۱۰ ویژگی که مدیر محصول خوب باید داشته باشه.
این مقاله توسط الکس الکساکیس در مدیوم به این آدرس منتشر و توسط من ترجمه و تالیف شده.
مدیریت پروژه یکی از رویاییترین شغلها برای کسانیه که همهکارهان (به این معنا نیست که توی همه کار استاد باشن). مدیریت محصول یه کاریه که دامنه فعالیت و مسئولیتش در هر سازمان، شرکت و تیمی متفاوته، چون هرکدوم از اینها چالشهای مختلف و مخصوص به خودشون رو دارن.
تقریبا برای مدیریت محصول هیچ پیشزمینه تحصیلی و مدرکی ایدهآل کامل نیست. اما میشه گفت همهی مدیران محصول یه ویژگی مشترک دارن: مهارتهای نرم.
مهارتهای نرم (soft skills) شامل سازگاری، نگرش، ارتباطات، تفکر خلاق، اخلاق کار، کار گروهی، شبکهسازی، تصمیمگیری، مثبت بودن، مدیریت زمان، انگیزه، انعطافپذیری، حل مسئله، تفکر انتقادی و حل تعارض است.
بیشتر مواردی که در پایین میبینید کاملا واضحن ولی تا حالا هیچ کسی راجع بهشون صحبت نکرده، بقیه موارد هم که به شدت مهم هستن. تمام موارد زیر به هم مرتبطن و به مدیران محصول کمک میکنن تا بهترین نتیجه رو از افراد تیم بگیرند.
۱- روحیه تیمی: مدیر محصول خوب، مدیریه که تیمی بازی کنه و بدونه تکی پرواز کردن چقدر محدودش میکنه. فراتر از این که شما در طراحی، مهندسی، تحلیل داده و فروش چقدر استاد و ماهر هستید، باید قدرتتون رو درون تیم نشون بدید. این وظیفهی شماست که کاری کنید تیم بازدهای بیشتر از خروجی یک نفر بده و قویتر از جمع قدرت تکتک افراد بشه.
۲- اعتماد: تا وقتی که تماما از صمیم قلب به تیمت اعتماد نکردی، بازیکن خوبی درون اون تیم نخواهی بود. اعتماد داشتن یعنی که شما هر روز تکتک افراد تیم رو زیر ذرهبین نمیبرید، هروز به ریزترین حالت ممکن چکشون نمیکنید و به اصطلاح تیم رو micro-managed نمیکنید. این خیلی طبیعیه که شما میخواید از نتیجه کار با خبر بشید و بدونید هر کدوم از اعضای تیمتون چه تواناییهایی دارند. ولی برای این راههای دیگهای جز بازخواست پیدا کنید و از طرف دیگه سعی کنید کم و کاستیهای افراد تیمتون رو با آموزش پوشش بدید. اگر کسی نقصی در کارش داره سعی کنید اون شخص رو نزدیک مدیران ارشد نگه دارید تا یاد بگیرند و در آخر بدون درد و خونریزی در صورتی که هیچ راهی وجود نداشت با رضایت کامل دو طرف اجازه بدید که از تیم شما برن. نبود اعتماد نه تنها تکتک افراد تیم رو از پا در میاره، بلکه باعث میشه کل تیم هم نابود شه.
۳- تعامل: مدیران محصول وسیله ارتباطی هستند؛ ارتباطی بین شرکت، تیم توسعهدهنده و بازار(مشتری). مدیران محصول توی جلسات مختلفی (جلسات تیم فنی، جلسه با مدیران شرکت یا با مشتریان و ...) شرکت میکنند، اونها باید یاد بگیرندکه تو هرجلسهای به چه روشی صحبت کنند تا آدمهای روبهرو به راحتی ایده محصول رو بفهمن و بدون ترس و به درستی نظر خودشون رو بگن.
۴- رهبری: بدون شک یکی از سختترین مصداقهای مدیریت و رهبری، مدیران محصول هستن. اونها بدون اینکه قدرت رسمی بالایی داشته باشن باید تیمشون رو به سمت یه هدف پیش ببرن. مدیران محصول اغلب روی افراد تاثیر میذارن و به اونها روحیه میدن، شوق و اشتیاق رو در آدمها به وجود میارن، دقیقا برعکس قدرتی که مدیران در گذشته ازش استفاده میکردن. پس یه مدیر محصول خوب باید بلد باشه بدون قدرت امر و نهی، تیمش رو با آموزش دادن و برانگیختن احساسات و روحیه هدایت کنه.
