تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
پول از کجا آمد؟
مروری بر نظر تیموئین و رِی
مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک پول را اختراعی صرفهجویانه میدانند که بهعنوان جایگزینی برای مبادلات پایاپای و برای روانکردن داد و ستدهای بازار ایجاد شده است. به همین دلیل اقتصاددانان جریان متعارف کارکردهای واسطۀ مبادله و ذخیرۀ ارزش بودن آن را برجسته میکنند. اما این روایت از تاریخ پول تبعیضآمیز و یکسونگرانه است و از سوی اقتصاددانان دگراندیش (هترودوکس) به شدت نقد میشود.
تخمین زمان مطالعه : ۱۴ دقيقه
نوشتۀ علی سلیمیان
امروزه اگر دربارۀ منشأ پیدایش پول بپرسید، احتمالاً جواب خواهید شنید که در جوامع ابتدایی که هنوز پول وجود نداشت، انسانها از تبادل پایاپای کالاها برای مبادله و به دست آوردن کالاهای مطلوبشان استفاده میکردند. اما به مرور زمان تصمیم گرفتند برخی از کالاهای بادوام را واسطۀ مبادلاتشان قرار دهند تا هم بتوانند داراییهای فاسدشدنی را به صورت کالاهای بادوام ذخیره کنند و هم معیاری برای مقایسۀ ارزش کالاها با هم داشته باشند. به مرور زمان سکهها جایگزین تمامی کالاهای بادوام شدند، زیرا هم استحکام و پایداری بیشتری از بیشتر کالاها داشتند و هم نقل و انتقال آنها راحتتر بود. اما بعداً که تجارت به انتقال حجم پول وسیعی نیاز پیدا کرد، اسکناسهای کاغذی جای سکه را گرفت، چون حمل و نگهداری آن بسیار امنتر و راحت تر بود.
این روایت از تاریخ پول که در کتابهای درسی اقتصاد آموزش داده میشود، ریشه در اندیشههای مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک اقتصاد دارد. این مکاتب، به عنوان جریان غالب و متعارف علم اقتصاد، پول را اختراعی صرفهجویانه میدانند که به عنوان جایگزینی برای مبادلات پایاپای و برای روانکردن داد و ستدهای بازار ایجاد شده است. به همین دلیل اقتصاددانان جریان متعارف کارکردهای واسطۀ مبادله و ذخیرۀ ارزش بودن آن را برجسته میکنند. اما این روایت از تاریخ پول تبعیضآمیز و یکسونگرانه است و از سوی اقتصاددانان دگراندیش (هترودوکس) به شدت نقد میشود. در حقیقت هرکسی بسته به کارکردی که که به عنوان مهمترین ویژگی پول تعریف میکند، تاریخ پول متفاوتی پیدا میکند.
اقتصاددانان هترودوکسی چون «اریک تیموئین» و «راندل رِی» [۱] اعتقاد دارند منشأ پول را به هیچ وجه با قطعیت نمیتوان شناخت و همانطور که کینز در رسالهای دربارۀ پول [۲] گفته منشأ پول در «غبار زمان» (قطعاً در دوران پیش از تاریخ) گم شده است. آنچه به ما در گمانهزنی برای کشف مسیر پیدایش و تکامل پول کمک میکند، یافتههای تاریخی است. بررسی تاریخ پول، تلاشی بین رشتهای است که نیازمند همکاری اندیشمندان اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ، باستانشناسی و مردمشناسی است. در این مقاله تصمیم داریم تا روایت جایگزینی را برای تاریخ متعارف پول از منظر تیموئین و ری بیان کنیم.
در حقیقت هرکسی بسته به کارکردی که که به عنوان مهمترین ویژگی پول تعریف میکند، تاریخ پول متفاوتی پیدا میکند.
به نظر تیموئین و ری، یافتههای تاریخی دو مطلب را بیان میکنند:
۱) اختراع پول حتی از اختراع خط هم قدیمیتر است، چرا که اولین دستخطهای کشفشده مربوط به ثبت بدهیهای پولی بودهاند. پس نباید انتظار داشته باشیم نوشتههایی دربارۀ اختراع اولین پول کشف کنیم. ۲) اختراع پول به قبل از اختراع سکه برمیگردد، یعنی سکه اولین نوع پول اختراع شده نیست.
