17 عادت ناسالم و آزاردهنده که به شما صدمه میزنند و باید آنها را ترک کنید!

شکل 1: عادت های ناسالم و آزاردهنده که باید آنها را ترک کنید.
شکل 1: عادت های ناسالم و آزاردهنده که باید آنها را ترک کنید.


منتشر شده در thefinancialdiet به تاریخ 20 ژانویه 2021
لینک منبع: 17 Toxic Habits You Didn’t Know You Practice, & How To Quit Them

بیشتر ما زمان بیشتری برای انعکاس خود در اختیار داریم. من می‌دانم که بیشتر از هر زمان دیگری با خودم وقت می‌گذرانم، و از آنجایی که هفت ماه قبل از قرنطینه از خانه کار می‌کردم، زمان زیادی را به تنهایی پیش از شروع بیماری همه‌گیر سپری می‌کردم.
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مثبت آن این است که من توانستم چیزهای زیادی در مورد خودم شناسایی کنم که باید روی آن کار کنم (به شیوه‌ای کاملا سالم که از نظر ذهنی خسته‌کننده یا تنبیهی نیست). متوجه شدم که عادات سمی و ناسالم خیلی کوچکی دارم که باعث می‌شود بیشتر احساس بدبختی کنم و این به آن احساسات کمک می‌کند.

با نوشتن کارهای تقریبا هر روز، توانستم به عقب نگاه کنم و الگوهای خود را مرور کرده و دقیقاً این رفتارها را مشخص کنم و به خودم برای اصلاح آن‌ها تمرین دهم. مثلا، به مدت دو هفته، به خودم اجازه ندادم که در رسانه اجتماعی یک همکار قدیمی را چک کنم، چون می‌دانستم که با انجام این کار، احساس ناراحتی می‌کردم، یا گاهی اوقات به خودم تلقین می‌کردم که آن‌ها من را ساب‌توییت یا چیزی شبیه آن می‌کنند. در نهایت، من خودم را کاملا از آن عادت بد رها کردم- و این خیلی خوب به نظر می‌رسد.

اگر می‌دانید که عادات ناسالمی دارید که باید آن‌ها ترک کنید، قطعا تنها نیستید. ما انسان هستیم و جایزالخطا و پیچیده هستیم. حتی شناسایی این عادت‌ها نیز جای خوبی برای شروع است. و عادت‌های بد کوچک شما ممکن است فقط شما را تحت‌تاثیر قرار ندهند، آن‌ها می‌توانند بر روابط شما با دیگران تاثیر بگذارند - بنابراین با کار کردن بر روی آن‌ها، شما همچنین می‌توانید بر روی دوست بهتر بودن، شریک، همکار، و یا اعضای خانواده بهتر بودن خود کار کنید.

در اینجا برخی از عادات سمی و ناسالم کوچک آورده شده‌است که همه ما می‌توانیم برای ترک آن‌ها مقاومت کنیم.

۱. به سراغ دوستان سابق خود می‌روید و امیدوار هستید که «بهتر» از آن‌ها عمل می‌کنید.

معیار شما برای «بهتر» هر چه که باشد مهم نیست؛ مقایسه کردن خودتان با دیگران و آرزوهای منفی برای آن‌ها، تاثیرات وحشتناکی بر سلامت روان شما می‌گذارد (و در کل جنبه بد کارما وجود دارد). ممکن است بررسی دوستان و همکاران قدیمی در رسانه‌های اجتماعی وسوسه‌انگیز باشد و یا به طور آگاهانه و یا ناخودآگاه خودتان را با آن‌ها مقایسه کنید، اما سعی کنید این کار را نکنید. وقتی کار گشت‌وگذار و کنجکاوی تمام شد، در نهایت احساس ناراحتی یا رنجش خواهید کرد.

