باور به شایسته‌سالاری نه‌تنها اشتباه، بلکه زیان‌بار است

نویسنده:کلیفتون مارک ترجمۀ: مرتضی میرعباسی مرجع: aeon

آیا ممکن است شایسته‌سالاری نیز مثل برخی ایدئولوژی‌های دیگر راهی برای توجیه نابرابری‌های موجود باشد؟

اکثر مردم فکر می‌کنند کمابیش در کشورهایی شایسته‌سالار زندگی می‌کنند. حتی آن‌ها که معتقدند در کشورشان شایسته‌سالاری حاکم نیست، معتقدند اگر این سازوکار محقق شود، جامعه‌شان به وضعیتی ایدئال خواهد رسید. اما تحقیقات متعددی در روان‌شناسی نشان می‌دهند باور به شایسته‌سالاری خیلی سریع ممکن است به چیزی متضاد خود تبدیل شود. یعنی به جای آنکه برای همه فرصتی برابر ایجاد کند، به توجیهی در دست موفق‌ها تبدیل شود که همه‌چیز را برای خودشان بردارند. معنای این اتفاق برای جامعه‌ای شایسته‌سالار چیست؟

تصویرساز: امیلیانو پونزی.
تصویرساز: امیلیانو پونزی.

کلیفتون مارک، ایان

«ما هنگامی به باورهامان حقیقتاً پایبند خواهیم بود که دخترکی گرفتار در چنگال فقر بداند او از همان فرصت‌هایی برای موفقیت برخوردار است که هر فرد دیگر... .» باراک اوباما، سخنرانی مراسم تحلیف، سال ۲۰۱۳

«می‌باید شرایطی برابر و عادلانه برای شرکت‌ها و کارگران آمریکایی ایجاد کنیم.» دونالد ترامپ، سخنرانی مراسم تحلیف، سال ۲۰۱۷

شایسته‌سالاری به یک آرمان اجتماعی فراگیر تبدیل شده است. سیاستمداران از هر طیف و جناحی پیوسته به این موضوع می‌پردازند که مواهب حیات -ثروت، قدرت، اشتغال، و تحصیلات دانشگاهی- باید در ازای مهارت‌ها و میزان تلاش افراد در میانشان توزیع شود. «فرصت‌های برابر»، ورد زبان همگان شده و استعاره‌ای است پرکاربرد از آن‌که هر فردی می‌تواند به موقعیتی برسد که برازنده و درخور شایستگی‌هایش باشد. از لحاظ مفهومی و اخلاقی، شایسته‌سالاری به‌عنوان سازوکاری مطرح می‌شود که به‌ظاهر در تقابل با نظام‌هایی چون اشرافیت موروثی قرار دارد که در آن، موقعیت اجتماعی هر کس با لاتاریِ تولدش به شکلی قضا و قدری تعیین می‌شود. در لوای شایسته‌سالاری، ثروت و مزیت نتیجهٔ منصفانهٔ شایستگی قلمداد می‌شود، نه ناشی از بادآورده‌ها و خوش‌اقبالی‌های برآمده از اتفاقات بیرونی.

اغلب مردم نه تنها معتقدند جهان باید بر محور شایستگی اداره شود، بلکه بیشترشان خیال می‌کنند دنیا همین حالا هم بر مدار شایسته‌سالاری حرکت می‌کند. به‌عنوان مثال، ۸۴درصد از مشارکت‌کنندگان انگلیسی در نظرسنجی موسسهٔ افکارسنجی «نگرش‌های اجتماعی بریتانیا»۱ در سال ۲۰۰۹ اعلام کردند که سخت‌کوشی عاملی «اساسی» یا «بسیار مهم» در پیشرفت است. یافته‌های سال ۲۰۱۶ موسسهٔ بروکینگز نیز نشان می‌دهد که ۶۹ درصد از آمریکایی‌ها بر این باورند که ما در ازای میزان هوش و مهارت خود از مواهب زندگی بهره‌مند می‌شویم. پاسخ‌دهندگان در هر دو کشور اعتقاد دارند که عوامل بیرونی مانند شانس، اصل و نسب و آقازادگی از درجه اهمیت بسیار پایین‌تری برخوردارند. هرچند که این یافته‌ها مربوط به دو کشور آمریکا و بریتانیا است، اما چنین باورهایی کمابیش در همه‌جای دنیا شایع است.

بااین‌وجود این باور گسترده، تصور آنکه شایستگی