خطرات نیّاتِ خیر

روان‌شناسی در دانشگاه ییل فکر می‌کند به جای همدلی باید شفقت داشت

نویسنده:پُل بلوم ترجمۀ: امیر قاجارگر مرجع: VOX

آیا امکان دارد که همذات‌پنداری با دیگران آسیب‌هایی در پی داشته باشد؟ آیا اصلاً کسی هست که مخالف همدلی باشد؟ بله، پل بلوم، استاد روان‌شناسی دانشگاه ییل. نویسندۀ کتابی جدید با عنوان «علیه همدلی»، نشان می‌دهد همدلی، هر قدر هم خیرخواهانه باشد، راهنمای مناسبی برای استدلال اخلاقی نیست. از آن بدتر، هر چقدر افراد داوری‌های اخلاقی خود را بر مبنای همدلی قرار دهند، حساسیتشان نسبت به رنجِ تعداد زیادتری از مردم کاهش پیدا می‌کند. بنا به گفتۀ بلوم، بیشتر ما کاملاً دربارۀ همدلی در اشتباه هستیم.

گفت‌وگوی پُل بلوم با شان ایلینگ، ووکس — کیست که مخالف همدلی۱ باشد؟ اگر شهودهای اخلاقی ما فقط در یک موضوع همداستان باشند، آیا آن این ایده نخواهد بود که همدلی با دیگر انسانها چیز خوبی است؟ چه آسیبی ممکن است از همذات‌پنداری با افکار و احساسات همنوعانمان به وجود آید؟

بنا به گفتۀ پل بلوم، استاد روانشناسی در دانشگاه ییل، بیشتر ما کاملاً دربارۀ همدلی در اشتباه هستیم. بلوم که نویسندۀ کتابی جدید با عنوان علیه همدلی۲ است، از مطالعات بالینی و منطق ساده استفاده می‌کند تا نشان دهد همدلی، هرقدر هم خیرخواهانه باشد، راهنمای مناسبی برای استدلال اخلاقی نیست. از آن بدتر، هرچقدر افراد و جوامع داوری‌های اخلاقی خود را بر مبنای همدلی قرار دهند، حساسیتشان نسبت به رنج تعداد زیادتری از مردم کاهش پیدا می‌کند.

«می‌خواهم پرونده‌ای در دفاع از ارزشِ استدلال آگاهانه و حساب‌شده در زندگی روزمره تشکیل دهم و نشان دهم که باید تلاش کنیم به جای قلبهایمان از سرهایمان استفاده کنیم.» این درخواستی است که بلوم در صفحات آغازین کتاب مطرح می‌کند. آنچه در ادامه می‌آید گفتگویی بی‌پرده دربارۀ خطرات نیّاتِ خیر است.

هفتۀ گذشته با بلوم به گفتگو نشستم تا دربارۀ پروندۀ او علیه همدلی صحبت کنیم. رک بگویم، کتاب بلوم را با میزان قابل توجّهی از تردید خواندم و با تردید وارد این گفتگو شدم. مدت‌ها بر این باور بودم که همدلی بنیان همبستگی انسانهاست (به دلایلی که در ادامه توضیح خواهم داد). بنابراین اگر حق با او باشد، من تقریباً در تمام طول زندگی‌ام بر خطا بوده‌ام.

بعد از خواندن کتاب و شرکت در این گفتگو، اکنون فکر می‌کنم او (در اکثر موارد) بر حق است.

شان ایلینگ۳: همدلی را چطور تعریف می‌کنید؟ و وجه تمایز آن مثلاً با شفقت۴ و همدردی۵ چیست؟

پل بلوم۶: سؤال بسیار خوبی است زیرا بیشتر مردم وقتی عنوان کتاب مرا می‌بینند وحشت می‌کنند. به این نتیجه رسیده‌ام که مردم معانی مختلفی از واژۀ همدلی برداشت می‌کنند. برخی همدلی را به معنی هر چیز خوب و اخلاقی، یا خوب بودن در یک معنای کلی، در نظر می‌گیرند. من با این تعاریف مخالف نیستم. معنای دیگری از همدلی وجود دارد که دقیق‌تر است و به فهم انسان‌های دیگر مربوط می‌شود. و آن دقیقاً آن چیزی نیست که من درباره‌اش صحبت می‌کنم. فکر می‌کنم درک و شناختن مردم دارای اهمیت است، اما لزوماً نیرویی نیست که در خدمت نیکی باشد. شناخت مردم می‌تواند در خدمت شر نیز باشد.

منظور من از همدلی احساس کردن احساسات دیگران است. بنابراین اگر شما در رنج باشید و من رنج شما را احساس کنم، یعنی من نسبت به شما احساس همدلی دارم. اگر مضطرب باشید، اضطراب شما را در خود احساس کنم. اگر غمگین باشید و من هم غمگین شوم، همدلانه رفتار کرده‌ام. و این با شفقت فرق دارد. شفقت یعنی من به دغدغه و مشکل شما اهمیّت می‌دهم و برای آن ارزش قائلم. به شما اهمیّت می‌دهم، اما ضرورتاً احساسات شما را در خود احساس نمی‌کنم.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند این صرفاً یک تفاوت کلامی است که اهمیّت چندانی ندارد. اما در واقع شواهد زیادی در کتاب من وجود دارد که نشان می‌دهد همدلی و شفقّت قسمت‌های متفاوتی از مغز را فعّال می‌کنند. اما آنچه اهمیّت بیشتری دارد این است که آن‌ها پیامدهای متفاوتی نیز دارند. اگر من نسبت به شما احساس همدلی داشته باشم، رنج کشیدن شما برایم دردناک خواهد بود. رنج شما برایم طاقت‌فرسا خواهد بود. این احساس باعث می‌شود از شما و کمک کردن به شما دوری کنم. اما اگر نسبت به شما احساس شفقت داشته باشم، نیرو خواهم گرفت. خوشحال خواهم شد و تلاش خواهم کرد تا زندگی شما را بهتر سازم.

ایلینگ: تمام نکاتی که اشاره کردید را درک می‌کنم، اما همدلی همچنان نزد من یک احساس به شدت مثبت، یا سودمند است. می‌توان گفت همدلی داشتن در واقع موجب به وجود آمدن شفقت بیشتر می‌شود.

بلوم: شکایت من به طور خاص از همدلی و نقش آن در تصمیم‌گیری است. همدلی ویژگی‌های خاصی دارد که باعث می‌شود در موقعیت‌های محدود و مشخصّی مثبت باشد. اگر من و شما تنها افراد روی زمین باشیم و شما در رنج باشید و من بتوانم شما را کمک کنم و دردتان را از بین ببرم، و نسبت به شما احساس همدلی داشته باشم و بنابراین زندگی شما را بهبود بخشم، همدلی یک کار خوب انجام داده است. اما جهان واقعی هیچ شباهتی به مثال ما ندارد. ضعف‌های ذاتی همدلی مربوط به این واقعیت است که همدلی مثل یک نورافکن۷ عمل می‌کند. همدلی بر روی شما متمرکز می‌شود. اما نورافکن‌ها تنها جایی را روشن می‌کنند که شما نشانه گرفته‌اید و به این دلیل همدلی مغرضانه است.

به خاطر همدلی است که به دختری سفیدپوست و جذّاب که گم شده است بیشتر از هزار کودک گرسنه که شبیه ما نیستند یا در جای متفاوتی زندگی می‌کنند اهمیت می‌دهیم

ممکن است من نسبت به شما که مردی سفیدپوست و خوش‌سیما هستید احساس همدلی داشته باشم، اما نسبت به یک انسان کریه و ترسناک احساس همدلی نمی‌کنم. واقعیت این است که برای افرادی که در فرهنگ من نیستند، رنگ پوستشان شباهت کمتری به من دارد و زبان متفاوتی دارند احساس همدلی بسیار کمتری دارم. این واقعیتی وحشتناک دربارۀ ذات بشر است و در سطحی ناخودآگاه عمل می‌کند، اما می‌دانیم که چنین چیزی اتفاق می‌افتد و واقعیت دارد. ده‌ها و شاید صدها تجربۀ آزمایشگاهی