۲. پاسخ به ایمیل‌های غیراضطراری خارج از ساعات کاری به دلیل تعهد تحمیلی

شما نیز مقصرید! اگرچه من مرزهای بسیار سخت‌گیرانه‌تری را برای خودم و ایمیل‌های کاری‌ام مشخص کرده‌ام، اما هنوز هم گاهی اوقات احساس می‌کنم که مجبور هستم فقط به یک ایمیل پاسخ دهم تا به فرستنده بگویم که من در حال کار بر روی آن هستم، نگران نباشید. می‌توانی روی من حساب کنید. من همه چیز را در روز یکشنبه ساعت ۷ بعد از ظهر برای پاسخ به این ایمیل رها می‌کنم، بنابراین واضح است که متعهد هستم. مسئله این است که، روشی که ما فکر می‌کنیم با آن برخورد می‌کنیم، همان چیزی نیست که ما با آن برخورد کنیم. هنگامی که در زمان‌هایی که باید کاملا متعلق به خودتان باشد، خود را در دسترس قرار می‌دهید، به فرستنده می‌گویید که آن‌ها می‌توانند به شما در طول ساعات نامناسب ایمیل دهند و شما با این کار آنها خونسردی خود را حفظ می‌کنید.
این سابقه را برای آنها ایجاد نکنید و در مورد ساعت‌هایی که ایمیل می‌فرستید محکم باشید (البته مگر اینکه ضروری باشد) و تنها تا صبح روز بعد پاسخ ندهید. بعد از این که قهوه یا چای خود را در حالت ایده‌آل نوشیدید.

۳. به تعویق انداختن تماس‌های تلفنی و یا پیامک به دوستان و خانواده خود بیش از یک‌بار

گاهی تنها برای پاسخ دادن به یک پیام از یک دوست مضطرب و پریشان می‌شوم و احساس می‌کنم که کسی از من می‌خواهد که یک مبل IKEA بسازم. بنابراین، من مطمئناً اینگونه برخورد می‌کنم که من در حال حاضر مشغول هستم و وقتی فضای بهتری داشته باشم به شما پیام می‌دهم.

با این حال! دوستان و خانواده شما به احتمال زیاد به شما اهمیت می‌دهند و شما را دوست دارند و همچنین به آن توجه و تصدیق نیز نیاز دارند. من می‌دانم که نادیده گرفته شدن در ارتباط با افرادی که دوستشان داریم، چه حسی دارد، و به مبارزه با این مسئله با نوشتن یک زمان خاص در برنامه‌ام در روز بعد برای ارسال متن یا ایمیل به آن‌ها کمک می‌کنم.
به این ترتیب، می‌دانم که قبل از «ضرب العجل» ام وقت دارم، و وقتی بالاخره تماس می‌گیرم یا پیام می‌دهم، الف) متوجه می‌شوم که مکالمه بسیار مغذی‌تر از آن چیزی بود که فکر می‌کردم، و ب) احساس موفقیت می‌کنم. احمقانه و شاید عجیب است، اما برای من کارساز است.

ممکن است به مطالعه مقاله چگونه می‌توان از تعطیلات با وجود اعضای سمی خانواده لذت برد؟ علاقمند باشید.

۴. تنها به خاطر راحتی بیشتر پول بیشتری خرج کنید

من ۱۰۰درصد هزینه بیشتر را صرف محصولات یا خدمات مبتنی بر راحتی کرده‌ام، مانند گرفتن یک مبل که گران‌تر است (و میز با کیفیت) فقط به این دلیل که می‌دانم سریع‌تر حرکت می‌کند.

منتظر نماندن برای خرید یک لباس در تخفیف، که به خوبی می‌دانم به زودی تخفیف خواهد خورد (فقط چند هفته طول می‌کشد). یا در مقایسه قیمت‌ها در زمان خرید موادغذایی شکست بخورید و تنها از آن فروشگاهی که به شما نزدیک‌تر است، آنها را به دست آورید. همه چیز در مورد صبر، صبر و شکیبایی است. اگر در سطح خود کار کنید، می‌توانید پول زیادی پس‌انداز کنید.

