آیا شما هم به امنیت شغلی خود فکر می کنید؟

واقعیت های تحولات اقتصادی و نوسانات بازار و سیاست های دولت همه و همه دست به دست هم داده است تا من و شما به عنوان افرادی که جوانی و آینده خود را در این مملکت می بینیم با سؤال بزرگی برای آینده خود رو به رو شویم. سؤالاتی که در ارتباط با ورشکستگی احتمالی صندوق های بازنشستگی هر روز شنیده می شود و یا اطلاعاتی که از بانک ها و سامانه های اقتصادی ایران به گوش می رسد بیش از همه این سؤال را به وجود میاورد که آیا برای آینده بازنشستگی یا زمانی که به پشتوانه مالی برای اهداف خود نیاز داریم راهکار درستی پیش بینی کرده ایم ؟ آیا امروز که در یکی از بهترین شرکت های شهر خود مشغول هستیم و در شرایط مطلوبی از موقعیت کاری به سر می بریم ، به روزهایی که احتمالاً کساد و رکود بر بازار و فضای کار بیش از پیش سایه خواهد افکند اندیشیده ایم ؟

حقیقت این است که در وضعیت فعلی و آینده فضای کاری ایران ، هیچ کارفرمایی نمی تواند حتی به فرض خواستن امنیت شغلی کسی را تا زمان بازنشستگی تأمین کند. هزینه های پرداختی به عنوان بیمه تأمین اجتماعی اگر اجباری برای کارفرما نداشت شاید هیچ توجیه اقتصادی نداشت چه برای بازنشستگی و چه برای هزینه های درمان. به گونه ای که هم اکنون انواع بیمه های تکمیلی برای تضمین جان سالم به در بردن از مریضی های احتمالی در کنار بیمه های عمر توسط شرکت های بیمه برای دوران بازنشستگی یکی از راهکارهای ضروری است که باید در کنار هزینه های ماهانه بیمه تأمین اجتماعی برای آینده خود در نظر بگیرید. ولی جدای از این همه داستان می خواستم در مورد چند راهکار ضروری برای ایجاد امنیت شغلی در این فضای کسب و کار صحبت کنم. امروزه دیگر امنیت شغلی مربوط به کارگران کارخانه ها نیست و سطح این دلمشغولی به روزمره همه اقشار جامعه نزدیک شده است.

بیاید به جای ناراحتی های روزمره در توئیتر و تلگرام و صحبت های دور میز ناهار یا سرویس برگشت از شرکت چند نکته عملیاتی در این مورد را با هم مرور کنیم و در مورد مهارت هایی که باید برای وضعیت احتمالی پیش رو در خود تقویت کنیم صحبت کنیم.

نکته اول - نباید به خودتان به عنوان مجموعه‌ای از مدارک تحصیلی و آموزشی یا سال‌ها تجربه نگاه کنید. درست مثل هر متخصصی (وکیل، لوله‌کش یا نماینده بیمه)، شما نیز باید بدانید که در حل چه مشکلاتی مهارت دارید و این مشکلات را به خوبی بشناسید. باید بدانید حل یک مشکل چقدر برای مشتریانتان هزینه دارد، چگونه ایجاد شده و چطور رفع می‌شود و آیا همیشه شما دارای توانایی منحصر به فردی هستید که همیشه مشتری برای خدمات شما وجود داشته باشد؟

نکته دوم - باید همواره در جریان تحولات بازار باشید تا ببینید مشکلی که در حل آن مهارت دارید، چگونه در گذر زمان دستخوش تغییر می‌شود. اگر خودتان را محدود به دیوارهای دفتر کارتان کنید، از تحولات بازار استعدادها بی‌خبر خواهید ماند. در این صورت به سختی می‌توانید به مشکلات اشراف داشته باشید، ریشه‌هایشان را شناسایی کنید و راه حل ارائه کنید. بسیاری از اتفاقات در گذر زمان در حال تغییر هستند و نیاز به تخصص ها نیز هر روز در حال تغییر است.

