حسرت برای گذشته‌ای که هرگز نبوده

نویسنده:الستر بونت ترجمۀ: علی کوچکی مرجع: Chronicle

آرزوی بازگشت به گذشته ناشی از تحمل‌ناپذیری دوران کنونی است

نوستالژی حسرتی غم‌بار و توأمان لذت‌بخش برای گذشته است. در فرهنگ مدرن معمولاً نوستالژی را نکوهش می‌کنند و بازگشت به گذشته را نامطلوب یا نادرست می‌شمارند. اما گذشته‌گرایی این روزها دامان خود مدرنیته را نیز گرفته است. زیگمونت باومن در آخرین کتاب خود چهار دسته از نوستالژی‌های مدرن را برشمرده است: «بازگشت به هابز»، «بازگشت به قبیله»، «بازگشت به نابرابری» و «بازگشت به رحم مادر».

الستر بونت، کرونیکل آو هایر اجوکیشن — برای بسیاری کسان، گذشته هیچ‌گاه جذاب‌تر و آینده ترسناک‌تر به نظر نمی‌رسد. جامعه‌شناس برجستۀ بریتانیایی، زیگمونت باومن (که در ژانویه درگذشت)، در آخرین کتاب خود، توجهش را به این حالت نوستالژیک عطف کرده و آن را «رتروتوپیا» نامیده است.

باومن در سرتاسر زندگی کاری طولانی‌اش، شیفتۀ پارادکس‌های مدرنیته بود. مهم‌ترین آثار او، مثل مدرنیته و هولوکاست۱، نمونه‌های بارزی هستند از نظریۀ اجتماعی انتقادی که با نگاه تجربی همراه شده است. او در رتروتوپیا۲ به کندوکاو دربارۀ پیوستگی عجیب مدرنیته با نوستالژی می‌پردازد. مقصود اصلی این کتاب، تشریح روش‌هایی است که جریان‌های نوستالژیک مختلف در پیش می‌گیرند، هم در خلق و هم در غالب آمدن بر زمان حالی که باعث اختلال و سردرگمی است.

باومن با به‌دست‌دادن رئوس کلی چیزی آغاز می‌کند که پژوهشگر ادبیات دانشگاه هاروارد، سوتلانا بویم، «اپیدمیِ نوستالژی» نامیده است؛ وضعیتی که -به گفتۀ باومن- امروزه «به نحوی ملموس در هر سطحی از هم‌زیستی اجتماعی» وجود دارد. او وظیفۀ خود را چنین اعلام می‌کند: «گره‌گشایی، ترسیم و علنی‌کردن پاره‌ای از چشمگیرترین تمایلات ’بازگشت به گذشته در آینده‘ که در مرحلۀ رتروپیاییِ تاریخِ اتوپیا آشکار می‌شود». این تمایلات در چهار بخش دسته‌بندی می‌شوند: «بازگشت به هابز؟»؛ «بازگشت به قبیله»؛ «بازگشت به نابرابری»؛ و «بازگشت به رحم مادر».

خواندن کتاب چیزی است شبیهِ سوار شدن در قطار وحشت؛ این