5. هنگام خوردن تمام وعده‌های غذایی خود کار کنید

یکی از «تصمیمات» من این است که حداقل ۱۵ دقیقه تنهایی را در حالی که در طول هفته کاری ناهار می‌خورم، به خودم اختصاص دهم. از آنجایی که خانه من دفتر کار من است، در جواب دادن به برخی ایمیل‌ها و یا در دسترس بودن برای دیگران در Slack وقتی که برای ناهار ساندویچ می‌خورم، هیچ ضرری نمی‌بینم. و بعد تعجب کردم که چرا تا آخر روز این قدر از لحاظ ذهنی خسته شده‌ام.

سعی کنید زمانی از کامپیوتر دور شوید تا صبحانه، ناهار و شام خود را بخورید. اگر این به معنی خوردن یک ساندویچ در حیاط خانه‌تان است، پس باید این زمان برای شما خالی باشد. رئیس شما به خاطر صرف ناهار از شما عصبانی نخواهد شد (در اغلب موارد غیرقانونی است که در طول روز کاری استراحت نکنید، بنابراین اگر از این برنامه شما، آنها خشمگین هستند، این مسئله را فورا به منابع انسانی ارجاع دهید).

6. انجام ندادن لطفی به یک شخص وقتی به او برای انجام آن کار اطمینان خاطر داده‌اید.

اعتراف: حدود شش سال پیش، یک دانش‌آموز سابق من، زمانی که من در مدرسه ابتدایی تدریس می‌کردم درخواست یک نامه تجدید نظر کرد و من کاملا فراموش کردم آن را بنویسم. تا به امروز این اتفاق من را آزار می‌دهد. من همیشه، همیشه سعی می‌کنم لطف‌ها را تکریم کنم، زیرا الف) انجام آن احساس خوبی دارد، و ب) یک روز، می‌دانم که من آن کسی خواهم بود که یک لطف را طلب می‌کند.
اگر به کسی پیشنهاد کمک کردید، آن را دنبال کنید و قابل‌اعتماد باشید. اگر این کار را نکنید، ناامید کننده و آزاردهنده است.

۷. بررسی ایمیل و یا وب‌سایت‌های ارتباط جمعی در صبح پیش از اینکه عینک خود را به چشم بزنید!

گرفتن گوشی و چک کردن تمام نوتیفیکیشن‌ها، موثرترین راه برای شروع روز است. من صبح‌ها تلفنم را چک می‌کنم تا اگر والدینم با من برای کار فوری تماس گرفته باشند، متوجه شوم، اما بعد از اینکه برنامه روزانه‌ام را تمام کردم و قهوه دم کردم، مشغول بررسی بقیه موارد می‌شوم. این اشکالی ندارد. قطعا مرگ یک نفر به این دلیل نیست که شما وارد اینستاگرام یا اخبار اپل یا Slack نمی‌شوید.

۸. تا دیر وقت بیدار ماندن بدون هیچ دلیل خاصی

پس از دنبال کردن یک فیلم مستند جنایی واقعی، روز بعد خودم را تا 2 صبح در وحشت و بیتابی یافتم (و اینکه قادر به خوابیدن نبودم زیرا ممکن بود به قتل برسم؟!) وقتی جوان‌تر بودم، می‌توانستم تا دیروقت بیدار بمانم (مثلا، کمی دیرتر از ساعت ۲صبح) و خوب باشم و روز بعد یک مغز فعال داشته باشم. اما دیگر نمی‌توانم از عهده این نوع بازی‌های شیطانی بر بیایم. من به ۸ ساعت خواب نیاز دارم، وگرنه روز بعد برایم جهنم خواهد بود.

من شروع به دادن وقت قطع برای تماشای برنامه‌ها کرده‌ام، و همچنین برنامه خواب خود را به زمان زودتر منتقل کردم و در نظر گرفتم که احتمالاً به مدت 15 دقیقه در اینستاگرام گشت‌وگذار می‌کنم، یا چند فصل از یک بخش کتاب را می خوانم.