تاریخ جایگزین پول برخلاف باور رایج، منشأ پول را در روابط طلب و بدهی، یعنی اعتبارات میداند. این روابط اعتباری در جوامع ابتدایی بشری هم وجود داشتهاند. برای مثال اگر کسی جرمی مثل قتل مرتکب میشد، تا زمانی که جریمه (دیه) را پرداخت نمیکرد، نسبت به خانوادۀ قربانی بدهکار محسوب میشد. او میبایست بدهی خود را بر حسب کالا و مقادیری که مجمع بزرگان قبیله تعیین کرده بودند پرداخت میکرد. اما با پیدایش تمدن و حکومت مرکزی، ابتکاری کلیدی رقم خورد و جرایمی که بر حسب کالاهای مختلف به قربانیان پرداخت میشد، بر حسب واحد حسابداری واحدی و به شکل خراج و مالیات به حاکم مرکزی پرداخت شد. تیموئین و ری میگویند پول در نتیجۀ مبادلات اقتصادی پدید نیامده، بلکه وضع واحد حسابداری منشأ پیدایش پول بوده است. به همین دلیل کارکرد واحد حسابداری پول برای تحلیل ما بیشتر از کارکرد واسطۀ مبادله بودن آن اهمیت دارد.
وضع واحد حسابداری در حوزۀ اختیارات مقامات مذهبی یا حکومتی بود. واحد حسابداری مفهومی پیچیده است. به همین دلیل در ابتدا از واحدهای وزن و یا طول به عنوان واحدهای حسابداری استفاده شد. مثلاً فوت که معادل طول پای فرد حاکم در نظر گرفته شد و یا وزن تعداد مشخصی دانۀ جو یا مقدار معینی نقره. این استانداردهای وزنی بعداً برای واحدهای پولی به کار گرفته شد، مثل دینار [۳]، شِکِل [۴]، یا پوند [۵]. رابطۀ بین واژگان به کار رفته برای واحدهای وزن و واحدهای پول، از زمان کینز این گمان را مطرح کرد که باید رابطهای زیربنایی هم بین آنها وجود داشته باشد. به نظر میرسد که معابد و قصرهای سومر در هزارۀ سوم قبل از میلاد ابتدا به منظور ادارۀ داخلی خودشان واحدهای اولیۀ پول را وضع کردند. آنها نقرهای به وزن شِکِل (۲۴۰ دانۀ جو) را با ارزش واحد مصرف ماهانه یعنی یک «بوشِل» [۶] (در حدود ۳۶ لیتر) جو معادل قرار دادند. به این ترتیب، مقامات حاکم به کمک واحدشمارشی که خودش از واحد وزن مصرفِ ماهانۀ دانۀ جو مشتق شده بود، ارزش پولی فلز گرانبها را تعیین کردند. پس باید گفت واحد حسابداری به طور اجتماعی تعیین میشود، نه در نتیجۀ بهینهیابی فردی. جریان غالب اقتصاد هیچگاه نمیتواند توضیح دهد که چگونه افراد حداکثرکنندۀ مطلوبیت بر واحد پولیِ واحدی اجماع میکنند. همانطور که در ادامه توضیح میدهیم، شکلگیری حاکمیت در پیدایش پول نقش محوری داشت، چرا که هم بدهی و اعتباراتی را به شکل مالیات و خراج وضع کرد و هم واحد حسابداری را مشخص کرد.
واحد حسابداری به طور اجتماعی تعیین میشود، نه در نتیجۀ بهینهیابی فردی. جریان غالب اقتصاد هیچگاه نمیتواند توضیح دهد که چگونه افراد حداکثرکنندۀ مطلوبیت بر واحد پولیِ واحدی اجماع میکنند.
