تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
تمایل ما به سرزنش قربانیان از کجا برمیخیزد؟
سرزنش قربانیان راهی است برای اجتناب از پذیرش اینکه بعضی امورِ غیرقابلتصور میتواند برای خودِ شما اتفاق بیفتد
نویسنده:کِیلی رابرتز ترجمۀ: احسان یزدانی مرجع: Atlantic
اگر کیف یا گوشیِ همراهمان را در خیابان سرقت کنند، با خودمان میگوییم که من سزاوار همچین اتفاقی نبودم. اما اگر همین ماجرا برای دوستان یا اعضای خانوادهمان پیش بیاید، آنها را ملامت میکنیم که چرا اجازه دادهاند چنین اتفاقی بیفتد؟ ما میل داریم باور کنیم جهان برای «دیگران» عادلانه است. یعنی معتقدیم هر اتفاقی که میافتد، حتماً دلیلی داشته است و میشد از آن پیشگیری کرد. علاقۀ ما به سرزنش قربانیان از کجا سرچشمه میگیرد؟
کِیلی رابرتز، آتلانتیک — در ماه اگوست، کرت متسگر، کمدین و نویسندۀ پیشین مجموعۀ تلویزیونیِ طنز «اینساید امی شومر»، آتش بحثی سراسری دربارۀ سرزنشِ قربانی را دوباره شعلهور کرد: او یک سری مطالبِ پرآبوتاب در رسانههای اجتماعی نوشت، در نقد شیوههایی که زنان برای گزارش قربانیشدنِ خود در جنایتها به کار میگیرند و تأثیراتی که این گزارشها بر متهمین میگذارد. وقتی تماشاخانۀ آپرایت سیتیزن بریگد، در شهر نیویورک، هنرپیشهای را از کار منع نمود، به این دلیل که زنان بسیاری او را به آزار و تجاوز جنسی متهم کرده بودند، متسگر بحث را به فیسبوک کشاند.
متسگر در پستی فیسبوکی، که اکنون حذف شده است، نوشت: «میدانم که قضیه چیست، چون زنان گفتهاند و همین بس است. اهمیتی ندارد که آنها چه کسانی هستند. همگی زن هستند! تمام زنان بهاندازۀ این کتاب مقدس قابلاعتمادند! کتابی که، مثل زنان، نمیتواند دروغ بگوید.» او در ادامه ظاهراً از زنان به این دلیل انتقاد میکند که پس از وقوع جرم به پلیس مراجعه نمیکنند و اضافه میکند: «اگر حتی از آنان بخواهیم -پیش از آنکه از ما بخواهند حرفشان را باور کنیم- روایتی هرچند مبهم از واقعه بدهند، انگار تجاوز روی تجاوز کردهایم.»
امی شومر، رئیس سابق متسگر و فمنیستی که رک و صریح سخن میگوید، بهناچار پایش به طوفان نقد و نظرهای مربوط به این موضوع کشیده شد. شومر علناً نظرات متسگر را نکوهش کرد و مردود دانست و در توییتر خود نوشت: «از حرفهای کرت متسگر بسیار ناراحت و ناامید شدم. بااینکه او دوست من و نویسندۀ بزرگی است، بهشدت با کارهای اخیرش مخالفم.»
سرزنش قربانی بهاشکال مختلفی بروز میکند و اغلب ظریفتر و ناخودآگاهتر از انتقادهای متسگر است. این رفتار ممکن است دربارۀ تجاوز و آزار جنسی به کار رود یا همچنین ممکن است در ارتباط با جرمهای معمولیتر رخ دهد، مثل موقعیتی که در آن، کسی را سرزنش میکنیم که جیببرْ کیف پولش را دزدیده، دلیلمان هم آن است که کیف پولش را در جیب پشتی شلوارش گذاشته بوده است. هر زمان که شخصی بهطور پیشفرض از قربانی میپرسد که برای جلوگیری از وقوع جرم چه کاری را میتوانسته بهنحو متفاوتی انجام دهد، تاحدی در فرهنگ سرزنشِ قربانی مشارکت میکند.
درحالیکه سرزنشِ قربانیْ فراگیر نیست (تجارب، پیشینه و فرهنگ برخی افراد سبب میشود احتمال آنکه قربانی را مقصر بدانند بسیار پایین بیاید) اما، بهنوعی، واکنشی روانشناختی و طبیعی در برابر جرم است. تمامی افرادی که قربانی را مقصر میدانند، لزوماً به طور مشخص، همان فرد را که برای پرهیز از وقوع جرم کوتاهی کرده، ملامت نمیکنند. درواقع، در اَشکال سادهتری از سرزنشِ قربانی، گاهی ممکن است مردم تشخیص ندهند که در حال چنین کاری هستند. برخی چیزهای سادهْ شکلی خفیف از سرزنش قربانی است، مثلاً اینکه وقتی از وقوع جرمی باخبر میشوید فکر کنید که اگر جای قربانی بودید با دقت