۹. صرف زمان کافی در وب‌سایت‌های ارتباط جمعی که باعث ناراحتی شما می‌شود

این امر یک میلیارد بار ثابت شده‌است. زمان‌هایی که رسانه‌های اجتماعی برای روح و روان ما وحشتناک هستند. جایی که بهترین و شادترین لحظات مردم را نشان می‌دهد (و نه زمان‌های سختی که آن‌ها مانند هر کس دیگری سپری می‌کنند)، به عمد داستان‌های خبری ناراحت کننده را به شما ارائه می‌دهد حتی بعد از این که شما روز را تمام کردید، شما را در معرض نظرات و یا پست‌های نفرت‌انگیز قرار می‌دهد که شما را عصبانی می‌کنند، آنجا یک مکان سالم نیست. من می‌دانم که اگر وقت زیادی را در فیسبوک، توییتر، یا اینستاگرام صرف کنم، حداقل ۲۰ درصد احساس بدتری در مورد خودم و جهان خواهم داشت. اشکالی ندارد که از آنجا فرار کنیم.

۱۰. فکر کردن به اینکه یک چیز بد همیشه باید اتفاق بیفتد

اگر اوضاع خوب پیش برود، من متقاعد شده‌ام که این جهان است که به من می‌گوید، « نه خیلی سریع.» یا، « چیزهای خوب همیشه نمی‌توانند برای همیشه باقی بمانند.» یا، « این قرار است خراب شود.» چیزی که احتمالا به آن نیاز دارم، درمان بیشتر است، اما در عین حال بر روی له کردن این افکار منفی نیز کار می‌کنم تا جایی که در آن هستم را درک کنم، به آنچه انجام داده‌ام افتخار کنم، و از پیش‌بینی نتایج منفی به عنوان نوعی مکانیزم دفاعی که فکر می‌کنم اگر همه چیز اشتباه پیش برود، از من محافظت خواهد کرد، دست بکشم.

۱۱. ساختن لطیفه‌هایی منتقدانه در مورد ظاهر خود که در نهایت باعث می‌شود احساس وحشتناکی بکنید

اول از همه، شما هرگز نمی‌دانید که آیا صحبت کردن در مورد وزن با کسی می‌تواند آن‌ها را تحریک کند. دوم، با گفتن چیزهایی مانند، «این بیماری همه‌گیر باعث شده‌است که من اضافه وزن زیادی پیدا کنم، من حالا خیلی چاق هستم،» برای هیچ‌کس مساعد نیست! پس اگر شما در طی آسیب‌پذیرترین دوره زمانی در تاریخ اخیر، اضافه وزن پیدا کرده باشید، چه؟ آیا دکتر به شما گفت که وزن شما بر سلامت کلی شما تاثیر می‌گذارد؟ نه؟ پس از احساس بد نسبت به خودتان دست بکشید و آن احساسات منفی را به دیگران نشان ندهید، چون چه کسی می‌داند آن‌ها چه رفتاری می‌کنند. این قطعا یک مکالمه بزرگ‌تر است (گفتگویی که شامل بحث در مورد استانداردهای زیبایی جامعه ما و فشارهایی که بر مردم وارد می‌کند تا به شیوه‌ای خاص نگاه کنند)، اما من فقط آن را در این جا رها می‌کنم: سعی نکنید احساس بدی داشته باشید. و بله، جوک‌ها در مورد وزن شما هنوز هم به حساب می‌آیند حتی اگر در پایان عبارت خود به یک «LOL» اشاره کنید.