ویژگیهای اصلی نظام پولی
تیموئین و رِی طی بررسی تاریخ پول، به این نتیجه رسیدند که نظام پولی باید این ویژگیها را داشته باشد:
۱. واحد حسابداری و ابزارهایی برای ثبت مبادلات داشته باشد.
۲. واحد حسابداری باید از نظر اجتماعی شناختهشده باشد.
۳. ابزارهای پولی داشته باشد. وظیفۀ ابزارهای پولی ثبت بدهی فردی به فرد دیگر است. هر چیزی که اولاً، تصدیقکنندۀ بدهی باشد و ثانیاً، بر حسب واحد حسابداری تعیین شده باشد، میتواند ابزار پولی باشد.
۴. اگر ابزارهای پولی غیرشخصی باشند و قابلیت انتقال به شخص سوم (گردش) را داشته باشند، اسباب پولی [۷] به حساب میآیند. ابزارهای پولی بر حسب فرد منتشرکنندۀ آن رتبهبندی میشوند و هرکدام که از سوی منتشرکنندۀ معتبرتری توزیع شود به اسباب پولی تبدیل خواهد شد.
از این ویژگیها میفهمیم که تاریخ پول با سه موضوع ارتباط دارد:
الف) تاریخ بدهی (منشأ بدهی، ماهیت و انواع بدهی قبل و بعد از ظهور نظام قانونی)
ب) تاریخ حسابداری (منشأ، واحد (های) استفاده شده، تکامل واحدها، اهداف)
ج) تاریخ ابزارهای بدهی پولی و غیرپولی (انواع، منتشرکنندگان، نام، ارزش بر حسب واحد حسابداری و کاربرد آنها (ضرورت، انواع خاص مبادلاتی مثل سهام، مبادلات تجاری روزمره و غیره)).
در پس هر کدام از این تاریخها عواملی سیاسی-اجتماعی-اقتصادی نهفته است و لازم است به دقت بررسی شود. به علاوه، باید مراقب بود که در بررسی تاریخ پول، به خصوص در جوامع متفاوت از جوامع مدرن امروزی، در دام نژادپرستی گرفتار نشویم. همچنین نباید به بررسی یک ابزار پولی مثل سکه اکتفا کرد. چرا که هم تاریخ پول از تاریخ سکه متفاوت است و هم از بررسی جامع واحدهای حسابداری باز میمانیم. از سوی دیگر، ماهیت پول را نمیتوان به تابع سادۀ واسطۀ مبادله یا ابزار پرداخت تقلیل داد. وجود و کاربرد پول به منزلۀ این نیست که اقتصادی اقتصاد پولی باشد، یعنی اقتصادی که در آن انباشت پول نیروهای تصمیمات اقتصادی را هدایت میکند.
بررسی تاریخی پول
به اختصار میتوانیم تاریخ پول را به سه دوره تقسیم کنیم. البته احتمال وجود مرحلۀ گذار و همپوشانی بخشی از این دورهها را رد نمیکنیم، ولی این تقسیمبندی برای بررسی تاریخ تکامل پول مفید است:
۱. جوامع بدوی
اقتصادهای بدوی بازار نداشتند. زیرا مالکیت خصوصی (به معنای مالکیت ابزار تولید) در این جوامع وجود نداشت و به همین دلیل مبادلات پایاپای شکل نگرفته بود. اما چون نظام پرداخت جرایم و دیه، که به طور اجتماعی تعیین میشد، وجود داشت، روابط اعتبارات و بدهی برقرار بود. در این جوامع جرایم برحسب کالاهای گوناگونی پرداخت میشد که یکسانسازی (استاندارد) نشده بودند. یعنی برای هر جرمی، کالای متفاوتی به عنوان جریمه پرداخت میشد. در مجموع در این جوامع به حسابداری نیاز نبود.
