای مشتری و شیوهی ورود به بازار، نقشه راهی ترسیم کنید. همچنین باید با در نظر گرفتن سیر صعودی محصول و سازمان، کل چرخهی طول عمر محصول را مشخص کنید که شامل برنامهریزی استراتژیک تا اجرای تاکتیکی، اندازه گیریها و بهینهسازیهای مداوم و ... میشود.
مسئولیتهای اصلی شامل موارد زیر است:
- تعامل با مشتریان به صورت منظم از طریق راههای مختلف
- شناسایی و اولویتبندی نیازهای بازار و محصول، ویژگیهایی که به محصول باید اضافه شود و مولفههای موقعیتیابی و ورود به بازار، روشها و استراتژی پیامرسانی کلیدی
- همکاری با مهندسان، برنامهنویسان و طراحان در راستای حل مشکل
- طراحی یک نقشه راه محصول بلند مدت و مدیریت آن
- تحلیل دادههای داخلی و خارجی برای شناسایی مشکلات و همچنین فرصتها
- تعریف KPIهای مختلف و تعیین اهدافی که تیم را به سمت موفقیت سوق میدهند
- مطالعات تحقیقاتی مرتبط
- توسعه برنامههای آموزش محصولات داخلی و خارجی
- ایجاد و حفظ اسناد سود و زیان
مشخصههای شما برای این موقعیت شغلی:
- مهارتهای ارتباطی و مدیریتی پروژه قوی
- توانایی تشکیل تیم و ایجاد روابط متقابل با طرفین داخلی و خارجی (مهندسان، ذینفعان کسبوکار، شرکا و غیره).
- توانایی کار کردن تحت فشار، تمرکز کردن بر روی چندین وظیفه(task) و توجه دقیق به جزئیات
- خلاق و کنجکاو بودن
- توانایی کار گروهی و لذتبردن از آن
- همدلی و همدردی با مشتری و برطرف کردن مشکلات آنها در کمترین زمان
- رهبری قوی و تاثیرگذاری بر روی تیمهای مختلف از طریق مدیریت و ایجاد انگیزه
- فداکاری برای تیم
همچنین نوع جدیدی از مدیر محصول در شرکتهای محصول محور وجود داره. «مدیر رشد محصول» که یه نقش متفاوته. این نقش مسئول مستقیم پاسخگویی به سوالات مربوط به کسب و کاره مثل میزان هزینه، نرخ بازگشت سود، درآمد روزانه و ...
ترکیب ذهنیت تجاری و کسب و کار با ذهنیت مدیر محصول سنتی جذابه ولی باعث ایجاد مسئولیتهای بیشتری برای مدیران محصول میشه. این رو باید در نظر بگیریم که در آینده چه ما بخوایم چه نخوایم این تغییر صورت میگیره، مدیران محصول باید پاسخگوی پرسشهای تجاری و کسب و کار هم باشند. پس اگر شما هم مدیر محصول هستید بهتره که این مهارت رو زودتر یاد بگیرید.
شاید بعدها یه پست توی ویرگول راجعبه مدیر رشد محصول و تواناییهاش بذارم :)
چه جوری مدیران محصول این همه کار انجام میدن؟
چه مدیر محصول سنتی باشید چه مدیر رشد محصول، این کار خیلی سخت و طاقتفرساست، برای اینکه بتونید کار رو به آخر برسونید باید ذاتا عاشق کار زیاد و سخت باشید تا جون سالم به در ببرید.
ما یه لیست ۱۰تایی از مهارتهای ضروری که هر مدیر محصول باید داشته باشه رو جمع کردیم برای کمک به کسایی که میخوان در آینده مدیر محصول باشن یا شرکتهایی که میخوان مدیر محصول استخدام کنن.
بیایید با مهارتهای نرم شروع کنیم:
۱۰ مهارت نرم که به شما کمک میکند مدیر محصول قویتری باشید
- بلد باشید حرف بزنید
بیشتر روز یک مدیر محصول با کارهای ارتباطی میگذره: یادداشت جلسه، شرکت در جلسه، چت و صحبتهای داخل سازمانی، ارائه و پاورپوینتها، نوشتن مستندات (از همه بدتره :( ) و یادداشتهای آموزشی. خیلی از وقت شما صرف نوشتن و صحبت کردن میشه .
