چرا بعضی موسیقی‌ها رو دوست داریم و بعضی‌ها رو نه؟

اینکه یه جمع دوستانه توی ماشین بشینن و سر اینکه چه موزیکی توی مسیر پخش بشه باهم جر و بحث کنن، حداقل برای من، یه موضوع کاملاً عادیه. اما واقعاً چرا موزیکی که یه نفر دیگه عاشقشه رو ما نمی‌تونیم حتی برای چند ثانیه تحمل کنیم؟

همه‌ی ما قبول داریم که موسیقی، قاعده و قانون‌های خاص خودش رو داره؛ قطعه‌هایی که بزرگان موسیقی می‌سازن، بدون شک صدها برابر گوش‌نوازتر از کارهای ناواردانه‌ی امروزیه. اما بیاین باهم رو راست باشیم، این روزها کدوم آدم عاقل و سالمی سمفونی‌های بتهوون یا آثار شوپن رو گوش می‌ده؟

پ.ن: یکی از دوستان توییتری به نام اشکان به خاطر جمله‌ی بالا از من انتقاد کردن؛ اگه شما هم چنین دیدگاهی دارین، توجه داشته باشین که این نظر شخصی من نیست و گوش‌های بیمار امروزی که به آقامون جنتلمه و شیطونم و آتیش پاره‌ها عادت کردن، چنین نظری دارن!

پس اینطور نیست که یه موسیقی رو با خط‌کش سانت کنیم و بعد تصمیم بگیریم که اون رو دوست داشته باشیم یا نه! پس دلیل اینکه ما بعضی موزیک‌ها رو دوست داریم و بقیه رو نه چیه؟!


۱) مغز ما از الگوهای تکرار شونده لذت می‌بره

اکثر اوقات وقتی با موزیک جدیدی برای اولین بار مواجه میشیم، از اون لذت نمی‌بریم. وقتی ذهن ما ضرب‌های بعدی، ریتم‌های بعدی و به طور کلی الگوی یه موسیقی رو پیشبینی میکنه، لذت میبره و ما فقط الگوهایی رو می‌تونیم پیشبینی کنیم که قبلا شنیده باشیمشون و یا حداقل با سبکشون آشنا باشیم. مغز ما اگه نتونه الگوی یه موسیقی رو پیشبینی کنه، خیلی زود از اون خسته میشه.

با این حساب، اگه موزیکی که یکی از دوستامون ۱۰۰ بار تا الان بهش گوش داده و عاشقشه رو ما برای اولین بار بشنویم و بگیم «این چه مزخرفیه؟!» چندان غیر طبیعی نیست!


۲) پیوند بین موسیقی و خاطرات ناگسستنی است

انسان دو نوع حافظه داره؛ حافظه خودآگاه و حافظه ناخودآگاه. از لحاظ علمی ثابت شده که موسیقی می‌تونه با تحریک حافظه ناخودآگاه به آلزایمر غلبه کنه. یه فرد مبتلا به آلزایمر رو هر چقدر هم که سوال پیچ کنین، هیچ چیز از گذشته به یاد نمیاره؛ اما رسیدن صدای یه موزیک قدیمی به گوش این فرد کافیه تا حافظه‌ی ناخودآگاهش تحریک بشه و مثلاً اولین روزی که عشقش رو دیده، با جزئیات کامل به یاد بیاره!

هر موسیقی با احساسات اون لحظه‌مون، افرادی که با اون‌ها هستیم و یا بهشون فکر می‌کنیم و مکانی که در اون حضور داریم پیوند می‌خوره و این پیوند اونقدر محکمه که سال‌ها بعد با شنیدن چند ثانیه از اون موسیقی، می‌تونیم تمام این احساسات، افراد و مکان‌ها رو به یاد بیاریم.


لذت بردن مغز ما از موسیقی‌هایی که الگوشون برامون قابل پیشبینیه و گره‌ای که موسیقی با اون خاطرات ما رو بهم پیوند میزنه، باعث میشه اگه تمام آدم‌های جهان رو هم دو به دو کنار هم بشونین و یه موسیقی یکسان براشون بذارین، دست دادن یه احساسِ دقیقاً مشترک بهشون غیرممکن بشه!

اگه تمام آدم‌های جهان رو هم دو به دو کنار هم بشونین و یه موسیقی یکسان براشون بذارین، دست دادن یه احساسِ دقیقاً مشترک بهشون غیرممکنه!

احساسی که ما از یک موسیقی می‌گیریم، بیشتر از اینکه به اون موسیقی و به اون لحظه بستگی داشته باشه، به گذشته‌ها و خاطراتی که داریم وابسته است!

بهترین خاطرات شما با کدوم موزیکه؟