نکته سوم - باید ارزش خودتان را بدانید. اینکه بگویید «آخرین حقوقی که گرفتم، ۵ میلیون تومان بود» کافی نیست. این اطلاعات به درد کسی که می‌خواهد شما را استخدام کند نمی‌خورد. ممکن است بگوید: «چه عالی، اما حقوق پیشنهادی ما ۳ میلیون تومان است.» آیا می‌توانید به کارفرما توضیح دهید که وجود شما در سازمان، چگونه باعث افزایش درآمد یا کاهش هزینه‌هایشان می‌شود؟ آیا می‌توانید برای حقوق پیشنهادیتان یک دلیل قانع‌کننده بیاورید؟ هر روز با این احتمال رو به رو شوید که باید تعدیل خود در سازمان را با معرفی توانمندی هایتان یا بیان دلایل و ارزش هایی که در سازمان ایجاد می کنید ، معنی مجدد کنید.

نکته چهارم - حتی اگر شاغل هستید و از شغلتان راضی هستید، باید بازار استعدادها را زیر نظر داشته باشید و ببینید آیا به خدمات شما نیاز هست یا نه؟ هوشیار باشید و آگهی‌های استخدام را همیشه مرور کنید، حتی وقتی شاغل هستید. همانطور که گفتم سازمان شما هر لحظه در برابر تهدید های بیرونی و درونی قرار دارد و هر لحظه ممکن است مجبور شوید به دنبال یک موقعیت کاری جدید بگردید.

همیشه روی مهارت های نرم باید کار کنید. مهارت هایی که در کنار تخصص باعث ایجاد ارزش برای شما می شود
همیشه روی مهارت های نرم باید کار کنید. مهارت هایی که در کنار تخصص باعث ایجاد ارزش برای شما می شود

نکته پنجم - باید مهارت‌هایتان را به‌روزرسانی کنید. ممکن است برای سازمانی کار کنید که از زمانه عقب باشد یا با تکنولوژی‌های روز بیگانه باشد. شاید این سیستم جوابگوی نیازهای آنها باشد، اما برای شما این‌طور نیست. فرقی نمی‌کند که پیشرفت شما برای کارفرمایتان مهم است یا نیست. برای آنکه قابل عرضه به بازار باشید، باید مهارت‌هایتان را به روز کنید. بسیاری از ما بعد از فعالیت در یک سازمان با ابزارها و فرهنگ آن سازمان سازگار می شویم و از یادگیری فاصله می گیریم. فراموش نکنید که هر سال ممکن است نیازهای مالی شما با آمدن یک میهمان کوچک یا تغییر در شرایط زندگی شریک زندگیتان دچار تغییر شود و نیازهای مالی شما تغییر کند و اگر برای کار برای یک سازمان خاص یا یک سیستم ویژه آموزش دیده باشید ممکن است مهارت شما به غیر از این سازمان به کار شرکت دیگری نیاید و فعالیت های شما جوابگوی هزینه های پیش روی شما نباشد.

نکته ششم - ارتباطاتتان را حفظ کنید و گسترش بدهید. بسیاری از مردم وقتی شغل دارند، به ارتباطات اهمیت نمی‌دهند و فقط وقتی به دنبال برقراری ارتباط هستند که شغل خود را از دست داده باشند. این یک اشتباه بزرگ است. اگر تا به حال ارتباطاتتان محدود بوده، سعی کنید هر هفته یک دیدار رو در رو با یک دوست جدید یا قدیمی داشته باشید یا در یک رویداد شرکت کنید. عادت کنید با افراد جدید صحبت کنید. این عادت باید به صورت رفتار همیشگی شما در بیاید تا بتوانید همیشه در شبکه ارتباطی خود در معرض پیشنهاد کاری جدید قرار بگیرید.

نکته هفتم - مهارتی را فرا بگیرید که کمتر کسی آن را بلد است، مثلا متخصص نرم‌افزارهای آموزشی یا تبدیل مجلات چاپی به آنلاین. صرف نظر از اینکه چه کارهایی را به خوبی انجام می‌دهید، باید در یک زمینه خاص تخصص داشته باشید تا ارزش واقعی خود را نشان دهید.