۱۲. فرض کنید که درباره مسائل مالی یک فرد می‌دانید

«آن‌ها احتمالا یک گاوصندوق دارند،» یا «والدین آن‌ها احتمالا اجاره خانه آنها را پرداخت می‌کنند»، چیزهایی هستند که من به تلخی با خودم فکر می‌کنم وقتی که واقعا هیچ سرنخی از منبع درآمد یک فرد ندارم. این احتمالا از یک مکان نا امنی، خشم و حسادت ناشی می‌شود؛ من افرادی را با سرمایه و والدین / همسران بسیار ثروتمند می‌شناسم (و واقعا می‌شناسم)، و باید گفت که گیر افتادن در FOMO مالی آسان است، به خصوص اگر شما در حال کش‌مکش هستید و امتیاز دریافت کمک از اعضای خانواده و یا شرکا را ندارید. اما، باشد! ما در حال حاضر می‌دانیم که افرادی در این دنیا وجود دارند که ثروتی عظیم و شگفت‌انگیز دارند. این هیچ ربطی به زندگی و مسائل مالی شما ندارد، و شما راه خود را به سمت ثروت خواهید داشت. اجازه ندهید که این مسئله شما و اهداف شما را از پا درآورد.

۱۳. وسواس درباره اشتباهاتی که در مشاغل قبلی مرتکب شده‌اید

هر چند وقت یک بار (و من در حال کار کردن روی این موضوع هستم!) ایمیل‌های قدیمی کاری را که خودم ارسال کرده‌ام مرور خواهم کرد یا به زمان‎‌هایی که خرابکاری کرده‌ام فکر می‌کنم.

اگر اجازه دهم، این افکار مرا از پای درمی‌آورند و مرا به جایی خواهند برد که در آن متقاعد شده‌ام بدترین کسی هستم که تمام پل‌ها را خراب کرده‌است و هرگز با شرایط خودش به موفقیت نخواهد رسید. اما مسئله این است که همه ما در کار اشتباه کرده‌ایم. گاهی اوقات، تخریب یک پل اجتناب‌ناپذیر است. بسیاری از ما چیزهای اشتباهی گفته‌ایم، به یک ایمیل واکنش بیش از حد نشان داده‌ایم، و یا پویایی نادرستی را بین همکاران محاسبه کردیم. مطمئنا، اشتباهاتی وجود دارند که شما نمی‌توانید آن‌ها را تصحیح کنید، اما بیشتر آن‌ها قابل بخشش هستند. اما احتمال اینکه رئیس یا همکار و یا کارمند شما اشتباه شما را به یاد نداشته باشند وجود دارد. حرکت کنید و به کار خود ادامه دهید و از گذشته بهتر باشید.

۱۴. نوشیدن فقط به این دلیل که احساس می‌کنید نیاز دارید با بقیه هماهنگ باشید

پیش از بیماری همه‌گیر، من همیشه زمانی که با دوستانم بیرون بودم و یا یک رویداد کاری داشتم، یک نوشیدنی سفارش می‌دادم - حتی اگر واقعا آن را نمی‌خواستم. من کاملا نوشیدنی را دوست دارم و می‌توانم با آن کنار بیایم، اما به خصوص در پایان یک روز طولانی، این آخرین چیزی است که می‌خواهم مصرف کنم. الکل مرا خسته می‌کند، خیلی سریع از خود بی خود می‌شوم، و هم چنین تقریبا بلافاصله حس می‌کنم که گرسنه هستم. با این حال، من خودم را در این شرایط قرار داده بودم تا حس نکنم مردم به خاطر نوشیدن الکل از من انتقاد می‌کنند - اما حدس بزنید چه شد؟ مردم اهمیت نمی‌دهند. و اگر کسی از شما سوال می‌کند که چرا شما آب درخشان و یا یک نوشابه رژیمی را به جای یک تونیک ودکا انتخاب می‌کنید، در این صورت آن‌ها افراد عجیب و غریبی هستند (همچنین، هرگز جالب نیست که بپرسید چرا کسی مشروب نمی‌خورد، چون آن‌ها می‌توانند از اعتیاد به الکل بهبود یافته باشند، یا با مسائل پزشکی سر و کار داشته باشند). در مورد الکل و یا هر داروی دیگری، به عنوان یک واقعیت، بر خودتان و دیگران فشار وارد نکنید.