۲. جوامع باستانی
از حدود ۳۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد که در خاور نزدیک جوامع سازمانیافته و طبقاتی شکل گرفت، مبادلات بازاری به وجود آمد. با ظهور دیوانسالاری مقتدر نظام قانونی برقرار شد و تعهدات قانونی جایگزین تعهدات قبیلهای شد. این تعهدات اجباری و یکسانسازی شده بودند. میتوان تاریخ ظهور پول را همزمان با ظهور این جوامع بزرگ باستانی دانست. شاید افراد طبقۀ بالا (مقامات مذهبی و درباری) ابتدا چندین واحد حسابداری وضع کرده باشند، ولی به تدریج این واحدها به نقره و جو کاهش یافت و در نهایت نقره تنها واحد حسابداری شد. گرچه در ابتدا از واحد حسابداری برای تسهیل ادارۀ قصر و معابد استفاده میشد، ولی به تدریج استفاده از آن به خارج از قصر گسترش پیدا کرد. استفاده از پول حسابداری در مبادلات خصوصی به خاطر بدهیهایی بود که افراد در اثر تعهدات قانونی (مثل خراج و مالیات) نسبت به قصر پیدا میکردند.
۳. جوامع مدرن
در واقع سکهها هم نوعی چوبخط به حساب میآمدند. سکهها پولی نمادین بودند که حکومت ارزش اسمی آنها را بیشتر از ارزش محتوای فلزیشان تعیین میکرد. استفاده از سکه به عنوان واسطۀ مبادله نیز پیامد تصادفی ضرب سکه بوده است، نه علت آن.
أ. چوبخط و سکه
همانطور که قبلاً گفتیم، تجارت از زمانهای خیلی دور بر اساس اعتبارات و بدهیها برقرار بود، نه بر پایۀ سکۀ فلزات گرانبها. در اروپا قرنهای طولانی ابزار اصلی تجارت چوبخط بود نه سکه. به این صورت که نام بدهکار و تاریخ مبادله بر پشت و روی چوبی چهارگوش از جنس فندق درج میشد و به میزان بدهیاش شیارهایی روی چوب کشیده میشد. سپس چوب را از وسط طوری نصف میکردند که شیارها از وسط نصف شود و نام و تاریخ بر هر دو تکۀ چوبخط ظاهر شود. وقتی بدهکار بدهیاش را تسویه کرد، دو تکۀ چوبخط به هم چسبانده میشد تا مقدار بدهی معلوم شود. چوبخطها میتوانستند به عنوان ابزارهای قابل انتقال و نقدشدن به گردش درآیند. یعنی طبق تعریفی که کردیم، اسباب پولی بودند.
قدیمیترین سکۀ شناختهشده حداقل به ۲۰۰۰ سال پس از قدیمیتری یافتههای بدهی و اعتبار برمیگردد. اولین سکه تنها در قرن هفتم پیش از میلاد منتشر شد. برخلاف تصور عمومی، احتمال این که از سکههای گرانبها برای تسهیل مبادله استفاده شده باشد بعید است، زیرا فینیقیها و بسیاری از مردمان مشرقزمین بدون پول مضروب با دهها کشور تجارت موفقی داشتند. به عبارت دیگر سکه جایگزینی با کارایی کمتر برای چوبخط بوده است. به نظر دانشمندان، سکههای اولیه نمادها و اسناد بدهی دولتها به بخش خصوصی بودند و عمدتاً برای تأمین نیازهای مالی دولت ضرب میشدند. دولت سکه و چوبخط را در ازای خریدهایش به طلبکاران میداد وآنها هنگام پرداخت خراج و مالیات همانها را به دولت پس میدادند. در واقع سکهها هم نوعی چوبخط به حساب میآمدند. سکهها پولی نمادین بودند که حکومت ارزش اسمی آنها را بیشتر از ارزش محتوای فلزیشان تعیین میکرد. استفاده از سکه به عنوان واسطۀ مبادله نیز پیامد تصادفی ضرب سکه بوده است، نه علت آن.
