شاید یک روز ، یکجا ، این نوشته ها وصف حال کسی شد و کسی آمد تا عشق را با سخن من فریاد بزند !!
خودمونی از روزهای تاریک!!!
.
وقتی یک سری شرایط سخت رو رد میکنی
تازه میفهمی دنیا چه خبره
چقدر خوشحال بودی
چقدر خوشبخت بودی
چقدر حالت خوب بوده و تو الکی حال خودت رو بد کردی
چقدر چیزهای با ارزش داشتی و اصلن حواست نبود که فقط کافیه یک لحظه نداشته باشیشون
تا نظم زندگیت
تا حال زندگیت
بهم بخوره
تو به راحتی بارها فکر کردی که نباشی
تو بارها به راحتی نادیده گرفتی تموم چیزهایی که یک درصد اختلال و سختی توش، ماه ها، روز ها، ساعت ها زندگیت رو بهم میریزه
تو خودت رو نادیده گرفتی!
بخاطر چی؟
بخاطر کی؟
بخدا که هیچ چیز ارزش دردت رو نداره اونم تو دوره زمونه ای که هیچکس جز خودت حواسش به تو نیست!
پس قوی باش و شکرگزار!
مصصمم قدم بردار و بجنگ
قدم بردار برای خوب شدن حالت!
برای بهتر شدن!
.
?زینب ره انجام
مطلبی دیگر از این انتشارات
محفل قاتلین (۴)
مطلبی دیگر از این انتشارات
میگفت:«برمیگردم»
مطلبی دیگر از این انتشارات
شانس