۱۵. خرید چیزهای ارزان و غیرضروری فقط به این دلیل که می‌خواهید چیزی بخرید

گناهکارید، گناهکارید، گناهکارید. دسترسی آسان من به آمازون پرایم باعث می‌شود خرید کالاها بدون نیاز به آنها بسیار خطرناک شود، و من بر روی محدود کردن این مصیبت کار می‌کنم. من می‌دانم که گاهی اوقات خودم را «درمان می‌کنم» و یک پلوور دیگر را که نیازی به آن ندارم می‌خرم، و یا یک دسر را از رستوران سفارش می‌دهم، حتی با وجود اینکه می‌دانم که قبلا در یخچال بستنی دارم. این خریدهای کوچک برای به دست آوردن «احساس خوب»، در حقیقت به ما احساس بدی خواهند داد. زمانی که همه این موارد را پیدا کنید و حساب کنید چقدر برای آنها صرف کرده‌اید، احساس ناراحتی خواهید داشت.

هر وقت که من تمایل به خرید چیزی دارم، از خودم می‌پرسم چرا (تا دلیل اصلی نیاز به خرید سریع را توضیح دهم) و آیا واقعا به آن آیتم نیاز دارم یا نه. آیا من هم اکنون چیزی شبیه به این دارم؟ آیا این مرا ظرف دو هفته خوشحال خواهد کرد؟ آیا بهتر نیست که فقط آن پول را پس‌انداز کنم و چیزی بخرم که واقعا به آن نیاز داشته باشم؟ صحبت کردن در مورد خرید به تمرین نیاز دارد، اما تمرین عالی است.

۱۶. تصور می‌کنید که همه از شما نفرت دارند

من درباره این موضوع با خودم، دوستانم و شوهرم شوخی می‌کنم. «آن‌ها احتمالا از من متنفر هستند،» (LOL) اما واقعا اهمیت دادن به این که دیگران چه احساسی نسبت به من دارند، چیزی است که من برای همیشه با آن دست و پنجه نرم کرده‌ام. اگر شما در قایق «همه از من متنفرند» هستید، فقط بدانید که تنها نیستید. اما همچنین بدانید (و این چیزی است که من همیشه به خودم یادآوری می‌کنم) مردم آنقدر درگیر هستند که به شما اهمیت نمی‌دهند. من نمی‌خواهم با گستاخی بگویم، چه کسی به آنچه دیگران فکر می‌کنند اهمیت می‌دهد؟ اما شما قطعا می‌توانید بیشتر از آنچه که به خودتان اهمیت می‌دهید ارزش و اعتبار داشته باشید.

۱۷. گوش ندادن به مردم

من افرادی را می‌شناسم که به ندرت در مورد روز من از من سوال می‌کنند، یا اینکه چطور کار می‌کنم و ساعت‌ها در مورد تاریخ، شغل، یا دیگر دوستی‌های خودشان صحبت می‌کنند. و این می‌تواند بسیار ناامید کننده باشد، زیرا چگونه به فرد می‌گویید که سکوت کند و به شما هر از چند گاهی گوش دهد؟ سخت است! و بستگی به این دارد که شما چه نوع رابطه‌ای با آن‌ها دارید. از طرف دیگر، شناخت افرادی که به دیگران گوش نمی‌دهند، باعث شده‌است که من روی مهارت‌های گوش دادن خودم کار کنم، و سعی می‌کنم مطمئن شوم که در هر مکالمه‌ای که دارم، کسی که با او صحبت می‌کنم، احساس شنیده شدن می‌کند و اینکه آن‌ها در یک فضای امن هستند تا در مورد هر چیزی که می‌خواهند در مورد آن صحبت کنند، صحبت کنند. به دست آوردن و داشتن اعتماد مردم نکته کلیدی در روابط ما است - و گوش دادن به مردم نحوه رسیدن شما به این امر است.

این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله روانشناسی ترجمه‌شده و به‌صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه می‌تواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.
مقالات لینک‌شده در این متن می‌توانند به‌صورت رایگان با استفاده از مقاله‌خوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند.