فقط تویی که می‌تونم بهش بگم: فراسوی گفت‌وگوهای دوستانه


ترجمۀ: الهام آقاباباگلی مرجع: Washingtonpost نویسنده: دبورا تانن

گاهی حرف‌زدن زخم‌ها را التیام می‌دهد و گاهی سکوت

هر آدم سالمی در طول زندگی با دوستان خود به اختلاف می‌خورد و دلگیر می‌شود. اما معمولاً نمی‌دانیم در این مواقع باید چه‌کار کنیم؟ با رفیق صمیمی‌مان حرف بزنیم و توضیح دهیم چرا از او دلخوریم؟ یا شاید بهتر باشد سکوت کنیم و در عمل نشانش دهیم که از او گلایه‌ای داریم؟ حتی ممکن است به این نتیجه برسیم که گذشت زمان زخم‌های رفاقتمان را بهتر درمان می‌کند. دبورا تانن، در کتاب جدیدش، می‌گوید پیچیدن یک نسخۀ واحد برای همه، فقط اوضاع را خراب‌تر می‌کند.

عکاس: ونسا گِرن.
عکاس: ونسا گِرن.

دبورا تانن، واشنگتن‌پست — دانش‌آموزی کلاس‌دومی به نام جولیا به دوستش، شَنون، اطمینان داد: «من و تو هیچ‌ وقت دعوا نمی‌کنیم». جولیا ادامه داد که اگر اختلافی پیش بیاید، با هم حرف می‌زنند و حلش می‌کنند: «منظورم این است که اگر من بخواهم با تو حرف بزنم، می‌گویی ’با من حرف بزن‘ و اگر بخواهی با من حرف بزنی، با تو حرف می‌زنم».

اوایل دهۀ ۱۹۸۰ بود که به این گفت‌وگو برخوردم، یعنی زمانی‌که محققی که آن را ضبط کرده بود، دعوتم کرد تا در مطالعه‌اش دربارۀ صحبت‌کردن کودکان با بهترین دوستانشان شرکت کنم. مبهوت شده بودم از شنیدن اینکه دختربچه‌هایی این‌قدر کم‌سن‌وسال باوری را بیان می‌کردند که مکرراً در میان زنان با آن برخورد می‌کردم. وقتی‌که با بیش از ۸۰ زن و دختر برای کتابی دربارۀ دوستی‌های زنانه مصاحبه می‌کردم، همین عقیده را شنیده بودم: اینکه صحبت‌کردن بهترین راه برای حل‌کردن مشکلات بین دوستان و، به‌طور کلی، حل‌وفصل‌کردنِ دلخوری عاطفی است.

دوستی، مثل تمام روابط انسانی، ممکن است منشأ آرامشی عظیم باشد، اما گاهی ممکن است منشأ آزار، سرخوردگی و حتی رنج نیز باشد. صحبت‌کردن می‌تواند نقش مهمی در آرامش و رنج، خصوصاً برای زنان، ایفا کند. زنانی که با هم دوست‌اند، در مقایسه با مردان، تمایل دارند بیشتر -در دفعات بیشتر و به مدت طولانی‌تر- و دربارۀ موضوعات شخصی‌تر صحبت کنند. بسیاری از زنانی که با آن‌ها مصاحبه کردم به من گفتند که چگونه صحبت‌کردن می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما بعضی‌هایشان هم از شیوه‌هایی گفتند که ممکن است فرد را آزرده کند.

نوعی از صحبت که بسیاری از زنان برایش ارزش قائل‌اند صحبت از گرفتاری‌هاست. همان‌طور که زنی گفته است: «دوستْ یعنی کسی که وقتی ناراحتم می‌توانم بهش زنگ بزنم، کسی که می‌تواند کمکم کند چیزی که ذهنم را مشغول کرده است، حل کنم». و یکی از گرفتاری‌هایی که دوستان ممکن است راجع به آن صحبت کنند مشکلاتشان با دوستان دیگر است. چنین مشکلاتی ممکن است نه‌فقط پیامدهای عاطفی بلکه جسمانی هم داشته باشد. محققان دانشگاه کارنگی ملون، رادلسکیا اسنید و شلدون کوئن، دریافتند که مواجهه‌های اجتماعی منفی با دوستان با افزایش خطر فشار خون بالا مرتبط است، البته برای زنان، نه مردان. بنابراین، برطرف‌کردن مشکلات با دوستان برای زنان ضرورت خاصی دارد.

این باور که بهترین راه برای برطرف‌کردن اختلافات بین دوستان صحبت‌کردن است چیز جدیدی نیست. شاعر قرن نوزدهم، ویلیام بلیک، چنین دیدگاهی را بیان می‌کرد: «از دوستم خشمگین بودم/ غضبم را به زبان آوردم، غضبم فرو نشست./ از دشمنم خشمگین بودم:/ دم نزدم، غضبم فزونی گرفت». اما، طبق نظر زنانی که با آن‌ها صحبت کردم، می‌گویم که، در بعضی موارد، اینکه به دوستتان بگویید از چیزی که گفته یا کاری که کرده خشنود نیستید ممکن است باعث افزایش خشم هم بشود.