شما به عنوان مدیر محصول نماینده تمام اطلاعات یک پروژه هستید. از کوچکترین نکته تا بزرگترین تصمیمگیریها و استراتژیهای محصول یا توسط شما انجام میشه یا شما از اون باخبرید. پس وظیفهی شماست که تیمتون رو آگاه کنید تا جهتگیری درستی به سمت هدف داشته باشن. اگر اطلاعات غلط یا قدیمی به تیمها برسونید، زمان رو از دست میدید و به هیچ کدوم از انتظارتتون هم نمیرسید.
نوشتن سند نیازمندیهای محصول یکی از مهمترین وظایف شما در جایگاه مدیر محصوله. این سند(داکیومنت) شامل اطلاعات مهمی مثل جهتگیری محصول، مشخصههای اون، ویژگیهایی که باید بهش اضافه بشه، زمانهای کلیدی و مهم (مثل زمان بروزرسانی یا معرفی و ...)، بازار هدف و مشتریها، شاخصهای کلیدی عملکرد(KPI) و ... است. شما باید این سند رو بنویسید، مرتب کنید و بخشهای مختلفش رو به تیمهای مختلف بدید تا نسبت به جهتگیریهای آینده آگاه باشن و از اون پیروی کنن.
مهارت نوشتاری شما هم زمانی آزمایش میشه که میخواید برای سهامداران، شرکا یا هیئت مدیره شرکت متنهایی رو بنویسید تا ایدههای جدید یا ویژگیهای جدید محصول رو بهشون توضیح بدید. باید بلد باشید چجوری مشتری، شرکا یا هیئت مدیره رو با نوشتههاتون قانع کنید تا حرف شما رو بخرن یا در بخشی از استراتژی شرکت تغییر ایجاد کنن.
و اینکه حواستون باشه کلمات مهمن، در کاربردیترین حالت ممکن برای پیشبرد تصمیماتتون ازشون استفاده کنید.
۲-با مشتریهاتون صحبت کنید
زمان گذاشتن و صحبتکردن با مشتری بهترین بخش کار یک مدیر محصول و یکی از موثرترین راههای موفقیته. باید بدونید که وفاداری مشتری یکی از محرکهای اصلی پیشرفته.
به عنوان مدیر محصول شما صدای مشتریان هستید، پس باید درک درستی از نیازها و خواستههای اونها داشته باشید تا بتونید موثرترین راه حل رو انتخاب کنید. توی این دوره زمونه که همه دارن سرویس ارائه میدن باید خیلی با مشتری همدلی داشته باشید تا خیلی راحت شما رو با یک سرویس دیگه جایگزین نکنه.
کوتاهترین راه و بهترین راه صحبت مستقیمه. حالا چه رو در رو چه از راههای دیگه. بذارید شما رو بشناسن و بالعکس شما هم اونها رو ببینید و بشناسید. باهاشون زمان بگذرونید، یک ارتباط عاطفی مناسب ایجاد کنید. اگر برای شروع صحبت مشکل دارید میتونید با این سوال شروع کنید که محصول شما چه تغییری در زندگی مشتریانتون به وجود آورده. شما قراره به عمق ارزشی که ایجاد کردید برسید و از دل اون کم و کاستیها رو بفهمید و بیرون بکشید.
چند تا سوال نمونه که برای شروع صحبت میتونید از اونها استفاده کنید:
- محصول ما چی داشته که باعث شده شما ازش استفاده کنید؟ یا محصول ما چجوری زندگی رو برای شما آسونتر کرده؟
- چی توی محصول ما بیشتر شما رو هیجانزده میکنه؟
- چه مشکلی قبلا داشتید که الان با محصول ما حل شده؟
- دوست دارید در آینده محصول ما چه کارهای دیگهای رو برای شما انجام بده؟
- در زمان کار با محصول ما به چه مشکلاتی برخوردید؟
خلاق باشید و سوالاتی مطرح کنید که کاربرتون رو درگیر کنه.
شما میتونید سوالات رو توی سایت خودتون بذارید، توی شبکههای مجازی خودتون منتشر کنید، مکالمه رو در رو انجام بدید یا از راههای دیگه منتشرش کنید. نکته اصلی اینه که جایی مکالمه رو شروع کنید که برای کاربرها و مشتریانتون مناسب باشه و راحت بهش دسترسی داشته باشن.
