چگونه خرید پیراهنی گران‌قیمت می‌تواند سرآغاز دردسرهای پایان‌ناپذیر باشد؟

اثر دیدرو به ما توضیح می‌دهد چرا چیزهایی را می‌خریم که به آن‌ها احتیاج نداریم

نویسنده:اسکاتی هندریکس ترجمۀ: سجاد امیری مرجع: BigThink

اغلبمان آدم‌های معمولی و ساده‌ای هستیم که چندان درگیر زرق و برق لوازم روزمرۀ زندگی نمی‌شویم. همین که کارمان را راه بیندازد پس لابد چیز خوبی است و محصول گران‌قیمت‌تری لازم نیست. اما کافی است پول خوبی دستمان بیاید و وسوسه‌مان کند یک پیراهن دو میلیون تومانی بخریم. جهنم از همینجا شروع می‌شود: پیراهن دومیلیون تومانی به کفش و شلوارِ معمولی نمی‌خورد و، باز اگر تمام لباس‌هایمان هم نو شوند، این ماشین و خانه است که قدیمی‌بودنشان آزارمان می‌دهد.‌

عکاس: پیتر دیزلی.
عکاس: پیتر دیزلی.

اسکاتی هندریکس، بیگ‌تینک — کاترین کبیر ،ملکۀ روسیه، در سال ۱۷۶۵ شنید که دنی دیدرو به‌‌شدت محتاج پول است. او که به‌هواداری هنر، علم، و فلاسفۀ عصر روشنگری شهره بود، کل کتابخانۀ دیدرو را خرید. ملکه به دیدرو دستور داد کتاب‌ها را در خانه‌‌اش نگهداری کند و او را به‌‌عنوان کتابدار خود استخدام کرد و دستمزد ۲۵ سال بعدش را نیز پیشاپیش پرداخت کرد.

دیدرو، که پیش از این هیچ‌گاه وضع مالی خوبی نداشت، دست‌‌به‌‌کار شد و با بخشی از آن پول ردای سرخ‌‌رنگ فاخری برای خودش خرید.

مشکلاتش از همین‌‌جا آغاز شد. وقتی به شکوه و زیبایی جامۀ جدیدش دل بست و به آن خو گرفت، به این فکر افتاد که خانه‌‌اش دیگر چندان درخور لباس‌‌های فاخری که بر تن دارد نیست.

او، برای رفع این کاستی، تصاویر و نقاشی‌‌های قدیمی روی دیوار را عوض کرد. بعد در نظرش آمد که صندلی راحتی‌اش شایستۀ او نیست و آن را با یک مدل چرمی عوض کرد. میز کارش هم ناگهان در نگاهش نامناسب آمد و احساس کرد