تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
لذت و رنج سرعت
ماشینها روز به روز سریعتر میشوند، آیا انسانها هم دارند پا به پایشان جلو میآیند؟
نویسنده:تام وندربیلت ترجمۀ: عرفانه محبی مرجع: Nautilus
گادفری رجیو، مستندساز مشهور آمریکایی، در سال ۱۹۸۲، اولین قسمت از سهگانۀ مشهور خود را به نام کویانیسکاتسی ساخت. کویانیسکاتسی، یا «زندگی خارج از توازن» راوی دوران سرسامآوری بود که در آن سرعت زندگی از حد تحمل انسانها فراتر رفته است. طرفه آنکه آنزمان هنوز نه شبکۀ اجتماعی در میان بود و نه گوشی هوشمند. اما تحقیقات متعدد نشان میدهد که سرعت رویۀ دیگری هم دارد. سرعت برای ما جذاب است و چه بسا قابلیتهای بیولوژیک ما را نیز تغییر داده باشد.
تام وندربیلت، نوتیلوس — الآن چقدر طول میکشد؟ به گفتۀ گوگل، اندکی کمتر از ۲۵۰ میلیثانیه. در سال ۲۰۰۸ این شرکت، گزارش تحقیقاتی را ارائه داد که «مدت زمان» ایدئالِ مورد نیاز برای نمایش نتایج جستجو را بررسی می کرد. براساس این پژوهش، «اگر پاسخدهی بیشتر از ۱ ثانیه طول بکشد، ممکن است رشتۀ افکار کاربر پاره شود». گوگل گزارش کرد که مدت زمان ایدئال برای یک ماشین جستجو، دقیقاً یک چهارم ثانیه است.
این مدت، مناسب به نظر میرسد، چراکه روانشناسان مدتهاست برآورد کردهاند که ما انسانها برای انجام کمترین مقدار کار ممکن، دست کم به یکچهارم ثانیه زمان احتیاج داریم. ویلیام جیمز، بیش از یک قرن پیش به این نتیجه رسید که «کمترین طول زمانی که میتوانیم مشخصاً احساسش کنیم» حدوداً ۵۰ میلیثانیه است. جیمز به آثار تأثیرگذار زیگموند اِکسنِر، روانشناس لهستانی اشاره میکند. اکسنر مشاهده کرده بود که وقتی رشتهای از نورهای مقطع با فاصله ۰.۰۴۴ ثانیه را به افراد نشان میدهیم، نمیتوانند این نورها را بهصورت اجزایی جداگانه تشخیص دهند. هرچه از نردبان پیشرفت بالاتر میرویم، مدت زمانِ «اکنون» افزایش پیدا میکند.
عصبشناسی به نام کریستف کُخ در کتاب خود با عنوان تلاش برای آگاهی۱ مینویسد که دیدن یک تصویر، نه فقط ثبت آن بهعنوان یک محرک، بلکه دیدن آن بهصورت چیزی که واقعاً هست، بهطور میانگین یکچهارم ثانیه زمان میبرد (اگر به ما بگویند به چه چیزی نگاه کنی، این زمان به ۱۵۰ میلیثانیه کاهش مییابد). زمان پاسخدهی گوگل، دقیقاً مطابق با آگاهی درکپذیرِ کخ قرار دارد. نتایج گزارش گوگل نشان میدهد که از آنجا به بعد به سراشیبیِ زمانیِ کسالتباری میرسیم: هر چه کندتر، ناخوشایندتر.
بهاینترتیب، یکچهارم ثانیه مرز بیولوژیکی معینی است که سرعت تجربه زندگی را محدود میکند. زندگیای که امروزه با به کارگیری فناوری برای خودمان میسازیم باشتاب در حال حرکت به سوی این مرز است. هارتموت رزا، جامعهشناس آلمانی، در کتاب تازهاش، شتاب اجتماعی: نظریهای جدید درباره مدرنیته۲، انواع افزایش سرعت را دستهبندی کرده است. به گفتۀ او، از دوران پیشامدرن تاکنون، سرعت جابهجایی انسان ۱۰۰ برابر، سرعت ارتباطات (که به گفته رزا انقلابی بود که در پی حملونقل رخ داد) در قرن بیستم ۱۰میلیون برابر، و سرعت انتقال دادهها تقریباً ۱۰میلیارد برابر افزایش یافته است.
سرعت زندگی بالا رفته، اما سرعت ما انسانها افزایش پیدا نکرده، دست کم در رفتارهای اصلیمان: واکنش شما به یک محرک از واکنشی که پدر پدربزرگتان نشان میداده سریعتر نیست. آنچه در حال تغییر است مقدار چیزهایی است که جهان میتواند در لحظه به ما ارائه دهد. امّا آیا زندگی پرشتاب ما، نیروی مهارنشدنیِ عظیمی است که بهوسیلۀ چرخۀ خودتقویتکنندۀ تجارت و نوآوری به پیش رانده میشود و ما را وادار میکند که با شرایط اجتماعی و روانی جدیدی روبرو شویم؟ یا این شتاب، بازتابی از تمایل ذاتی ما به سرعت است؟ یعنی تمایل به تبدیل دنیای بیرونی به جریان سریعالسیری از رویدادها، با سرعتی نزدیک به سرعت آگاهی ما از واقعیت.
استفان کِرن، استاد تاریخ دانشگاه اوهایو، میگوید هر چقدر هم که به پیشروی مدرنیته اعتراض کردهایم، «باز هم جهان دوباره سرعت را انتخاب کرده است». اگر حق با کرن باشد، و ما به سرعت علاقمند باشیم، باید در جایی به دنبال اثبات آن باشیم، پیشنهاد ما این است که فیلمها را بررسی کنیم؛ چون برای لذتبردن مصرف میشوند و بنابراین بهخوبی نشانگر سلایق ما هستند و همچنین بهراحتی قابل اندازهگیری، ضبط، مقایسه و بررسی دوبارهاند.
امیلی پرونن، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، میگوید که فیلم (در میان چیزهای دیگر) نشاندهندۀ علاقۀ انسان به فرایند ادراکی سریعتر است؛ بهعبارت دیگر، سریعتر فکر کردن با «تأثیرگذاری مثبت» همبستگی دارد. او و همکارانش در یک آزمایش، به افراد مورد مطالعه قسمتهایی از سریال «عاشق لوسی هستم»۳ را در دو نسخه نشان دادند. یکی از نسخهها سرعت عادی داشت و نسخه دیگر کمی سریعتر بود. آنها مشاهده کردند که افراد هنگام دیدن نسخه سریعتر احساس بهتری داشتند (قسمت نمایشداده شده، انتخاب زیرکانهای بود، برگرفته از بخش معروف فیلم عصر جدید چارلی چاپلین. در این قسمت لوسی در یک کارخانۀ شیرینیپزی کار پیدا میکند که تسمه نقالهاش شتابی کنترلنشدنی میگیرد.
عادتهای دیداریِ ما در دوران مدرن، با نتیجهگیری پرونن کاملاً سازگاری دارد. اگر «اکنونِ» انسانی را بهصورت استعاری، بُرشی از یک فیلم در نظر بگیریم -بازهای زمانی که نوعی آگاهی زیباییشناختی را نمایش میدهد- زندگی دارد بهطور سرگیجهآوری سریع میشود.