اگر میخواید از کاربرهاتون اطلاعاتی بگیرید، مطمئن بشید که قراره از اون اطلاعات استفاده کنید چون گرفتن اطلاعات اضافه برای کابرها حس بد ایجاد میکنه، مخصوصا اگر ندونن که با اون اطلاعات میخواید چیکار کنید. بعد از اینکه کاربرها یا مشتریانتون به سوالها جواب دادن یادتون نره حتما تاییدشون کنید و به هر طریقی ازشون قدردانی کنید؛ مثلا یک ایمیل خودکار یا جوابی براشون بفرستید. به پستهاشون جواب بدید و به اونها نشون بدید که دارید از نظراتشون استفاده میکنید.
- بلد باشید متقاعد کنید (این بار مهندسها و برنامهنویسهای خودتون رو)
جولی ژو، نماینده تیم طراحی محصول فیسبوک میگه که:
این واقعیت به هیچ عنوان نباید فراموش بشه که مهندسان (و برنامهنویسان) هر ایدهی خوبی رو تبدیل به واقعیت میکنن. مهم نیست که شما پنج، پانصد یا پنجهزار مهندس در تیم خودتون داشته باشید، اونها یک منبع نیستند. اونها سازندههای اصلی و پایهای هستن که باعث میشن محصول شما ایجاد بشه.
شما برای اینکه رویاهاتون به حقیقت بپیونده باید بتونید مهندسای تیمتون رو قانع کنید. باید بدونید مهندسها چجوری فکر میکنن. باید انقدر از نظر فنی قوی باشید که اونها ایدهی شما رو قبول کنن و به شما اعتماد کنن. باید بلد باشید با زبون خودشون باهاشون حرف بزنید. برای اینکار همچنین باید توی تبلیغ و توضیح هم خوب باشید. جوری از ایدهتون دفاع کنید که انگار هیچ ایدهای بهتر از این در دنیا وجود نداره. به ایدهتون اعتماد داشته باشید، ولی یادتون نره این اعتماد واقعی باشه، یعنی قبلش بازار رو سنجیده باشید، تحلیل کرده باشید یا حتی با مشتری خودتون صحبت کرده باشید.
در این مواقع شما باید یک مُبلِغ بیشرم باشید که برای ایدهتون میجنگید تا سازمان اون رو قبول کنه و در راس کارها قرار بده. باز هم میگم مهندسها فقط یه نیرو نیستن، اونها کسانی هستن که رویای شما رو به واقعیت تبدیل میکنن.
مهندسها هم مثل بقیه دغدغه، ناراحتی و نقاط ضعف مختلفی دارن، بهشون نشون بدید که این مشکلات رو میدونید و قراره با همراهی هم اون مشکلات رو برطرف کنید.
- بدونید که کِی باید تفویض کنید (کار رو به بقیه بسپارید)
هزار بار شنیدید که میگن: کاری که خودت خوب بلدی رو انجام بده، بقیه کارها (وظایف) رو به دیگران محول کن.
این توصیه به شدت هوشمندانهاست ولی کمتر کسی به اون عمل میکنه.
مت لیمی مشاور محصول، نه تنها از سپردن وظایف به بقیه حمایت میکنه بلکه میگه مسئولیتها رو هم به دیگران بسپارید.
یادتون باشه اگر کارهای خودتون رو به دیگران میسپارید ولی باز هم دم به دقیقه سوال میکنید که چی شد، بدونید نه تنها فرصت توانمندتر شدن رو از اون فرد تیمتون گرفتید بلکه از خودتون هم فرصت آزادتر شدن وقتتون رو میگیرید. نترسید، شما همیشه رهبر خواهید ماند و هرچقدر هم مسئولیت و کارها رو به تیمتون برونسپاری کنید، باز هم در آخر تیم منتظر شما میمونه که قدم بعدی رو براشون روشن کنید و مدیریت کارها رو به بهترین شکل بر عهده بگیرید.
لیمی چند پیشنهاد موثر برای تفویض ارائه میده که در زیر به اونها اشاره میکنیم.
رک و صریح باشید
اغلب مدیرها عادت دارند که همه کار رو خودشون برعهده بگیرن. برای همین تجربه کمک خواستن یا سپردن کاری به کسی رو ندارن. حرف آخر رو با ابهام نزنید. خیلی محکم از عضو تیمتون بخواید که مسئول باشه و به شما کمک کنه؛ اینجوری دقیقا شرح وظایفش رو میدونه.