در زمان کودکی شاید بارها از پدرم در ارتباط با موضوع شغل آینده خود سؤال پرسیدم و همیشه یک جواب می شنیدم. "فرقی نمی کند چه شغلی داری. حتی اگر رفتگر شهرداری هم باشی مهم نیست ولی خیلی مهم است که در کاری که می کنی بهترین باشی. اگر می خواهی که همواره در معرض پیشرفت و موقعیت های جدید باشی"

نکته هشتم - از آنجا که مشکل را می‌شناسید و ارزش خودتان را می‌دانید، می‌توانید همزمان که به دنبال کار می‌گردید یا حتی وقتی شاغلید، به صورت پاره‌وقت یا تمام‌وقت مشاوره ارائه دهید. این روزها همه ما، چه بدانیم چه ندانیم، مشاوریم. خودتان را مثل یک کالا برندسازی کنید. هیچ چیزی به اندازه برندسازی نمی‌تواند عرضه‌پذیری شما را افزایش دهد. در این حوزه با مفهوم ضروری به نام برند سازی شخصی یا پرسنال برندینگ بیشتر از قبل باید آشنا شوید. خواندن این مطلب از سایت متمم را پیشنهاد می کنم.

نکته نهم - همزمان که به مهارت‌هایتات افزوده می‌شود، به‌عنوان یک شخص حرفه‌ای شناخته خواهید شد. کسانی که شما را می‌شناسند پروژه‌هایشان را به شما خواهند سپرد. می‌توانید شغل‌های قراردادی یا تمام‌وقت پیدا کنید. به مرور میان گروه بزرگی از افراد که حتی آنها را نمی‌شناسید، وجهه و اعتبار پیدا می‌کنید. ارتباطات به شما کمک می‌کند که همیشه شغل داشته باشید. به لطف انجام پروژه‌ها آنقدر پول دارید که اگر چند ماه بیکار شدید، نگران مخارجتان نباشید.

نکته دهم - نهایتا به نقطه‌ای خواهید رسید که به راحتی و بدون استرس، یک ماه به خودتان مرخصی بدهید. البته اگر به دنبال شرکتی باشید که تا زمان بازنشستگی برایشان کار کنید، هرگز به این نقطه نخواهید رسید. به دنبال امنیت در یک شغل یا سازمان نباشید. امنیت را خودتان ایجاد کنید تا کسی نتواند آن را از شما بگیرد. شاید این تنها دلیلی باشد که می توانم به سایرین تلاش برای کارآفرین بودن را تشویق کنم. اگرچه که واقعاً کار ساده ای نیست و راهی بسیار سخت و پر از استرس و فراز و نشیب است.

با بازبینی این نکات باز هم به مهمترین اصل در امنیت شغلی خواهیم رسید. در مطلبی که قبلاً منتشر کرده بودم در ارتباط با شغل های آینده صحبت کرده بودم و گفته بودم که به زودی خصوصیات مشاغل دچار تغییر خواهد شد و در این مطلب هم سعی کردم با استفاده از مطلبی که از گروه مشاورین مدیریت منابع انسانی سرآمد خوانده بودم به جمع بندی این موضوع بپردازم.

فراموش نکنیم ، امنیت شغلی و زندگی در شرایط بهم ریخته اقتصادی این روزهای ایران یک هنر بزرگ به حساب می آید. این موقعیت را برای خود باید بسازیم. کسی آن را به ما هدیه نخواهد داد. حتی کارمندان یک بانک بزرگ دولتی هم نمی توانند با اطمینان به آینده خود در یک بانک مشغول به فعالیت باشند.

خواندن این مطلب را به دوستان پیشنهاد می کنم تا دید بهتری نسبت به آینده و انواغ شغل هایی که می توانید داشته باشید به دست بیاورید.

http://vrgl.ir/4KEuN