ب. استاندارد طلا
در دورۀ گذار از فئودالیسم به سرمایهداری که حکومتهای مستقلی پدید آمدند، به دلیل نبودن نظارت بر نظام پولی، چند دورۀ بینظمی پولی ظاهر شد. مثلاً ارزش سکهها به محتوای فلز گرانبهای آنها بسیار نزدیک شد. به تدریج این تصور شکل گرفت که ارزش سکه را فلز درون آن تعیین میکند، در حالی که حکومت از فلز گرانبها در ضرب سکه برای جلوگیری از جعل سکه و به خاطر وجهۀ بالای آن استفاده میکرد. زیرا استخراج فلزات گرانبها برای هرکسی ممکن نبود. تا همین اواخر ارزش اسمی سکه روی آن حک نمیشد، برای همین احتمال نکول حاکمیت از بدهیهایش (که به شکل سکه و چوبخط منتشر کرده بود) زیاد بود. یعنی ممکن بود حکومت برای اخذ مالیات بیشتر از اعتبار سکهها بکاهد، زیرا تعیین ارزش اسمی هر سکه فقط به دست دولت بود. مثلاً اگر دولت اعتبار سکه را نصف میکرد، عملاً از نیمی از بدهیهایش نکول کرده بود و مالیاتی دو برابرِ قبل میگرفت. این موضوع باعث شد تا از حکومتهایی که قابل اعتماد نبودند سکههایی با محتوای فلز گرانبهای بیشتری درخواست کنند و به تدریج ارزش اسمی سکهها به ارزش محتوایی آنها نزدیک شد. این مطلب حداقل تا حدی تلاش برای به راه انداختن استاندارد طلا (یا نقره) را طی دورۀ گذار از حکومت سلطنتی به مردمسالاری توضیح میدهد که همراه با ظهور سرمایهداری و اقتصاد تولید پول جدید روی داد.
تلاش برای استنباط ماهیت پول از عملکرد استاندارد طلا که خود انحرافی از رویۀ معمول پولی بود، اشتباه است. نظامهای پولی در طی تاریخ بر بدهیها و اعتباراتی متکی بودند که بر حسب واحد حسابداری یا پول رایجی که حکومت مقرر کرده بود، تعیین میشدند. به کار بستن استاندارد طلا صرفاً به معنای آن بود که حکومت باید از این پس عندالمطالبه بدهیهایش را با نرخ تبدیل ثابتی به طلا تبدیل کند. این موضوع واقعاً به مفهوم پول بودن طلا نبود، بلکه برعکس، قیمت رسمی طلا به وسیلۀ حکومت تثبیت میشد. متأسفانه این تجربۀ نسبتاً کوتاه از طلا، چند نسل از سیاستمداران و اقتصاددانانی را گمراه ساخت که جوهرۀ پول را در کالا –فلز گرانبها- میدیدند و از اعتبارات و بدهیهای پسزمینه چشمپوشی کردند.
متأسفانه این تجربۀ نسبتاً کوتاه از طلا، چند نسل از سیاستمداران و اقتصاددانانی را گمراه ساخت که جوهرۀ پول را در کالا –فلز گرانبها- میدیدند و از اعتبارات و بدهیهای پسزمینه چشمپوشی کردند.
ج. بازگشت به پول بدون پشتوانه
سرانجام با کنارگذاشتن سکههای فلزی گرانبها و حتی استفاده از ذخیرۀ طلا به عنوان «پشتوانۀ» پول کاغذی، به استفادۀ از پول «کاملاً نمادین» بازگشتیم. زمانی به دلیل مدیریت نامطلوب نظام پولی استفاده از استاندارد طلا مطلوب بود، اگرچه انحرافی نسبت به تاریخ پول محسوب میشود. اما به خاطر بحرانهایی که دولتها طی قرن نوزدهم و بیستم با آن روبرو شدند، از طلا صرف نظر کردند و دیگر نتوانستند به آن باز گردند. اکنون ما به سمت نظامی صرفاً مبتنی بر اعتبار و بدهی [۸] IOU به عقب برگشتیم. اکنون در نظامهای مردمسالار این نمایندگان منتخب مردم هستند که واحد حسابداری را تعیین (پول رایج)، مالیاتها را بر حسب آن پول رایج وضع و ابزارهایی پولی منتشر میکنند که واحد آن بر حسب پول رایج در پرداختهای دولت است. بخش خصوصی این ابزار پولی را بدون ترس از این که دولت ناگهان در پرداخت مالیاتها از پذیرشش سر باز زند و (معمولاً) با ترس کمی از این که دولت پول رایج را با کاهش ارزش اسمی بدهیهایش «کم اعتبار» کند، میپذیرد. در اینجا، استاندارد طلا نه تنها لازم نیست، بلکه جلوی عملکرد دولت در مصالح عمومی را میگیرد.