شما قرار نیست همه چیز رو کنترل کنید
وقتی یک وظیفه یا مسئولیت رو به کسی سپردید بهتره دیگه در کوچکترین موارد مربوط به اون مسئولیت دخالت نکنید و نظر ندید، بذارید اون عضو تیمتون خودش کار رو انجام بده. بهش بفهمونید که در آخر چی میخواید ولی لحظه به لحظه مسیر رو بهش نگید و بذارید خودش تواناییها و مهارتهاش رو نشون بده، خودش تجربه کنه. بهشون یادآور شید که هروقت خواستن میتونن با شما درباره اون مسئولیت مشورت کنن. این کار در آینده و بلند مدت به شما خیلی کمک خواهد کرد و شما تیمی با تجربه بیشتر خواهید داشت.
به طور مداوم خروجی بخواید و از روند کار آگاه بشید
قراره به طور مداوم بدونید کارها خوب پیش میره یا نه. تیمتون جایی گیر کرده؟ نیاز به کمک داره؟ عملکرد اعضای تیم رو پیگیری کنید. با تیمتون راجع به تجربیاتی که داشتید صحبت کنید تا آگاهتر بشن و اگر جایی به مشکلی خوردید برای حل مشکل جلسات طوفان فکری (brain storm) راه بندازید. اگر چیزی درست پیش نرفت موأخذه نکنید، بلکه با هم مشورت کنید که برای دفعه بعد چه روندی رو باید پیش بگیرید که به این مشکل برخورد نکنید.
۵- تاثیر گذار و حمایتکننده باشید
اگر میخواید مدیر محصول خوبی باشید باید روابط عمومی و حس انساندوستانه خوبی داشته باشید. درسته توانایی تجاری و بیزینسی و فنی هم مهمه ولی اگر روابط خوبی نداشته باشید یا رهبر قویای نباشید نمیتونید چشماندازی که دارید رو به واقعیت تبدیل کنید.
مدیریت محصول فقط یه شغل و وظیفه نیست بلکه مربوط میشه به این که چقدر میتونید حمایتکننده خوبی باشید، به دیگران قدرت ببخشید و نقاط ضعف و قدرتشون رو بدونید. اینکه دیگران بهتون اعتماد کنن و باهاتون درد و دل کنن. اینکه روی اونها نفوذ داشته باشید، دوستتون داشته باشن تا همه برای هدف، بیشترین تلاش ممکن رو انجام بدن.
برای این کار، مدیران محصول نیاز دارن که مهارتهای نرم قویای (مثل مهارتهای موجود در این لیست) داشته باشن. هوش عاطفی و همدلی به شما کمک میکنه که شرایط رو دقیقتر بسنجید و مدیریت کنید. مهارتهای ارتباطی به شما این قابلیت رو میده که راحتتر پیش برید و مشکلات و اختلافات بین تیم رو سریعتر حل کنید. و خودآگاهی به شما کمک میکنه همیشه بیطرف باشید و از بیرون به قضیه نگاه کنید تا بتونید یک قهرمان واقعی برای تیم و مشتریتون باشید.
یه مدیر خوب همچنین مسئول اینه که تیم محصول رو با چشمانداز محصول همراستا کنه. این کار به این نیاز داره که وظایف روزمره افراد در راستای هدف بلند مدت باشه تا ۱) ایدهها به درستی اولویتبندی بشن، ۲) تیم توسعه محصول، تاثیر نهایی کار خودش رو درک کنه.
به طور خلاصه شما باید یک تصویر از بالا از محصول خودتون داشته باشید و به تیم خودتون و مشتری انگیزه بدید که به این تصویر برسن. از یک طرف به هریک از اعضای تیم در این راه کمک کنید و از طرف دیگه هوای مشتری خودتون رو هم داشته باشید.
اگر هنوز هم براتون جذابه به مطالعه راجع به مدیریت محصول ادامه بدید؛ حتما به قسمت دوم مدیر محصول در سازمان یا گاتهام در سیتی در این آدرس سر بزنید.
فایل docker-compose.yml چیست؟
سیستم مدیریت ترجمه چیست؟
موتور ترجمه ماشینی ترگمان بهروز شد