تازهترین حرفهای دنیای علومانسانی از منابع معتبر جهانی مطالبی در حوزههای روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، کسبوکار، هنر و . . .
کپشنها انگ ابتذال را از اینستاگرام برداشتند
نوشتههای اینستاگرام اثر عمیقی میگذارند که عکسها بهتنهایی از پس آن برنمیآیند
نویسنده:روت لافرلا ترجمۀ: عرفانه محبی مرجع: NYTimes
شامی در رستورانی مجلل، استراحت زیر آفتاب کنار استخر خانگی، جشنی همراه با دوستان، یا تصویری از چهرۀ خود. تا همین چند سال پیش، اینستاگرام فقط جای اینجور عکسها بود. اما حالا تبدیل شده است به جذابترین پلتفرم قصهگویی در اینترنت، که در متنهای طولانی و صمیمانۀ زیر عکسهایش میشود غر زد، اظهار فضل کرد، خاطره گفت، و حتی داستانهای بلندی نوشت که روزی جایشان در کتابها یا نهایتاً مجله و وبلاگ بود. آیا کپشنها میتوانند جای عکسها را بگیرند؟
روت لافرلا، نیویورک تایمز — اینستاگرام فضایی محسوب میشود که کاربران عکسهای حسادتبرانگیز و بعضاً خشمبرانگیزشان را در آن به اشتراک میگذارند. اما این برنامه به محیطی برای کسانی که از درونیاتشان مینویسند هم تبدیل شده است.
بیل مولن طراح مد و تصویرساز است. او در صفحۀ اینستاگرامش مینویسد که در گذشته ظاهر عجیب و غریبی داشته؛ کمربند ساختهشده از دندان میپوشیده، در هر انگشتش، انگشترهایی به شکل جمجمه بوده و تعداد زیادی گردنبندِ صلیب به خودش آویزان میکرده، طوری که یکبار غریبهای به او گفته بود «عین میمون فضایی شدی، همونجور که میخواستی».
سولانژ نولز در صفحهاش «متاترون»۱ را معرفی میکند، اجرایی الهامگرفته از معماری که بهمنظور کشف رابطۀ بین حرکت و معماری خلق شده است. او میگوید «ساخت چنین مجسمههای مدولاری که بتوانند جابهجا شوند، تعامل کنند و با مردم ارتباط برقرار کنند، رؤیای من بود».
کارولین کالوِی، نویسنده و یکی از شخصیتهای تعجببرانگیز رسانههای اجتماعی، از اینکه دربارۀ رابطه با پدرش صحبت میکند، و چیزهایی میگوید که شاید شما هیچوقت نمیخواستید بدانید، احساس خرسندی میکند. او دربارۀ پدرش میگوید «وحشتناک است که ببینید یکی از والدینتان در خانهای پر از آشغال و لای تلی از کثافت زندگی میکند».
این افراد مثل اعضای گروه همسرایاناند که یا مشهورند یا در آرزوی شهرت، و صدایشان در زیرنویسهای طولانی عکسهایشان طنینانداز میشود. آنها متنهایی به درازای سیصد واژه، نه آنطور که انتظار میرود در فیسبوک یا تامبلر، که در صفحۀ اینستاگرامشان منتشر میکنند.
آنها قهرمانهای پستهای طولانیاند که آدم را به تعجب وامیدارند.
هر چه باشد، اینستاگرام برنامهای بود مختص عکس، فضایی برای اینکه کاربران محتویات وعدۀ غذایی هوسانگیزشان را منتشر کنند، بازی نور روی تختخوابی بههم ریخته را شکار کنند، ارتقای شغلیشان را جشن بگیرند، یا در گردشی خانوادگی کنار ساحل در لباس شنا خودنمایی کنند.
اما حالا اینستاگرام بهعنوان مجذوبکنندهترین پلتفرم قصهگویی در اینترنت جای خود را باز کرده و بدل شده است به مخزنی از اعترافات تکاندهنده، درددلهای موجز، برخی با رگههایی سیاسی، مطالب چکیدۀ آموزنده، مقالات کوتاه، متنهای تفکربرانگیز، و احتمالاً جذابتر از همه، خاطراتی که بهصورت سریالی و در قالب قطعههای کوتاه بهیادماندنی به اشتراک گذاشته میشوند.
مارکوس مِسنر، رئیس دانشکدۀ رسانه و فرهنگ ریچارد تی. رابرتسونِ دانشگاه ویرجینیا، میگوید متنهای اینستاگرامیِ طولانی بدون شک محبوبیت زیادی دارند. او خاطرنشان میکند که این نوشتهها راهی برای جلب توجه و تلاشی برای برقراری ارتباطاند، برای ایجاد تعاملی عمیقتر که عکسها بهتنهایی از پس آن برنمیآیند.
چند سال پیش، وقتی متنهای طولانی زیر عکسهای اینستاگرامی تازه گل کردند، افراد معدودی بودند که آنها را جایگزین مدِ روزِ وبلاگنویسی دانستند. هارلینگ راس، از دبیران مجلۀ اینترنتی مَن رپلر در آن زمان نوشت «اخیراً به این فکر میکنم که اینستاگرام دارد به وردپرس جدید تبدیل میشود».
آنچه گفته شد میتواند درست باشد؛ میتواند هم نباشد. اما زیرنویسهای طولانی، بهعنوان جایگزینی برای روایتهای خلاصهوار و غالباً سرشار از احساساتی که آن زمان در وبلاگهای شخصی باب شده بود، بهوضوح با اقبال مواجه شدهاند.
رابی اشتاین، مدیر تولید اینستاگرام میگوید «افراد برای ثبت لحظههای بزرگ زندگیشان، که توأمان مثبت و چالشبرانگیزند، متنهای طولانی مینویسند».