ترس از کار تیمی یا باورهای اشتباه نسبت به کار تیمی

بیشتر اوقات وقتی درگیر توسعه محصول جدید میشی یا برای راه اندازی یک کسب و کار جدید می خواهی تلاش کنی اولین چیزی که به ذهنت می رسه اینه که اگر یک تیم خوب دور خودت داشته باشی و اگر یک تیم خوب روی این موضوع کار کنه حتماً خیلی زود موفق می شی و خیلی زود می تونی کارهای جدید تر و موفق تری را هم با این تیم شروع کنی.

ولی دلایل و باورهایی هم هست که وقتی می خواهی به سمت کار تیمی بری همیشه تو ذهنت تکرار میشه و فکر می کنی به همین دلایل بهتر خیلی روی تیم و کار تیمی حساب نکنی. دلایلی که بعضی هاش واقعاً اشتباه در باور ما نسبت به کار تیمی می تونه باشه . تو این مطلب سعی کردم در مورد چند تا از این باورهای اشتباه های متداول یک چیزهایی بگم

کارتیمی یعنی جلسه ... جلسه ... جلسه ولی بی فایده

درسته که پایه کار تیمی روی بحث ها و جلسات مشترک یا رو در روی اعضای تیم با همدیگه بنا شده ولی این باور اشتباه که این جلسات فقط زمانبر هستند و هیچ نتیجه ای ندارند.

عموماً موقعی که با چندنفر درگیر کار میشی ناخودآگاه دچار اختلاف نظر یا دیدگاه هایی سر موضوعات خیلی کوچیکی میشی ولی وقتی وارد جلسه برای بیان این دیدگاه ها میشی عموماً جلسات به بحث سر همون اختلاف نظرات طی نمیشه و اگر بلد باشیم چطور توی جلسات تیمی با همدیگه صحبت کنیم نتیجه این جلسات بیشتر اوقات به راهکارهای خلاقانه و باحالی منجر میشه که قبل از شروع حتی بهش فکر هم نمی کردی .

از قدیم گفتند و بهتره که به این موضوع باور داشته باشیم که همیشه عقل دو نفر بهتر از یک نفره

همیشه با اضافه شدن آدم های جدید به تیم کلی وقت حروم میشه

این هم از اون حرف هاست. همیشه وقتی درگیر یک کاری میشی بعد از یک مدت فکر می کنی غیر از این مدلی که تو داری کار می کنی هیچ مدل دیگه ای وجود نداره . بهترین راه همینه و بهترین افراد هم همین نفرات قبلی هستند که با هزار تا بدبختی باهاشون سازگار شدی.

باور کنید یکی از مهمترین کمک هایی که برای بهتر شدن کار و ایده و کسب و کار شما لازمه اضافه شدن خون جدید در قالب نفرات جدید به تیم کاری شماست. ارزش مهمی که این ایده های جدید و انتقادات جدید به تیم شما ممکنه اضافه کنه از زمانی که برای سازگاری و پذیرش نفر جدید توی تیم باید صرف کنید خیلی بیشتره.

همیشه اون نفر جدید که به تیم وارد میشه یک بچه پررو نیست که هنوز نرسیده شروع کرده به ایراد گرفتن. شاید شما به این ایراد ها عادت کردید و یادتون رفته که راه های دیگه ای هم هست. حرف هاش را بشنوید و ازش استقبال کنید

هر چقدر آدم های متنوع تری به تیم اضافه بشه احتمال موفقیت بیشتر میشه

این مورد از اون نقاط حساس انتخابی توی کار تیمی می تونه باشه. یک موقع هایی هست که تو مجموعه خودتون حاضرید کلی آدم به تیم خودتون اضافه کنید تا مشکلتون را حل کنید. یک نفر از تیم پشتیبانی ، یک نفر از تیم فروش و یک نفر از تیم مالی و حالا از تیم مدیریت هم اگر یک نفر بیاد خوبه .

نمی خواهم وارد بحث گروه های کاری ترکیبی برای حل مسأله داخل شرکت ها یا سازمان ها بشم و الان بیشتر دارم در مورد تیم صحبت می کنم. تیم هایی که روی توسعه یک محصول یا یک کسب و کار متمرکز هستند و ممکن برای توسعه کارهاشون به مشورت و یا تخصص های جانبی هم نیاز داشته باشند.

باور کنید بزرگ کردن تیم ها بزرگترین اشتباهی هست که ممکنه انجام بدهید و خیلی زود از انجامش پشیمون می شید. یک جورایی با بزرگ کردن تیم دارید یک مشکل بزرگتر به جای حل مشکلات قبلی خودتون به تیم اضافه می کنید و به سمت انحطاط اجتماعی در تیم خودتون حرکت می کنید.

بیان ساده این موضوع میشه

با اضافه شدن آدم های بیشتر به تیم بعضی ها به امید اینکه بقیه کارهای اونها را انجام می دهند از زیر باز مسؤولیت شونه خالی می کنند و اصطلاحاً به سمت سواری آزاد حرکت می کنند و دسته دوم هم که قبلاً با تمرکز و کارایی بالا کار می کردند بعد از دیدن فرصت طلبی و تنبلی نفرات دسته اول نسبت به کیفیت عملکرد خودشون دچار شک و تردید میشن و عملاً کمتر کار می کنند.

اینجوری تیم شما رسماً به ورطه نابودی خواهد رفت. موقع تعطیلات آخر هفته یا ... احتمالاً تو جاده شمال دیدید راننده هایی را که از جاده خاکی کنار شما رد می شند و شما احساس بدی نسبت به خودتون پیدا می کنید که چرا شما نباید این کار را بکنید و زودتر برید. البته اولش حتماً به خودتون گفتید چقدر کارشون زشته ولی بعد که تعدادشون زیاد شد .... این میشه انحطاط اجتماعی در تیم یا اثر سواری آزاد اعضاء

فعلاً این سه مورد را داشته باشیم تا بعداً در موردش اگر خواستید با هم بیشتر صحبت کنیم. بقیه این مطلب را می تونید اینجا بخونید.