عملکرد پول دولتی (بدون پشتوانه) به اختصار این گونه است: دولت واحد حسابداری (دلار) را مشخص میکند، تعهدات مالیاتی را بر اساس آن واحد وضع میکند (مالیات سرانۀ پنج دلار) و تعهدات «پول بدون پشتوانه» خود را بر حسب آن تعیین میکند (اسکناس یک دلاری). سپس دولت تعهداتش را در پرداختها منتشر میکند و آنها را در پرداخت مالیاتها میپذیرد.
جمعبندی
گرچه احتمالاً هرگز نمیتوانیم منشاً پول را پیدا کنیم، اما این تاریخ مختصر پول چند نکتۀ مهم را مطرح میکند. اول، نظام پولی با کالاهایی که به عنوان واسطۀ مبادله به کار میرفتند شروع نشد، که به تدریج به شکل فلزات گرانبها، سکهها، پول کاغذی و در نهایت اعتبارات دفتری و رایانهای گسترش یابد. در فهرست ابزارهای پولی، اول اعتبار میآید بعد سکهها که هرگز داراییهای خالصی نبودند بلکه همیشه ابزار بدهی بودند، یعنی اعتبار و بدهیهایی (IOUs) که روی فلز نقش میشدند. به این ترتیب به نظر میرسد توجه بیش از حد اقتصاددانان به سکهها، مبادلات بازاری و فلزات گرانبها، بیمورد است. کلید ماجرا در بدهی است. دوم، به غیر سکهها ابزارهای بدهی بسیار دیگری در بازارها کاربرد داشتند و ممتاز بودند. سوم، حتی اگر ابزارهای بدهی را هر کسی بتواند ایجاد کند، ایجاد واحد حسابداری (تقریباً همیشه) حق انحصاری مقامات مقتدر بوده است. بدون این واحد حسابداری هیچ ابزار بدهی نمیتوانست به ابزار پولی تبدیل شود زیرا بر حسب واحد حسابداری عمومی نمیتوانست ثبت شود، بلکه تنها به عنوان یک بدهی خاص محسوب میشد.
پول ماهیتاً اجتماعی است و از رویههای پیچیدۀ اجتماعی تشکیل میشود که شامل روابط طبقاتی و قدرت، مضمون ساختهشدۀ اجتماعی و تصویر انتزاعی ارزش اجتماعی است. پول نهاد اجتماعی پیچیدهای است و صرفاً برای تسهیل مبادلات بازاری نیامده است. مهمترین نکته این است که پول در نقش واحد حسابداری عمل میکند تا اعتبارات و بدهیها (همانند قیمتهای بازاری) بر حسب آن تعیین شوند. این واحد باید اجتماعی باشد، یعنی معیاری که از نظر اجتماعی شناختهشده است و تقریباً همیشه به وسیلۀ نوعی مقام مرکزی انتخاب میشود.
پانوشت:
[۱] Éric Tymoigne and L. Randall Wray
[۲] A Treatise on Money
[۳] denier
[۴] shekel
[۵] pound
[۶] bushel
[۷] money-things
[۸] I owe you، یعنی من به تو بدهکارم
منبع:
Tymoigne، Éric & L. Randall Wray، «Money: an alternative story»، in A HANDBOOK OF ALTERNATIVE MONETARY ECONOMICS، Eds. Philip Arestis & Malcolm Sawyer، Edward Elgar Publishing، ۲۰۰۶
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باهوشها احمقاند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاریخِ شتابگرایی: از پرستش تکنولوژی تا قارقارکردن در کنفرانس دانشگاهی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا کرۀ جنوبی پایتخت جراحی پلاستیک دنیاست؟