تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
زشتها نابود میشوند
نویسنده:جانی تاکار ترجمۀ: حمیدرضا محمدی مرجع: aeon
سقراط که زشت بود، توانست عقل را چنان زیبا کند که زیبارویان برای جلب توجهش زوزه بکشند
یونانیان باستان علناً زیبایی را ارزش میدانستند؛ به ورزشکاران خوشاندام به عنوان نیمهخدایان احترام میگذاشتند، پسربچههای زیبارو را مشهور میکردند و حتی گاهی از خون سربازان دشمن، بهخاطر زیباییشان، میگذشتند. فرهنگ خود ما نیز کمتر از فرهنگ یونان زیبایی را پرستش نمیکند. در جامعهای که زیبایی موجب برتری و مزیت است طبیعتاً زشتی موجب سرکوب است. اما، چرا اینقدر بیرحمانه زیبایی را ترجیح میدهیم؟
جانی تاکار، ایان — اَشکال و صورتهای سرکوب، به معنی رفتار با افراد برخلاف آنچه که شایسته آن هستند، فراوان است، اما تقریباً همۀ آنها ناشی از بیعدالتی است. البته دشوار میتوان گفت هر کسی شایستۀ چه رفتاری است، اما ما در جهان مدرن مایلیم چنین بیندیشیم که شایستگی به نحوی با آن چیزی مرتبط است که در کنترل افراد است. برای مثال رنگ پوست در اختیار شما نیست، در نتیجه رفتار ناپسند با شما بر این اساس ظالمانه خواهد بود. [...]. جنسینگی و نژاد گسلهای نسبتاً مشخصتری برای سرکوب هستند، تا طبقه یا جنسیت. اما اگر سرکوب به معنای رفتار با افراد برخلاف آنچه شایستهٔ آن هستند باشد، دستهٔ دیگری نیز وجود دارد که شامل این سرکوب میشود، و آن سرکوب افراد زشت است.
ما شکل صورت خودمان را انتخاب نمیکنیم، درست همانطور که رنگ پوستمان را انتخاب نمیکنیم، با این همه افراد همیشه بر اساس ظاهرشان مورد تبعیض قرار میگیرند. همانطور که روانشناس، کامیلا شهانیدنینگ، با تلخیص پژوهشی دربارۀ این موضوع در مجله هافسترا هورایزن۱ در سال ۲۰۰۳ میگوید: «سوگیریهای بر اساس جذابیت در حوزههای بسیار متفاوتی خود را نشان داده است، مانند قضاوت معلم درباره دانشآموزان، ترجیح رایدهندگان نسبت به یک نامزد سیاسی و تصمیمگیریهای هیئت منصفه در دادگاههای شبیهسازی شده ... جذابیت بر تصمیمگیری مصاحبهکنندگان درباره متقاضیان یک شغل نیز تأثیر میگذارد». از کودکی که به بزرگسالی خیره میشود، تا بزرگسالی که به یک کودک خیره میشود، بیرحمانه زیبایی را ترجیح میدهیم. زشتها نابود میشوند.
یونانیان باستان هیچ مشکلی با این موضوع نداشتند. همانطور که مورخ سوییسی قرن نوزدهمی، یاکوب بورکهارت، میگوید: «یونانیان نه تنها به شدت تحت تأثیر زیبایی قرار داشتند، بلکه عموماً و صادقانه عقیدۀ خود نسبت به ارزش آن را ابراز میکردند». جایی در کتاب ایلیادِ هومر، یک فرد عامی جنجالبرانگیز به نام ترسیتس مرجعیت آگاممنون را زیر سؤال میبرد و بلافاصله توسط اودیسئوس، که نفرتش نسبت به انسانهای نوکیسه بسیار سرسخت است، با او برخورد میشود: «از میان تمامی کسانی که تحت حکومت ایلیون در آمدهاند، تو بدترین هستی». گفته میشود توصیف خود هومر از ترسیتس در واقع «زشتترین» بوده است که با «بدترین» جایگزین شده است:
او زشتترین مردی بود که تحت حکومت ایلیون در آمد. او پاچنبری بود و یک پایش لنگ میزد، با شانههایی خمیده که به سینهاش نزدیک میکرد و بر فراز آن جمجمهاش با اندک مویی روی آن قرار داشت.
معادل قرار دادن دو واژهٔ «زشتترین» و «بدترین» طرز فکر شخصی هومر نیست. واژۀ یونانی برای «زیبا» کالوس۲ است که به معنای «نجیب» نیز هست، در حالی که معادل یونانی واژۀ «زشت»، ایسکروس۳ است، به معنای «شرمآور». دوباره از بورکهارت نقل قول میکنیم که در یونان باستان، «ارتباط میان زیبایی و نجابتِ روحی جزو قاطعترین باورها بود».
یونانیها به صراحت زیبایی را میستودند، به ورزشکاران خوشاندام به عنوان نیمهخدایان در قالب مجسمهها احترام میگذاشتند، پسربچههای زیبارو را مشهور میکردند، و حتی گاهی از خون سربازان دشمن، بر اساس زیباییشان، میگذشتند. اما جامعهای که در آن زیبایی پرستش میشود، زشتها نیز سرکوب میگردند. بورکهات داستان «کودک اسپارتی» را بازگو میکند که در آن همسر دماراتوس هر روز به خاطر زشت بودنش