۵- اولویتبندی: یه مدیر محصول خوب باید بتونه نویزها رو حذف کنه، تشخیص بده چه چیزهایی برای تیم خودش و کاربران مهمه و بعد بقیه رو حذف کنه. شما همیشه ممکنه کلی پیشنهاد خوب از سهامداران داخلی و خارجی داشته باشید،این خیلی مهمه که بتونید تصمیم بگیرید و اولویت بندی کنید. اینکه بدون فکر ببینید مشتری چی میخواد یا رقیب چیکار میکنه یا تیم فروش چی میگه همیشه خوب نیست، قطعا بعدها به مشکلات بزرگی بخاطرش برخورد خواهید کرد. دقیقا در این زمان مدیران سراغ تصمیمات احساسی میرن که این هم اشتباه بزرگتریه. بهترین راه پیدا کردن یه چارچوب اولویتبندی براساس معیارهای ارزش تیم و شرکته که به شما راهنمایی کنه چطور تصمیمگیری کنید. این چارچوب به شما کمک میکنه به دیگران توضیح بدید تصمیمتون چیه و چرا این تصمیم رو گرفتید. این مهمه که تیمتون این چارچوب رو ببینه و بفهمه دلیل هر تصمیم و اولویت چیه. دیگه نباید توی تیم و سازمان طراح یا برنامهنویسی باشه که ندونه دلیل زمانبندی شما برای یک ویژگی محصول چیه.
۶- فرآیندسازی(ایجاد چارچوب): شامل چارچوبهایی(فرآیندهایی) برای استدلال در مورد مشکل، چگونگی تعامل و ارتباط تیم، انتظارات از محصول، انتظارات از تیم، خطوط زمانی، اینکه موفقیت و کیفیت چطور به نظر میرسند، و چطور تصمیمات گرفته میشن. شما علاوه بر این که باید قادر باشید چارچوب رسمی سازمان رو مشخص کنید، باید چارچوبی برای تیمتون در نظر بگیرید که به نحوهی افکار و تعامل اونها جهت بده. یادتون باشه چون سازمانها با هم مختلفاند پس هیچ قانون خاصی برای ایجاد فرآیند در سازمان وجود نداره. این وظیفهی شماست که برای پویایی سازمان بخشی از هر فرآیند رو انتخاب کنید و اونها رو اجرا کنید.
۷- حل مسئله: توانایی حل مسئله در مدیران محصول باید دو برابر بقیه باشه. اول، مشکل کاربر و مشتری رو با محصولی که سازمان به اون تحویل داده حل کنه. دوم، هر مشکلی که سر راه تیم توی این مسیر قرار میگیره رو حل کنه و کم کاستیها رو از بین ببره. خیلی از ما زمان کمی رو برای نحوهی حل مسئله یا دلیل ایجاد مسئله صرف میکنیم، ما معمولا مستقیم به سراغ حل مسئله میریم. یادتون باشه مشکلات به مدلهای مختلفی با ما روبهرو میشن و نحوهی حل هر کدومشون با قبلی فرق داره.
۸- کنجکاوی: هیچ چیزی نمیتونه یه ذهن کنجکاو رو شکست بده. یکی از مهمترین خصوصیات مدیر پروژه خوب کنجکاوی دربارهی بازار هدف و مشتری و محصوله. کنجکاوی ارتباط مستقیم داره با اینکه چه میزان با مشتریها صحبت میکنید و ازشون اصلاعات میگیرید، بازار رو رؤیت میکنید، برای فهمیدن بهترین روش ایجاد یک ویژگی تست A/B انجام میدید و چه میزان تکنولوژیهای جدید رو تست میکنید. فراموش نکنید، تیم خودتون یکی از بهترین مرجعها برای اینه که بفهمید بازار چگونهاس، مشتری چی میخواد یا مشکلات چیه؛ قطعا شگفتزده میشید از ایدههایی که از تیم خودتون خواهید شنید. کنجکاوی تنها راهیه که شما رو همیشه یک قدم جلوتر از رقیباتون نگهمیداره.
۹- همدردی: با ملایمت رفتار کنید و نسبت به بقیه همدلی نشون بدید؛ نسبت به کاربرها، خریدان، تیم خودتون، سازمان و ... . درسته که شما بیرون حوض ایستادید ولی توسعه محصول از زنجیرهای انسانی تشکیل شده که نیاز به تعادل و تعامل داره، بدون این دو مورد غیرممکنه که شما بتونید از افراد دیگه انتظار کاری داشته باشید و به راحتی به عنوان مدیر محصول شکست خواهید خورد.
۱۰- در همه حال تلاش کنید ۹ تا ویژگی شخیصتیتون رو بهبود بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
انواع مختلف ترجمه
مطلبی دیگر از این انتشارات
راه اندازی اولین container
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین کاربردهای ترجمه ماشینی