ترس از کار تیمی یا باورهای اشتباه نسبت به کار تیمی

وقتی به کار تیمی و مسائل مربوط به این موضوع نگاه می کنیم همیشه فکر می کنیم که تیم ما شرایط خاصی داره که مجبوریم باهاش سازگار باشیم. مثلاً بهتره با اضافه کردن نفر جدید به تیم جو خوب تیم را بهم نریزیم ولی باور کنید بعضی از این باورها در هر شرایطی داره برای شما عادت میشه و سعی کنید بعضی اوقات از خودتون بپرسید چرا باید اینکار را بکنم یا نکنم. بگذریم. مورد بعدی در مورد باورهای اشتباه در مورد کار تیمی

بعد از سه مورد قبلی در نوشته اول که اینجا می تونید بخونید ، بریم سراغ باورهای اشتباه بعدی

دورکاری و کار در منزل برای تیم ها یک فرصته

درسته که اعضای تیم ممکنه با توجه به شرایط خاص خودشون تمایل به تسهیل در این ارتباطات و یا حتی دورکاری را داشته باشند ولی فراموش نکنید که هیچی جای ارتباط چهره به چهره را توی کارتیمی نمی گیره. تیم هایی که از دورکاری در بین اعضا استفاده می کنند عموماً زمان زیادی را صرف هماهنگی بین اعضا در تعریف کار و یا تحویل کار می کنند و عملاً حجم زیادی از بالاسری را به تیم وارد می کنند. بماند که دورکاری فی الذات یک دنیا مشکل داره و خیلی سخت میشه به مادر یا همسرتون وقتی توی خونه هستید بتونید توضیح بدهید که الان دارید دورکاری می کنید و نمی تونید برید خرید از سر کوچه.

یکی از مهمترین موضوعاتی که تو اسکرام بهش توجه می شه تمرکز بر اعضای تیم ها به جای رویه هاست و در تمامی رویدادهای تیمی یک اسپرینت ضرورت حضور و صحبت کردن بین اعضاء بارها و بارها مورد تأیید قرار گرفته . بهتره سراغ دورکاری و اینها نرید یا حتی المقدور یک رویه ثابت توی فرآیند کاری شما نشه. همیشه برای استثناء جا باید داشته باشی

کاریزماتیک بودن رهبر تو انجام موفق کار تیمی خیلی مهمه و دلیلی اصلی موفقیت بعضی تیمهاست

شاید شما هم تو تیم هایی بودید که خیلی موفق بودند و یا بعضی هاشون که موفق نبودند. برگردید و به گذشته تجربی خودتون نگاه کنید.

باور کنید نقش رهبر تو کار تیمی در اصل ایجاد یک سری رویه است تا تیم ها خودشون بتونند خودشون را مدیریت کنند و قرار نیست کار خاصی انجام بشه توسط یک رهبر. اصلی ترین خصوصیاتی که یک رهبر بعد از ایجاد اون ساختار خود سازمانده باید برای تیم ها ایجاد کنه ، ایجاد یک رویه مؤثر برای صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن بین اعضای تیمه. خود تیم ها می تونند با یک ارتباط خوب مشکلات خودشون را بشناسند و کم کم برای حل مشکلات برنامه ریزی کنن. البته این کار واقعاً سخته و به سومین خصوصیت یک رهبر شدیداً احتیاج داره

بعدیش میشه فرآیند مربیگری و آموزش توی تیم ها. باور کنید اصلی ترین ارزشی که یک رهبر به یک تیم میده تو فرآیند مربیگریه که داره و می تونه باعث شرایطی بشه که اعضای تیم هم خوب یاد بگیرند و هم خیلی خوب به بقیه یاد بدهند. مربیگری اصلی ترین خصوصیت مورد نیاز یک رهبر در کار تیمی است و ارزشی که یک رهبر خوب توی تیم ها داره بیشتر به خاطر خصوصیت مربیگریه اونه تا کاریزمای شخصیش.

مربیگری یعنی اینکه معمولا پشت سر بچه های تیم باشی، به‌ حرف‌هاشون گوش بدی ، ازشون سوالهای درست بپرسی و در نهایت کمکشون کنی با دیدن روند واقعی تفکرات خودشون تصمیم بگیرند . حتی در مورد لزوم درست یا غلط بودن تصمیم هم باید بهشون اجازه تجربه کردن بدی

جمع کردن یک سری افراد باهوش و قراردادن اونها کنار هم نتیجه جادویی خواهد داشت

بعضی از اوقات هستند مدیرانی که فکر می کنند با صرف هزینه برای استخدام آدم های با استعداد و جمع کردنشون و گفتن یک کلیات در مورد کار خود اون تیم می رند و جزئیات را پیدا می کنند و مسأله را حل می کنند.

ولی واقعیت اینه که باید یک بیانیه روشن از اون چیزی که باید توی تیم انجام بشه با همراهی اعضای تیم نوشت و حمایت های کامل هم باید توسط ذی نفعان مرتبط با تیم هم انجام داد و منابع مورد نیاز هم در اختیارشون گذاشت تا .... شاید موفق بشند. اونقدری که فرآیند های حمایتی از تیم مهم هستند داشتن یک تیم پرستاره و فوق العاده تأثیر شاید نداشته باشه.

من جزو دسته آدم هایی هستم که بازی تیم هایی مثل بورسیا دورتموند یورگن کلوپ و یا لیورپول الان اون را به بازی تیم های پرستاره مثل پاریس سنت ژرمن ترجیح می دهم. کلاً تیم ساختن و بردن با تیم هایی که ستاره شون خود تیم هست خیلی لذت بخش تره

شاید به زودی مطلبی در مورد این مرد و طرز تفکراتش بنویسم. بیشک جزو جذاب ترین مربیان فوتباله این مرد . یورگن کلوپ دوست داشتنی