بیشتر دوستان من را به اسم عزیز می شناسند. ولی اسم کامل من سید عزیز الله بنی هاشمی است. سالهای زیادی را صرف کار توسعه محصولات نرم افزاری کردم و عاشق کار تیمی و موفقیت هستم. TeamCanvas.ir
سه ترس بزرگ مدیران برای فرار از گوش دادن
در نوشته قبلی خود با عنوان جادوی گوش دادن برای کمک به تغییر در افراد به بازبینی تحقیقات انجام گرفته توسط آوراهام کلوگر و تیم پژوهشی او پرداختیم و به دستاورد های کاملی از فعالیت های آنها و تأثیرات گوش دادن بر روی "پیچیدگی نگرشی" افراد اشاره کردیم.
در این قسمت از نوشته به نکات نهفته در جادوی گوش دادن خواهیم پرداخت که برخی از محدودیت ها و سختی های مربوط به گوش دادن را در سازمان ها روشن می کند.
یافته های پژوهشی تیم کلوگر مبین این موضوع بوده است که مدیرانی که توانایی خوب گوش دادن را دارند در سازمان های خود پذیرش بیشتری به عنوان رهبر خواهند داشت و اعتماد بیشتری بین اعضای تیم و آنها به وجود خواهد آمد و در نتیجه افراد رضایت شغلی بیشتری برای فعالیت در این تیم ها خواهند داشت و در کنار این دستاوردها یکی از بهترین خصوصیات در این تیم ها افزایش می یابد. خلاقیت فردی و خلاقیت تیمی
اما اگر گوش دادن تا این حد در سازمان ها و برای کارکنان مفید است ، چرا در عموم محل های کار و سازمان ها شاهد این خصوصیت در بین مدیران نیستیم؟ چرا بیشتر اعضای تیم ها به نحوی که دلشان می خواهد شنیده نمی شوند ؟ تحقیقات انجام شده مبین چند دلیل برای عدم شایغ شدن گوش دادن در سازمان هاست که در ادامه به آنها اشاره می شود.
از دست دادن قدرت ؛ بعضی از مدیران ممکن است ناخودآگاه دچار این احساس باشند که با شنیدن صحبت های هم تیمی ها و اعضای تیم به نظر ضعیف تر جلوه خواهند کرد. مدیران گاهاً با استفاده از تکنیک فاصله گرفتن از اعضای تیم برای خود یک حریم شخصی ناشی از قدرت می سازند و سعی می کنند با این حریم و در دسترس نبودن یک ترس پنهان بین اعضای تیم و کارکنان سازمان و خودشان به وجود بیاورند و اگر به سمت گوش کردن حرکت کنند در عمل این حریم امن از بین خواهد رفت. واقعیت این است که مدیران باید بتوانند یک توازن بین ارعاب کارکنان و اعضای تیم و تحسین ناشی از توانایی شنیدن آنها توسط مدیر به وجود بیاورند تا از اثرات جادویی گوش دادن بهره مند شوند.
گوش دادن مصرف زمان و اولویت های کاری یک مدیر است ؛ در بسیاری از مواقع مدیران در شرایطی باید به صحبت های کارکنان خود گوش کنند که آنها دچار پریشانی و سردرگمی زیادی ناشی از فشار کار یا استرس های زمانی برای تحویل پروژه هستند و یا هنگامی که بالانس شرایط کاری و زندگی آنها به هم خورده است.
پس در اصل گوش دادن یک سرمایه گذاری توسط یک مدیر برای بهره وری در عملکرد تیم و اعضا در آینده است. حس خوبی که با شنیده شدن توسط مدیر برای کارکنان ایجاد می شود می تواند در آینده مزایای بزرگی را به شرکت و تیم اضافه کند ولی این گذاشتن زمان یعنی بالانس بین دغدغه های روزانه مدیریتی یکی تیم یا یک سازمان در مقابل سرمایه گذاری برای تعهد و پایبندی بیشتر یک عضو به تیم یا سازمان.
ترس از تغییر ؛ گوش دادن با دقت در ذات خود منجر به تأثیر ناخودآگاه صحبت های سخنران بر روی شنونده است که این امر می تواند تا حد زیادی خطرناک جلوه کند. این فرآیند گوش دادن به صورت بالقوه می تواند منجر به تغییر ذهنیت شنونده و یا تغییر قضاوت ها یا پیش فرض های ذهنی او نسبت به گوینده شود. این احتمال به شدت وجود دارد که در زمانی که یک مدیر به صحبت های اعضای تیم یا کارکنان سازمان خود که شاید سالهاست با آنها همکار است ، گوش می کند دچار باورهای عمیق نسبت به پیچیدگی های شخصیت آنها شوند که ممکن است این مورد خود به خود تصمیمات آتی آنها را دچار تغییر کند.
برای مثال درک این نکته که یکی از اعضای تیم شما دچار بحران های میان سالی شده است و این شرایط روی عملکرد او به شدت تأثیر منفی گذاشته است ممکن است شما را به عنوان مدیر یک تیم در گرفتن یک تصمیم برای اخراج یا حتی تغییر جایگاه او در شرکت دچار شک و دودلی کند.
اگر شما هم امروز به سه ترس بزرگ خود برای گوش دادن غلبه کنید شاید بتوانید رابطه بهتری بین خود و اعضای تیم خود فراهم آورید. فراموش نکنید که موفقیت شما به عنوان یک مدیر موفق در ایجاد و توسعه شرایطی است که تیم شما با تعهد و تمرکز به فعالیت های خود بپردازد. در اینجاست که اگر هدف گذاری تیمی و فعالیت شما درست انجام شده باشد به احتمال زیادی می توانید منتظر موفقیت در کنار تیم خود باشید .
اگر تا کنون در انجام کار تیمی موفق نشده اید وقت آن است که دست به کارهایی بزنید که تا کنون برای انجام آنها ترس داشته اید.
اگر از این مطلب خوشتان آمده است ، خواندن مطلب زیر را هم به شما پیشنهاد می کنم
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا شما هم آرزوی داشتن چنین مربی دارید ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترس از کار تیمی یا باورهای اشتباه نسبت به کار تیمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور ناسا یکی از ماهواره های خود را گم کرد؟