حتی بین دوستان نزدیک، حل‌کردن مشکلات از طریق حرف‌زدن همیشه بهترین راه نیست

مثلاً زنی دربارۀ دوست جدیدش گفت که متهمش کرده بود که «قالش می‌گذارد». زن به من گفت از دوستش عذرخواهی کرده، اما به خاطر سپرده که در آینده در رابطه‌ با این دوستش محتاط باشد. یکی از نگرانی‌هایش این بود که «آیا این فرد بیش‌ازحد حساس است؟» و دیگری اینکه «نمی‌خواهم با این پرخاشگری‌ها روبه‌رو شوم». ممکن است این نگرانی‌ها در ابتدا تناقض‌آمیز به نظر برسند: آیا حساس‌بودن متضاد پرخاشگربودن نیست؟ لزوماً نه. هرچه نباشد اینکه به کسی بگوییم که احساساتمان را جریحه‌دار کرده اتهامی است که نوعی حمله به حساب می‌آید. به همین علت است که طرح‌کردن شکایت ممکن است خودش به دلیل شکایت تبدیل شود.‌

این هم مثالی دیگر. زنی به من گفت که صحبت‌کردن «مسئله‌ای» را حل نکرده، بلکه درعوض مسئله‌ای ایجاد کرده است. منشأ ناراحتی چیزی بود که در میان زنانی که با هم دوست‌اند متداول است: اینکه بفهمید کس دیگری، پیش از شما، از چیز مهمی اطلاع پیدا کرده است. آن زن به من گفت که دوستش اعتراض کرده: «چرا، قبل از اینکه به من بگویی، به یک دوست دیگر گفتی که زایمان کردی؟» نومادر دلیل خوبی داشت: وقتی هنگام وضع حملش شد، به آن دوستش زنگ زد که قرار بود موقع رفتن به بیمارستان مراقب کودک بزرگ‌ترش باشد. درنتیجه، شکایتِ آن دوست موجب پشیمانی‌اش نشد. درعوض، باعث شد که از آن شخص فاصله بگیرد، چرا که آنچه مطرح کرده بود به نظرش شکایتی بی‌پایه و اساس بود.


حتی بین دوستان نزدیک، حل‌کردن مشکلات از طریق حرف‌زدن همیشه بهترین راه نیست. از یک طرف، وسوسه‌کننده است که آنچه را گفته‌اید یا انجام داده‌اید با تکرارِ همان نظر یا اتهامی موجه جلوه دهید که باعث ایجاد مشکل در وهلۀ اول شده است. و بعضی افراد تصور حل‌کردن مشکلات از طریق حرف‌زدن را ناخوشایند، یا حتی زننده، می‌یابند. در شکل‌های افراطی، این چیزی است که، به‌ویژه در مقطع راهنمایی و دبیرستان، به آن می‌گویند «از کاه کوه ساختن». از نظر برخی، دوستی، مثل رابطۀ عاشقانه، تا وقتی موفق است که بتوان دربارۀ چیزها صحبت کرد. اما، در نظر عده‌ای دیگر، اگر باید دائماً در رابطه بازنگری کنیم، این رابطه رابطۀ موفقی نیست.

بیشترِ صحبتی که برای زنان مهم است دربارۀ اختلاف نیست، بلکه دربارۀ دلایل دیگرِ اندوه است. در دوران چالش‌های بزرگ زندگی، ازجمله بیماری، مرگ، جدایی، سقط‌جنین‌ یا ناکامی‌های دیگر، دوستی قابلیت‌های خودش را، که شامل تسکین‌بخشیِ صحبت هم هست، نشان می‌دهد. زنی به من گفت که چقدر برایش ارزش داشت که، وقتی شوهرش مُرد، دوست نزدیکش به مدت یک سال هر روز به او زنگ می‌زد. و وصف دوستان ارزشمندی را شنیدم که زمانی‌که دوست اندوهگینشان بارها و بارها کارهایی را بازگو می‌کرده که آرزو داشته طور دیگری انجامشان بدهد، گوش می‌کردند و صحبتش را با این جملۀ اطمینان‌بخشِ «هر کاری از دستت بر می‌آمد کردی» قطع نمی‌کردند.

