تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
چطور دوستی به آلتِ دست زورمندان تبدیل شد
ترجمۀ: سیدامیرحسین میرابوطالبی مرجع: Guardian نویسنده: ویلیام دیویس
چگونگی سوءاستفادۀ سیاست و کسبکارهای بزرگ از روابط اجتماعی و اقتصاد رفتاری
افرادی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند خودبینتر از دیگران بوده و تمایل به رفتارهای متظاهرانه و اغراقآمیز دارند؛ اما به جای اینکه به تکنولوژی به عنوان ویروسی بنگریم که افراد را از نظر عصبی و روانی دچار مشکل کرده، به نظر بهتر میرسد که کمی عقبتر ایستاده و منطق فرهنگی موجود در پشت این قضیه را از نظر بگذرانیم. کارل مارکس بر این باور بود که سرمایهداری با جمع کردن افراد در کارخانهها و واداشتن آنها به کار، در واقع در حال شکل دادن به طبقهای است که این نظام را از بین خواهد برد. به طور مشابه، امروز نیز افراد میتوانند به خاطر سلامت روحی و فیزیکی و یا لذات شخصیشان دور هم جمع شوند؛ اما این گردهمایی اجتماعی میتواند منطق خاص خود را داشته باشد که قابل تقلیل به لذت یا بهروزی شخصی نباشد.
ویلیام دیویس، گاردین — تصور کنید به کافیشاپ میروید تا کاپوچینو سفارش دهید و پس از نوشیدن آن با خبر میشوید که قبلاً حساب شده است؛ اما این هدیۀ غیر منتظره از طرف چه کسی بود؟ بعد متوجه میشوید که مشتری قبلی این کار را کرده است. تنها نکته این است که شما هم باید برای مشتری بعدی همین کار را انجام دهید.
این سیستم، برنامهٔ قیمتگذاری «بعدی را بپرداز» نام گرفته است. به نظر میرسد این دیدگاه منطق بازار آزاد را به چالش میکشد. مشخصاً بازار جایی است که در آن افراد میتوانند و یا حتی این انتظار از آنها میرود که خودخواهانه رفتار کنند. به نظر میرسد، این سیستم با ایدهآلگرایی خاص خود، اصول بنیادی محاسبات اقتصادی را هدف قرار داده است.
جالب اینکه پژوهش انجام شده در این رابطه نشان میدهد پولی که افراد در این سیستم میپردازند بیش از سیستم قیمتگذاری متعارف است. مینا جانگ سرپرست گروهی که در این رابطه تحقیق کردهاند، این موضوع را این طور توضیح میدهد: «افراد نمیخواهند کم توان به نظر برسند.»
اینگونه یافتهها در اقتصاد رفتاری بسیار رایج است. در اقتصاد رفتاری نیز به مانند اقتصاد متعارف فرض میشود که افراد به دنبال حداکثر کردن منافع خودشان هستند- اما نه همیشه. افراد اصولی برای خودشان دارند که هیچگاه آنها را فدای پول نمیکنند.
شاید افراد خوشبین این روند را شروعی امیدوارکننده بدانند که در آن جامعه بیشتر به سمت به اشتراکگذاری و هدیه دادن برود و از این طریق قدرت انباشت پولی و خصوصیسازی به چالش کشیده شود؛ اما واقعیت این است که این دیدگاه حداقل در شرایط فعلی بیش از اندازه خوشبینانه است.
یکی از دیدگاههای کلیدی اقتصاد رفتاری این است که اگر کسی میخواهد کنترل دیگر انسانها را در دست بگیرد نشانه رفتن اخلاقیات و هویت اجتماعی فرد وسیلهای بسیار موثرتر از نفع شخصی او است.
با توجه به این موضوع در حال حاضر شاهد تغییر در سیاستها و کسبوکارها هستیم. در حوزههای متفاوتی
اگر تجربهٔ خرید افراد با احساس دوستی و هدیهدادن همراه باشد، این تجربه به مراتب خوشایندتر خواهد بود. هر جا که ممکن است باید نقش پول را کمرنگ کرد
از بهداشت تا بازاریابی، از آموزش نظامی تا مالیه، روز به روز امید بیشتری به وجود میآید که میتوان با استفاده از قدرت «اجتماع» به هدفهای مورد نظر رسید؛ اما این موضوع در حقیقت به چه معناست؟ در حالی که دوران دموکراسی اجتماعی رو به افول است، معنای این عبارت دستخوش تغییراتی اساسی شده است. در حالی که زمانی این عبارت به