اما اگر برخی افراد صحبت‌کردن دربارۀ رنجشان را تسکین‌دهنده می‌یابند، دیگران، یا همان افراد در زمانی دیگر، حس می‌کنند که صحبت‌کردن در این باره رنج را دوباره زنده می‌کند؛ آنان ترجیح می‌دهند با اجتناب‌کردن از صحبت از این رنج بگریزند. گاهی صِرفِ حضورداشتن تسکین‌دهنده

گاهی کلمات می‌توانند زخم‌هایی را التیام دهند که کلمات ایجاد کرده‌اند. و گاهی هم سکوت بهتر است

است. در رسم یهودی شیوا۱، دوستان و اقوام گرد هم می‌آیند تا به کسی که عزیزی را از دست داده دلداری بدهند، اما آن‌ها گفت‌وگو را شروع نمی‌کنند. دلداری‌ای که عرضه می‌کنند حضورشان است؛ مهمانان نباید حرف بزنند مگر اینکه فرد عزادار اول با آن‌ها صحبت کند.

بسیاری از زنانی که با آن‌ها مصاحبه کردم از انواع گفت‌وگوهایی که داشتند در حکمِ محکِ دوستی یاد کردند. اما برخی دیگر دوستی را در چارچوب اَعمال توضیح دادند. مثلاً، زنی در توضیح اینکه چرا یک نفر دوستِ نزدیک محسوب می‌شود گفت: «ما با هم سفر کردیم، با هم به دیدن جاهای مختلف رفتیم، با هم آشپزی کردیم، با هم خرید کردیم». درحالی‌که، بسیاری از افراد دربارۀ دوستان نزدیک گفتند: «ما راجع به همه چیز صحبت می‌کنیم»، برخی گفتند که نیاز به صحبت‌کردن دربارۀ همه چیز ممکن است طاقت‌فرسا باشد.

چندین زن به من گفتند که دوستی با مردان را دقیقاً به این دلیل ترجیح می‌دهند که، از دید آنان، در کنار مردان لازم نیست همیشه صحبت کنند. زنی به یاد آورد وقتی طلاق عذاب‌آوری را از سر می‌گذرانْد، دوستی‌اش با مردی را گرامی می‌شمرد که در همان زمان تجربۀ مشابهی داشت. دانستن اینکه آن‌ها در این رنج سهیم بودند مایۀ آرامش بود و همچنین اینکه لازم نبود درباره‌اش صحبت کنند. آن‌ها فقط با هم دوچرخه‌سواری می‌کردند تا زمانی که از خستگی از پا بیفتند.

ممکن است عجیب باشد که تلاش کنیم به چیزی به‌شیوه‌ای واکنش نشان دهیم که قبلاً تصورنکردنی قلمدادش می‌‌کردیم. برای برخی این کار ممکن است به معنای برداشتن این گام ترسناک باشد که به دوستی بگویند کاری که انجام داده آزارشان داده است و به او فرصت بدهند تا علت رفتارش را توضیح دهد، معذرت‌خواهی کند و سعی کند این کار را دوباره انجام ندهد. اما برای برخی دیگر، ممکن است به معنای برداشتن گامی (برای آن‌ها) به همان اندازه ترسناک باشد که درباره‌اش صحبت نکنند. گاهی کلمات می‌توانند زخم‌هایی را التیام دهند که کلمات ایجاد کرده‌اند. و گاهی هم سکوت بهتر است.

اطلاعات کتاب‌شناختی:

Tannen, Deborah. You're the Only One I Can Tell: Inside the Language of Women's Friendships. Ballantine Books, 2017

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب رادبورا تانن نوشته است و در تاریخ ۷ اوت ۲۰۱۷ با عنوان «Women friends like to handle conflicts by talking them out. But does it work» در وب‌سایت واشنگتن‌پست منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۷ با عنوان «فقط تویی که می‌تونم بهش بگم: ماجرای گفت‌وگوهای دوستانه» و با ترجمۀ الهام آقاباباگلی نتشر کرده است.
•• دبورا تانن (Deborah Tannen) استاد زبان‌شناسی در دانشگاه جورج‌تاون است. او پیشتر در مرکز مطالعات پیشرفتۀ دانشگاه پرینستون مشغول به پژوهش بوده و تابه‌حال دوازده کتاب تألیف کرده است، که ازجملۀ آن‌ها می‌توان به این چهار کتاب اشاره کرد: تو همیشه سوگلی مامان بودی: گفت‌وگوی خواهرها در طول زندگی‌شان (You Were Always Mom's Favorite!: Sisters in Conversation Throughout Their Livesتو اصلاً نمی‌فهمی (You Just Don't Understandمنظورم این نبود (That's Not What I Meantفقط تویی که می‌تونم بهش بگم: درون زبانِ دوستی زن‌ها (You're the Only One I Can Tell: Inside the Language of Women’s Friendships).
••• این مطلب برگرفته‌ای است از کتاب فقط تویی که می‌تونم بهش بگم: درونِ زبان دوستی زن‌ها، نوشتۀ دبورا تانن.

[۱] Shiva